۳۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۴
کد خبر: ۱۵٬۶۳۲

مریم جهانگیر، آگاه مسائل سیاسی :   شاید باید با راننده تاکسی‌ای در بیروت چند دقیقه هم‌صحبت شوی تا ببینی تصویر حزب‌الله در ذهن مردم لبنان چقدر متناقض است.

نیرویی که «سپر» شد

آگاه: یکی با غرور می‌گوید: «اگر نبودند، داعش تا همین‌جا آمده بود.» دیگری با خشم می‌گوید: «به اسم مقاومت، کشوری دیگر ساخته‌اند داخل کشور ما.» همین دو جمله، تمام پیچیدگی نقش حزب‌الله در امنیت لبنان را عیان می‌کند: سپری در برابر تهدیدها یا شمشیری دو لبه که هم محافظت می‌کند و هم می‌بُرد. برای فهم ماجرا، باید به سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بازگردیم؛ روزهایی که جبهه‌النصره و داعش تا پشت دروازه‌های عرسال و بعلبک رسیده بودند. ارتش لبنان، پراکنده و کم‌تجهیز، توان مقابله نداشت. در همان لحظه، حزب‌الله وارد میدان شد. نیروهایش با تجربه جنگ‌های چریکی، کوهستان‌های قلمون را پاک‌سازی کردند و خط مرزی سوریه - لبنان را تا حدی ایمن ساختند. حتی مخالفان سرسخت حزب‌الله هم به طور ضمنی پذیرفتند که بدون این دخالت، شاید پایتخت لبنان سرنوشت دیگری پیدا می‌کرد. این همان تصویری است که طرفداران حزب‌الله دوست دارند، برجسته کنند: نیرویی که «سپر» شد و کشور را از فروپاشی نجات داد. اما روی دیگر ماجرا، اتهامی است که سال‌هاست تکرار می‌شود: ایجاد «دولت‌دردولت» حزب‌الله فقط به جنگ با داعش یا اسرائیل بسنده نکرد. شبکه‌ای از خدمات اجتماعی، مدارس، بیمارستان‌ها و حتی شبکه ارتباطات خودش را بنا کرد. در محله‌های شیعه‌نشین، برق و آب را زمانی تامین می‌کرد که دولت مرکزی از عهده‌اش بر نمی‌آمد. این خدمات، به‌ظاهر انسانی و ضروری، در واقع نوعی مشروعیت موازی ایجاد کردند. شهروندی که دارو و سوختش را از نهادهای حزب‌الله می‌گیرد، به‌سختی می‌تواند دولت رسمی را جدی بگیرد. اینجاست که حزب‌الله از سپر، به شمشیری تبدیل می‌شود که اقتدار دولت مرکزی را می‌بُرد. منتقدان از همین زاویه به ماجرا نگاه می‌کنند. آنها می‌گویند امنیتی که حزب‌الله می‌آورد، امنیتی گزینشی است: امنیت مناطق شیعه‌نشین، امنیت جاده‌های استراتژیک، امنیت جنوب. اما آیا امنیت تمام لبنان تضمین شده است؟ اگر کشوری فقط بخش‌هایی‌اش احساس حفاظت کند، در بلندمدت این «امنیت» به تفرقه نمی‌انجامد؟ مخالفان بر این باورند که دخالت نظامی حزب‌الله در سوریه، کشور را به میدان کشمکش‌های منطقه‌ای کشاند و خطر ترور و انفجار را به خیابان‌های بیروت آورد. به زبان ساده: شمشیر حزب‌الله، شاید مرز را حفظ کرد، اما زخم‌های تازه‌ای هم بر پیکر جامعه زد. از سوی دیگر، باید پرسید: اگر حزب‌الله نبود، چه کسی این نقش را ایفا می‌کرد؟ ارتش لبنان با بودجه‌ای محدود، وابسته به کمک‌های خارجی و گرفتار سهم‌خواهی فرقه‌ها، به‌سختی می‌تواند ماموریت‌های درونی‌اش را انجام دهد، چه رسد به جنگ با داعش یا بازدارندگی در برابر اسرائیل. این پرسش، همان معمای اصلی امنیت لبنان است: کشوری با دولت ضعیف و همسایه‌ای پرخطر، چگونه می‌تواند بدون بازیگری مانند حزب‌الله دوام بیاورد؟ البته خود حزب‌الله هم خوب می‌داند که این دوگانه «سپر یا شمشیر» وجود دارد. به همین دلیل است که در سال‌های اخیر، تلاش کرده چهره‌ای نرم‌تر ارائه دهد: حمایت از بازسازی مناطق آسیب‌دیده، مشارکت در سیاست‌های رسمی، یا حتی همکاری‌های اقتصادی. اما آیا این تلاش‌ها کافی بوده تا وجه «دولت‌دردولت» را کم‌رنگ کند؟ بسیاری می‌گویند نه. چرا که تا زمانی که سلاح‌های حزب‌الله مستقل از ارتش باقی بمانند، هیچ‌کس به طور کامل باور نمی‌کند که این گروه فقط یک بازیگر عادی سیاسی یا اجتماعی است.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که همین دوگانگی، گاه به سود حزب‌الله عمل کرده است. مردمی که از فساد دولت خسته‌اند، خدمات حزب‌الله را «نجات‌بخش» می‌بینند و همان مردم، وقتی می‌بینند این خدمات بهایش درگیری‌های سیاسی و فشارهای بین‌المللی است، همان حزب‌الله را «دشمن داخلی» می‌خوانند. یک چرخه‌ اعتماد و بی‌اعتمادی که همچنان ادامه دارد.
شاید پرسش اصلی این باشد که آیا حزب‌الله می‌تواند روزی از یک «سپر نظامی» به یک «پروژه ملی» تبدیل شود؟ یا محکوم است همیشه شمشیری باشد که هم دشمن را تهدید می‌کند و هم زخم می‌خورد از آنانی که برایشان می‌جنگد؟ پاسخ، نه‌تنها سرنوشت حزب‌الله، بلکه آینده لبنان را رقم خواهد زد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.