آگاه: حدود ۱۰ سال است که تقویم ملی کشورمان صاحب مناسبتی با عنوان «روز ملی روستا و عشایر» شده است. این مناسبت در ابتدا روز ملی روستا بود اما بعد از چند سال عنوان «عشایر» هم به آن اضافه شد و در حال حاضر در تقویم ملی کشورمان، روز ۱۵ مهر به عنوان «روز ملی روستا و عشایر» نامگذاری شده و معمولا هم برنامههای تشریفاتی از طرف دولت برای گرامیداشت این ایام در شهر برگزار میشود که اکثرشان فقط شکل نمایشی دارد و هرسال هم تکرار میشود.
«روستایی» بودن یک ارزش است
واژه «روستا» در ادبیات روزمره ایرانی بار معانی متفاوتی دارد. کسی که با فرهنگ متعالی این قشر از افراد آشنایی ندارد ممکن است از روی نادانی و ناآگاهی برای رفتار زشت یک نفر لقب «روستایی» را به کار بگیرد و از این صفت به عنوان یک ویژگی منفی یاد کند در حالیکه کسی که حداقل آشنایی با روستا و فرهنگ روستایی داشته باشد خواهد فهمید که در بسیاری از موضوعات، درک و شعور اهالی روستا نسبت به کسی که خودش را صرفا به واسطه زندگی در شهر، «شهری» میداند و به آن میبالد بالاتر است پس در همین ابتدا مشخص کنیم که وقتی اصطلاح روستایی را به کار میبریم منظورمان شخصی است که در روستا زندگی میکند نه کسی که فرهنگ پایینتری نسبت به کسی که در شهر زندگی میکند دارد.
روستا و روستاییان همیشه در فرهنگ ایران نماد صفا، مرام و معرفت بودند. جایی که همه چیزش مخصوص به خودش بود اما حالا انگار این تعریف در حال عوض شدن است. این درحالی است که بسیاری از زیرساختهای توسعه در کشور به روستا، اهالی و محصولات آنها ربط پیدا میکند.
متاسفانه به علت نبود دانش روستا و عدم وجود سازمانهای برنامهریز روستایی در کشور، هیچگاه نگاه درستی به روستاها نشده و سیاستهای غلط باعث شده است روستاهای ما به سرعت فرهنگ خود را از دست بدهند و تمام ویژگیهای روستا از جمله تولیدکنندگی از بین برود.
آسیب یکسانسازی فرهنگها
در تعامل شهر و روستا فرهنگ شهری به علت وسعت بیشتر و بلندگوهای فراوان و زرق و برقهای زیاد، فرهنگ غالب میشود و به مرور زمان فرهنگ روستایی به علت گسترش ارتباطات زیاد، در فرهنگ شهر حل میشود.
این یکسانسازی فرهنگها، روحیات و ارزشهای روستایی را تحتالشعاع قرار میدهد و باعث میشود مشکلاتی در مورد روحیه مصرفکنندگی و تولیدکنندگی پیش آید، زیرا روستا فرهنگی متفاوت از شهر دارد. یکسانسازی فرهنگها حتی بین شهرها نیاز زیانآور است زیرا فرهنگها به مرور زمان در کالبد یک جامعه شکل گرفتهاند و تغییر آنها توسط یک فرهنگ خارجی صدمات جبرانناپذیری به همراه دارد. این روزها شما اگر سری به یک روستا بزنید فرق آنچنانی میان آنجا و شهر نمیبینید؛ از لحاظ معماری، بسیاری از خانههای باصفای قدیمی و کاهگلی شبیه خانههای شهر شدهاند با این تفاوت که خانههای با معماری شهری در فضای وسیع شهر حل میشوند اما در روستا این خانهها آنقدر شکل گلدرشت و کاریکاتوری پیدا میکنند که با یک نگاه ساده کاملا متوجه میشوی که جای این خانه، در اینجا نیست! اما این فقط ساختمانها نیستند که برای روستاها زیادی بزرگ و کاریکاتوری هستند، مغازهها و ماشینهایی که به تقلید از زندگی شهری، راه به آنجا پیدا کردهاند هم شکل و ریخت و حال و هوای روستا را تغییر دادهاند. یکی از زیباییهای روستا، کوچهباغهای باصفا، باریک و کاهگلی است و تصور کنید که در چنین کوچههایی یک ماشین بزرگ به زور خودش را جا داده، چنین صحنهای واقعا خندهدار میشود و غمانگیز.
تغییراتی که پشت در نماند
به عقیده مردمشناسان اما این تغییرات تنها در شکل و قیافه خانهها خلاصه نشده است. بلکه با تغییر سبک زندگی و محیط خانه، روابط درون خانهها و خانوادهها نیز دست نخورده نمانده است. روابط و ارزشهای سرمایهداری به تدریج بر روستاها غلبه یافته، به گونهای که شهری شدن به مثابه نوعی ارزش بر روستا حاکم شده است که این خود حاکی از نابودی روستا و فرهنگ روستایی است.
هرچند در گذشته پوشش اهالی روستا با فرهنگ سنتی روستاییان پیوند داشت و با شهرنشینان کاملا متفاوت بود، اما حالا یکی از تغییرات روستاها نسبت به گذشته تغییر در پوشش اهالی روستاست که چندان تفاوتی با پوشش شهرنشینان ندارد. در خیلی از روستاها، روستاییان دیگر همچون گذشته لباس سنتی تن نمیکنند و حالا پوشش جوان روستایی فرق چندانی با جوان شهری ندارد.
با ورود تلویزیون و رسانههای جمعی به روستاها، زندگی شهرها به روستاها نیز سرایت یافت، به گونهای که در موارد بسیاری روستاها به دنبالهروی از شهرها پرداختند، در نتیجه نوعی یکسانسازی سبک زندگی روستاییان با شهرنشینها یا همان شهری شدن روستا ایجاد شد. اکنون بیشتر ابزارهای مورد استفاده در شهرها در روستاها نیز رایج است. البته تاثیرپذیری روستا از شهر همواره تابع بعد مسافت میان این دو بوده است. یعنی هرچه روستایی به شهر نزدیکتر باشد به همان میزان نیز نفوذ عناصر و فرهنگ شهر در روستا نیز بیشتر میشود.
شکل فعالیتها نیز در روستاها تغییر اساسی کرده است، هر چند در خیلی از روستاها هنوز هم کار روستایی کشاورزی و دامپروری است، اما دختر روستایی که تا همین چند سال پیش پشت دار قالی مینشست و با دستان هنرمندش بر تار و پود آن نقش میزد حالا انگار همچون دختر شهرنشین به دنبال مهارتهای تازهتری است لذا بالاجبار مادران روستایی هنرهای کهنی که سینه به سینه به آنها رسیده بود را با خود به گور میبرند.
اینکه بسیاری از کسانی که طی سالها از روستا به شهر مهاجرت کردهاند و حالا با حال و هوای شهری به روستا برگشتند و میخواهند حال و هوای شهر را در روستا هم جاری کنند، اتفاق ناپسندی است که واقعا باید فکری به حال آن کرد و شاید لازم باشد در ایام روز ملی روستا و عشایر بیشتر روی این موضوعات کار شود تا موضوعات نمایشی و غیرکاربردی. به نظر میرسد بیشترین کمک به وضعیت روستا را دهیاران و بخشداران میتوانند بکنند، آنها میتوانند با تعیین سازوکارهایی در حوزه ساختوساز و فرهنگ، تا حدی مانع نابودی فرهنگ روستا و روستایی شوند البته به شرطی که خود این افراد، سودای شهری شدن نداشته باشند.
مطلب را با شعری از گروس عبدالملکیان به پایان میبریم:
دختران شهر
به روستا فکر میکنند
دختران روستا
در آرزوی شهر میمیرند
مردان کوچک
به آسایش مردان بزرگ فکر میکنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک میمیرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچکس به خانهاش نمیرسد.
پیام وزیر ارشاد به مناسبت روز روستا
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت روز ملی روستا و عشایر پیامی صادر کرد.
متن پیام سیدعباس صالحی به شرح زیر است: «روستا و عشایر، جلوهای زنده از ریشههای فرهنگی و تاریخی ایرانزمیناند؛ خاستگاههایی که در آن، اصالت، ایمان و هنر درهم تنیدهاند و از دل سادگی زندگی مردمانشان، ژرفترین مفاهیم انسانیت و همبستگی زاده میشود.
فرهنگ روستا و کوچ، نه تنها حافظ هویت ماست، بلکه سرچشمه بسیاری از جلوههای ناب هنر، موسیقی، شعر و آیینهای مردمی است که قرنها از سینه مادران و پدران روستا، به نسلهای امروز رسیده است.
زنان و مردان روستایی و عشایری، در کنار نقشآفرینی در عرصه تولید و اقتصاد، در پاسداشت ارزشهای فرهنگی و هنری ایرانزمین نیز نقشی بیبدیل دارند. از لالاییها و نغمههای کوچ گرفته تا صنایع دستی، روایتها و آیینهای بومی، همه نشانههایی از روح زنده و خلاق مردمانی است که با کار و ایمان، زیبایی را در دل سختی میکارند و هنر را با زندگی خود معنا میبخشند. بیتردید، توسعه فرهنگی ایران بدون تکیه بر این ریشههای اصیل و مردمی، معنایی کامل نخواهد داشت. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پاسداشت فرهنگ بومی و هنر مردمان روستا و عشایر را جزئی جداییناپذیر از عدالت فرهنگی میداند و بر تداوم حمایت از هنرمندان، روایتگران و حافظان این میراث گرانبها تاکید دارد. امید است در سایه همدلی و همکاری نهادهای فرهنگی و اجتماعی، «روز ملی روستا و عشایر» فرصتی برای بازخوانی نقش تمدنساز مردمان این سرزمین در فرهنگ و هنر ایران باشد و تجدید عهدی با اصالت، ایمان و زیباییهایی که از دل خاک و کوچ برآمده و در تار و پود هویت ایرانی جاری است.»
نظر شما