۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۲
کد خبر: ۱۵٬۰۵۸

در هندسه ژئوپلیتیکی منطقه، هیچ تحرک سیاسی یا نظامی را نمی‌توان بی‌درک نقش شوم و عمیق آمریکا و رژیم صهیونیستی تحلیل کرد. آنچه سال‌هاست در غرب آسیا جریان دارد، صرفا یک سلسله بحران تصادفی نیست، بلکه قطعات حساب‌شده پازلی بزرگ است که اتاق فکرهای واشنگتن و تل‌آویو برای مهار، تجزیه و تضعیف محور مقاومت طراحی کرده‌اند.

آگاه: نقطه کانونی این پروژه، سوریه است؛ سرزمینی که اگر سقوط می‌کرد، نه‌فقط مقاومت در لبنان و فلسطین که هویت استقلال‌طلبانه کل منطقه دستخوش تلاشی خطرناک می‌شد. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، با سوءاستفاده از مطالبات مشروع مردمی و با تجهیز گروهک‌های تکفیری، صحنه نبرد سوریه را به میدان آزمون راهبرد «بی‌ثبات‌سازی از درون» تبدیل کردند. هدف نه «مردم‌سالاری»، بلکه فروپاشی دولت مشروع دمشق و جداکردن حلقه حیاتی مقاومت از بدنه منطقه بود. تروریست‌هایی که از سراسر جهان با چراغ سبز غرب گرد آمدند، هیچ‌گاه دغدغه عدالت یا آزادی نداشتند؛ آنان پادوی پروژه‌ای بودند که قصد داشت با هزینه خون ملت‌ها، امنیت صهیونیست‌ها را تضمین کند. امروز پس از سال‌ها مقاومت مردم و ارتش سوریه و حمایت بی‌دریغ ایران و حزب‌الله، اگر چه نقشه اولیه دشمن درهم‌شکسته، اما توطئه، به اشکالی جدید ادامه دارد.
یکی از جدیدترین ابزارهای این توطئه، پروژه‌ نرمالیزاسیون است. توافق‌هایی که برخی دولت‌های عربی خلیج‌فارس با رژیم اشغالگر قدس امضا کردند، نه نقطه پایان یک دشمنی بلکه آغاز خیانتی استراتژیک به فلسطین و تمام آرمان‌های مقاومت است. این دولت‌ها با درک ناقص از معادلات قدرت، گمان کردند که می‌توان با تکیه بر رژیمی پوسیده، جایگاه خود را در منطقه تثبیت کنند. غافل از آنکه اسرائیل، نه شریکی برای صلح بلکه ویروسی در بطن امنیت منطقه است. هر دولتی که به این ویروس نزدیک شود، دیر یا زود هزینه‌اش را با بی‌ثباتی داخلی، فروپاشی اعتماد مردمی و تنفر عمومی خواهد پرداخت.
در این میان راهبرد مقابله با طرح‌های آمریکا و اسرائیل، در چند محور اساسی قابل‌پیگیری است. نخست، تعمیق و توسعه پیوندهای راهبردی میان اعضای محور مقاومت است. از تهران تا بغداد، از دمشق تا بیروت و صنعا، پیوندهای اعتقادی و ژئوپلیتیکی میان ملت‌ها باید به‌گونه‌ای تحکیم یابد که هیچ خلأیی برای نفوذ دشمن باقی نماند. دوم، توسعه قدرت بازدارندگی هوشمند و چندلایه است؛ ترکیبی از قدرت نظامی، اطلاعاتی، سایبری و رسانه‌ای که دشمن را در تمامی میدان‌ها خلع سلاح کند. سوم، بازسازی جبهه آگاهی عمومی و جهاد تبیین است. در جهانی که سلطه روایت‌سازی، سلاح برنده دشمن است؛ ما موظفیم با روایت حقیقت، با زبان هنرمندانه و با بهره‌گیری از رسانه‌های نوین، چهره واقعی رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش را افشا کنیم. و چهارم، تزریق امید به درون جبهه‌ خودی است. مقاومت با همه سختی‌ها، در حال پیشروی است. امروز، اسرائیل بیش از هر زمان گرفتار بحران داخلی، شکاف سیاسی و افول مشروعیت جهانی است. آمریکا، قدرت سابق را ندارد و در باتلاق‌های پرشماری، از شرق آسیا تا آمریکای لاتین گرفتار شده است. آنچه می‌ماند، همت مردان میدان و صداقت علمای جبهه حق است. ما امروز در مقطعی سرنوشت‌ساز ایستاده‌ایم؛ یا باید با بزدلی میدان را به دشمن واگذار کنیم یا با بصیرت و ایستادگی، میراث شهدای‌مان را حفظ کرده و فردای امت را بیمه کنیم. گزینه اول، مساوی با ذلت و نابودی است. گزینه دوم، دشوار اما روشن، پرهزینه اما پیروز است. آینده، از آن کسانی است که به خدا و وعده او ای‌مان دارند؛ این وعده تخلف‌ناپذیر است: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.