۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۱
کد خبر: ۱۵٬۲۵۶

 سیاست خارجی یک کشور براساس آرمان‌ها، اصول و واقعیاتی ترسیم می‌شود که در فرامتن و متن رفتار و گفتار سیاست‌مداران کرد پیدا می‌کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال ۱۳۵۷، سوالات و دغدغه‌های زیادی در خصوص سیاست خارجی کشورمان در دوران جدید مطرح شده و بسیاری از نظریه‌پردازان و استراتژیست‌های این حوزه در صدد ترسیم راهبردها و تاکتیک‌های این حوزه و سنجش نسبت آنها با یکدیگر برآمده‌اند.

صیانت از استراتژی‌ها

آگاه: طی دهه‌های سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد تحولات شگرفی در حوزه روابط بین‌الملل (به‌خصوص منطقه غرب آسیا) بوده‌ایم که برخی آنها در راستای اهداف کشور و انقلاب اسلامی و برخی دیگر بر اثر شیطنت‌ها و تهدیدات دائمی کشورها و بازیگران مخالف «ایران قدرتمند» شکل گرفته‌اند. در برهه حساس و سرنوشت ساز کنونی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی از آن تحت عنوان یک پیچ تاریخی یاد می‌کنند، مقوله سیاست خارجی انقلابی و عزتمندانه اهمیت وافری پیدا کرده است. در تشریح این سیاست خارجی و مصداق‌یابی آن نکات مهمی وجود دارد که لازم است آنها را مدنظر قرار دهیم. 

صیانت از استراتژی‌ها

رصد واقع‌بینانه و اقدام متناسب
در ابتدا باید تاکید کنیم که سیاست خارجی در خلأ شکل نمی‌گیرد و باید نسبت عوامل متنی و فرامتنی در آن به‌خوبی سنجیده شود. به عبارت بهتر نمی‌توان در عرصه سیاست خارجی، بی‌گدار به آب زد یا بدون درنظرگرفتن آثار و تبعات یک کنش یا واکنش دست به پیاده‌سازی آن زد. در سیاست خارجی انقلابی، هرگز هوشمندی و قاطعیت فدای یکدیگر نمی‌شود؛ بلکه در نسبتی مستقیم با یکدیگر قرار دارد. اساسا «سیاست خارجی انقلابی» منظومه‌ای است که در آن شاهد ترکیب دو مولفه مهم یعنی «رصد واقع‌بینانه» و «اقدام قاطعانه» هستیم. از سوی دیگر، سه مولفه عزت، حکمت و مصلحت، ارکان اصلی تشکیل‌دهنده این ساختار هستند. دشمنانی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا در چارچوب استراتژی فشار حداکثری از یک سو، تلاش دارند کشور را به لحاظ اقتصادی تحت‌فشار قرار داده و از سوی دیگر، با تقویت مولفه‌های آشوب و بحران داخلی و منطقه‌ای گفتمان مقاومت را به حاشیه رانده یا مهار سازند. بنابراین در گام نخست باید این هدف کلان را درک کرد. نگاه تجزیه‌طلبانه و خطرناکی که در راهبردها و تاکتیک‌های منطقه‌ای و ضدایرانی غرب و رژیم صهیونیستی ظهور پیدا کرده، نمادی از نقشه شوم و هدفمندی است که دشمنان در تقابل با موجودیت ایران قدرتمند طراحی کرده‌اند. تمرکز بر این هدف دشمن، پیش‌شرط ترسیم یک سیاست خارجی انقلابی و پویا در صیانت از موجودیت، ساختار و کارکرد نظام جمهوری اسلامی به‌شمار می‌آید. بدون درک ابعاد راهبردی و تاکتیکی بازی دشمنان و سنجش نسبت عوامل متنی - فرامتنی نمی‌توان مدعی تصدیق و تبلور یک سیاست خارجی انقلابی شد. 

نقش سیاست خارجی انقلابی در صیانت از استراتژی‌ها
آرمان‌ها و اهداف متعالی ترسیم شده در بطن انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت همان مصدر و منبعی است که استراتژی‌ها و راهبردهای ما براساس آن شکل گرفته و خواهد گرفت. در این میان صیانت از استراتژی‌ها و ثوابت راهبردی کشور و بنیان‌های تفکر انقلابی یک الزام محسوب می‌شود. بر همین مبنا سیاست خارجی انقلابی، کمامان تبدیل به کابوس غرب در تقابل با جمهوری اسلامی ایران شده است. روسای جمهور آمریکا ازجمله اوباما، ترامپ و بایدن در دوران حضور خود در کاخ سفید درصدد بودند ضمن دفرمه‌کردن استراتژی‌ها و ثوابت بازی ما در قبال منطقه و جهان، استراتژی‌های جدیدی را جایگزین آنها کنند. نخستین گام دشمنان نظام در این مسیر، «قابل‌معامله جلوه‌دادن اصول کلان سیاست خارجی» کشور بوده است. به عبارت بهتر، ایالات متحده آمریکا و دیگر دشمنان نظام، سعی کردند ثوابت و اصول سیاست خارجی کشورمان (که آنها نیز منبعث از آرمان‌های انقلاب اسلامی هستند) را به تاکتیک‌هایی قابل‌انعطاف تقلیل دهند و پس از شکستن پوسته و هسته سخت این اصول، آنها را براساس اهداف خود انعطاف‌پذیر سازند. در این خصوص بازی واشنگتن (هم در دوران اوباما و هم در دوران ترامپ) بسیار پیچیده بوده است. حتی آنها در مواردی حاضر بوده و هستند «پوسته ظاهری» اصول سیاست خارجی کشورهای مخالف آنها حفظ شود اما «هسته درونی» آن را نرم و منعطف می‌کنند. با این حال، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر سیاست خارجی انقلابی خود، رصد واقع‌بینانه و هوشمندانه‌ای از رویکرد کلان و تاکتیک‌های دشمن به دست آورد و بر مبنای این رصد آگاهانه، پاسخ‌های قاطعانه‌ای را به آمریکا و شبکه پیرو آن در نظام بین‌الملل داده است. بنابراین اصلی‌ترین کارکرد سیاست خارجی پویا و انقلابی، صیانت از استراتژی‌ها با استناد به ابزارها و تاکتیک‌های سخت و نرم است. یکی از ویژگی‌های سیاست خارجی انقلابی، انعطاف‌پذیری در تاکتیک‌ها برای حفظ موجودیت کشور و نظام است. بر خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند سیاست خارجی انقلابی به معنای فاصله‌گیری از عقلانیت یا رصد اخبار و تحولات در یک فضای انتزاعی و ذهنی نیست.

نسبت سیاست خارجی انقلابی و آرمان‌گرایی واقع‌بینانه 
«آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» مهم‌ترین الگویی است که باید در این معادله پیچیده و چندلایه از آن بهره گرفت. چهار دیدگاه کلان در حوزه سیاست خارجی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته که در تقابل با یکدیگر قرار دارد. عده‌ای می‌گفتند که ما باید از الگوی رئالیستی در نظام بین‌الملل پیروی کنیم. در اینجا استراتژی غالب بر آرمان مطرح است. یک نگاه دیگر، نگاه ایده‌آل‌گرایان است. وقتی ما می‌گوییم نگاه ایده‌آلیستی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، منظورمان همان نگاه آرمان‌گرایانه و نگاه تکلیف‌گرایانه مطلق است. یک نگاه دیگر نگاه تلفیقی و ترکیبی در اینجا استخراج شده که به نام نگاه «واقع‌گرایی ایده‌آل‌گرایانه» که بانیان و طراحان آن می‌گویند باید در لابه‌لای واقعیات جاری در حوزه روابط بین‌الملل به دنبال ایده‌آل‌ها و آرمان‌ها گشت! به عبارت بهتر در این نگاه نیز آرمان‌ها، اصالت و موضوعیت خود را تحت تاثیر آنچه «واقعیات قدرت» خوانده می‌شود، از دست می‌دهند.
 اما در این معادله نگاه چهارمی هم وجود دارد به نام آرمان‌گرایی واقع‌بینانه. یعنی یک اصالتی وجود دارد که مبتنی بر آرمان‌هاست. اینجا ما واقعیت را با آرمان تطبیق می‌دهیم و از ظرفیت‌هایی که در منطقه خود و خارج منطقه داریم، برای اهداف کلان استفاده می‌کنیم. در چنین نگاهی «واقعیات» در خدمت «آرمان‌ها و اهداف کلان سیاست خارجی انقلابی» قرار می‌گیرد، نه اینکه آرمان‌ها قربانی واقعیات شوند. این همان تلقی گویا و دقیقی است که براساس همپوشانی تکلیف‌گرایی و نتیجه‌گرایی حاصل می‌شود. 
رهبر انقلاب اسلامی در مردادماه سال ۱۳۹۲ در یک سخنرانی مهم در خصوص نسبت تکلیف‌گرایی و نتیجه‌گرایی، مطرح فرمودند که در عین تکلیف‌گرابودن باید نتیجه‌گرا بود. در حوزه روابط بین‌الملل باید مبنایی داشته باشیم که حول آن تکلیف‌گرایی و نتیجه‌گرایی، هر دو موردتوجه قرار گیرد. منافع ملی اینجا ناظر به همان اصالت آرمانی و اصالت راهبردی ما تعریف می‌شود. 
بازتعریف یا بازخوانی سیاست خارجی انقلابی؟!
در قاموس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (و به صورت خاص سیاست خارجی انقلابی که از آن سخن می‌گوییم)، بازتعریف سیاست خارجی کشور اصالت و موضوعیت ندارد، بلکه بازخوانی و بازتولید آن در مقاطع مختلف از حیات انقلاب است که قطب‌نمای حرکت روبه‌جلوی کشور در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. یکی از ترفندهای واشنگتن برای استیلا بر کشورهای مخالف خود، ایجاد تغییر در اصول سیاست خارجی آن کشور است. به عبارت بهتر غرب در صدد بازتعریف اصول و مبانی انقلاب و متعلقات آن (ازجمله سیاست خارجی انقلابی) است نه بازخوانی آنها. در اینجا باید مراقب بازی خطرناک فکری و انتزاعی و تئوریک غرب بود و آن را به صورتی جدی مورد واکاوی قرار داد، زیرا درصورتی‌که این بازی خطرناک به ثمر برسد، تبعات آن در حوزه و بازه تئوریک محدود نخواهد ماند و در عرصه اجرایی و عملی نیز خود را عیان خواهد ساخت. به عبارت بهتر، غرب درصدد است با تغییر اصول و ثوابت حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، خروجی رویکرد منطقه‌ای ما را به سود گفتمان‌ سازش و به ضرر گفتمان مقاومت هدایت کند! هدف شومی که دشمنان هرگز به آن نخواهند رسید. 
رهبر انقلاب بارها در فرمایشاتی صریح، خواستار شکل‌گیری «سیاست خارجی انقلابی» در عرصه دیپلماسی کشور شده‌اند. ایشان در سال ۱۳۹۴ و در دیدار دیپلمات‌ها، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، ضمن تبیین اصول و راهبردهای ثابت و پایدار سیاست خارجی در قانون اساسی و الزامات ناشی از این اصول و سیاست‌ها، راه‌حل‌های منطقی و مستحکم ایران درباره مسائل مهم منطقه ازجمله سوریه، یمن و بحرین را تشریح و تاکید کردند: «اهداف آمریکا در منطقه، ۱۸۰ درجه با اهداف ایران متفاوت است. تاکتیک‌های سیاست خارجی باید در خدمت مبانی راهبردی آن باشد.»
صورت‌مسئله اکنون مشخص است! روسای جمهور و دولت‌های گوناگون آمریکا که به دنبال تحدید توان «منطقه‌ای»، «موشکی» و دفاعی ایران بود، هم‌اکنون شاهد ارتقای هر سه مولفه مذکور هستند. بدون شک حرکت جمهوری اسلامی ایران در مدار سیاست خارجی انقلابی و استمرار همپوشانی ارکان قدرت سخت و نرم نظام در مواجهه با تحریم‌ها و فشارهای آمریکا، ضریب آسیب‌پذیری کاخ سفید در برابر کشورمان را تقویت خواهد کرد. قطعا نقشه راه ما در استمرار این نبرد، تکیه بر سیاست خارجی انقلابی و پرهیز از خوش‌بینی نسبت به دشمنان است. هرگونه ابتکار عمل ما در مدیریت رفتار رقیب باید در ذیل همین سیاست خارجی پویا و کارآمد صورت گیرد. 
الگوی زیست مطلوب در حوزه سیاست خارجی
بستر اجتماعی مساعدی که سیاست خارجی انقلابی باید در آن شکل گیرد، باید ویژگی‌ها و خصائصی داشته باشد. به عبارت بهتر این سیاست خارجی در هر چارچوب و بستری قابلیت شکل‌گیری و تثبیت ندارد. اکثریت نزدیک به‌اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل، تردیدی در ضرورت تهدیدزدایی از رویه‌ها و روندهای جهانی که به بروز بحران‌های اجتماعی منجر می‌شود، ندارند. سبک زندگی، خانواده و جمعیت، با تغییر ارزش‌ها و هنجارهای فطری، امروز به مسئله‌ای جهانی با راه‌حل‌ها و زمان‌های محدود، تبدیل شده است. جریان سلطه به‌جای یافتن راه‌های برون‌رفت از هنجارشکنی‌های غیرعرفی، طی یک دهه اخیر تمرکز ویژه‌ای روی جنگ‌شناختی صورت داده است. در یک نبرد فرهنگی، شاهد قداست‌زدایی در قبال خطوط قرمز فطری‌اخلاقی و در مقابل، عادی‌سازی مناسبات غیرانسانی و قبیح هستیم. این فعل و انفعالات در اتاق‌های فکر جریان سلطه، طراحی و از طریق مجاری رسمی و غیررسمی به اذهان و افکار تسری پیدا می‌کند و خانواده مهم‌ترین بستری است که قادر به پذیرش یا پس‌زدن این الگوی زیستی نادرست و قبیح خواهد بود. ازاین‌رو «بایسته‌های فرهنگی - اخلاقی» رکن مهمی از منظومه سیاست خارجی انقلابی کشورمان را (براساس الگوی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه) تشکیل می‌دهد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.