آگاه: با توجه به تحولات اخیر در نظم اقتصاد جهانی، به ویژه نقش گروههایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، چه فرصتهایی برای کاهش وابستگی به دلار و تقویت ارزش پول ملی ایران وجود دارد؟
اگر بخواهیم یک نقطه اتکا و قابل اطمینان برای اهدافی مانند کاهش وابستگی به دلار یا حتی کمرنگ شدن نقش دلار در تجارت بینالملل پیدا کنیم، باید از سازمانهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای در بستری به نام تغییر نظم بینالملل نام ببریم که این تغییر، یک فرصت بسیار مهم و ویژه است که اگر اعضای این سازمانها در این عرصه تلاش کنند، با سرعت بسیار بالاتری موضوع کاهش وابستگی به دلار یا کمرنگ شدن نقش دلار در تجارت بینالملل را میشود دنبال کرد.
پیمانهای پولی دوجانبه میان ایران و کشورهای طرف تجاری، تا چه حد میتواند به تسهیل تجارت و پایدارسازی نرخ ارز کمک کند؟ مهمترین چالشهای اجرایی این پیمانها چیست؟
پیمانهای پولی دوجانبه، میتواند یک راهکار بسیار مناسبی برای کمرنگ کردن نقش دلار در تجارت بینالملل، بین کشورهایی که این پیمانهای پولی را با هم منعقد کردهاند باشد یا حتی این پیمانها میتواند دوجانبه، سهجانبه و چهارجانبه هم باشد و صرفا به دوجانبه خاتمه پیدا نمیکند.
رفع دو چالش در این عرصه، میتواند به کشورهای همپیمان کمک کند، اول همت دولتهاست. با اینکه تجارت، توسط بخش خصوصی خود کشورها اداره میشود و در مورد پیمانها که فراهم کردن بستر مناسب برای این موضوع، برعهده دولتهاست. بنابراین همت دولتها در این موضوع بسیار مهم است. دوم وجود ارز لنگری است که این ارزها با آن سنجیده یا تعدیل میشوند و در گام بعدی تصفیه ارزی است که ممکن است در این حالت همچنان دلار نرخ مرجع و معیار باشد و خود کشورها بر وجود این فرآیند یا نبود آن و حتی بر هم زدن معادله آن تصمیمگیر هستند. برهم زدن معادله به این شکل است که یک نرخ یا ارز معیار که آن ارز میتواند یورو یا حتی ارزی باشد که متولد خود این سازمانهاست، در نظر گرفته میشود و در قالب معرفی یک ارز جدید، کار تصفیه با آن انجام میگیرد. بنابراین دو چالش اصلی برای ایجاد پیمان پولی دوجانبه، یکی همت دولتها و دوم نرخ معیاری است که باید نرخ تصفیه را انجام دهد.
نکتهای که در پیمانهای پولی دوجانبه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که کشورهایی که با یکدیگر طرف تجاری هستند، ممکن است یکی مازاد و دیگری دارای کسری باشد، حل این مشکل را یا باید در قالب یک پیمان سهجانبه حل کرد یا باید به دنبال یک نرخ معیار و ارز معیار باشند تا با آن باقیمانده را تصفیه کنند که با توجه به فرآیند فعلی که وجود دارد، به ناچار باید یا به دنبال دلار باشند یا اینکه ارز جدیدی را معرفی کنند.
در پاسخ به ادامه این سوال که پیمانهای پولی چه کمکی میتوانند به پایدارسازی نرخ ارز کنند، پاسخ این است که راجع به هر ارزی که صحبت میشود، مهم نیازی است که پوشش داده شود، که به نظر میرسد در مورد اقتصاد ما، درهم نقش مهمی دارد و ما اگر بتوانیم نگرانی فعالان اقتصادی خود را از بابت دسترسی آنها به درهم رفع کنیم بسیار کمککننده است. بنابراین زمانی که راجع به پایدارسازی بازار ارز صحبت میکنیم، حتما درهم باید مورد توجه قرار بگیرد و مهمترین بُعد آن این است که فعالان اقتصادی، چه صادرکنندگان و چه واردکنندگان، نگرانی بابت ارز مورد نیازشان نداشته باشند. واردکننده از این جهت که بدون نگرانی با یک نرخ مشخص، ارز خود را تامین کند و صادرکننده هم با یک نرخ مشخص و رضایتبخش، ارز خود را وارد کشور کرده و به فروش رساند. اگر ما نظامات طبیعی اقتصادی را رعایت کرده و اختلالی در نظم آنها وارد نکنیم، میتوانیم به ثبات بازار ارز امیدوار باشیم، اما اگر نرخها دستکاری و انگیزههای اقتصادی نادیده گرفته شود، نمیتوان در ساماندهی بازار ارز موفق عمل کرد.
در شرایط تحریمهای مالی غرب علیه ایران و استفاده از ظرفیتهای اقتصاد بینالملل، چه راهکاری برای حفظ و ارتقای ارزش ریال پیشنهاد میکنید؟
اقتصاد ایران با انتشار یک خبر واقعی ولی بدون اثر در عرصه عمل و صرفا به دلیل انتشار آن خبر، دستخوش نوسان میشود و آن نوسان روی شاخصهای اقتصاد کلان ما از جمله نرخ ارز تاثیر میگذارد. در صحبتهایی که قبلتر گفته شد، اگر بتوانیم این آسودگی خاطر را به فعالان اقتصادی از جهت تامین ارز مورد نیازشان بدهیم و دولت آن را در عمل نشان دهد، میتوانیم امیدوار باشیم که ارزش ریال در برابر ارزهای بیرونی که معمولا معیار آن دلار است، سقوط نکند که لازمه این کار پوشش نیازهای داخل است. حوزه جدید در این موضوع، حوزه رمز ارزهاست که برای پاسخگویی به نیاز فعالان اقتصادی از آن میشود استفاده کرد. در مورد تغییر نظم بینالملل، شرایط در حال حاضر بسیار متفاوت از سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ است. در این دوران از هژمونی آمریکا اندکی کاسته شده و کشورهایی که در گذشته با سیاستهای آمریکا همکاری داشتند، اکنون این همکاری بین آنها وجود ندارد و ما میتوانیم از این موقعیت طلایی نهایت استفاده را ببریم و دستکم با دو یا سه کشور نزدیک به خود و حتی همسایگانمان، مراوده اقتصادی خوبی داشته باشیم که البته آنها هم تمایل به همکاری در این حوزه را با ما دارند. بنابراین اگر بتوانیم از فرصت نظم بینالملل به خوبی استفاده کنیم، میتوانیم بخش مهمی از چالشها در این حوزه را حل کنیم.
آینده روابط ارزی و مالی ایران با اقتصادهای نوظهور (مانند چین، هند و روسیه) را چگونه ارزیابی میکنید و چه توصیهای برای سیاستگذاران پولی کشور دارید تا از تغییرات نظم جهانی بیشترین بهره را ببرند؟
مهمترین نکته در پاسخ به این سوال، تعیین تکلیف و نهایی کردن نوع نگاه ما به شرق است. سالهاست که یک اجماع نظر نسبی در این مورد وجود دارد که آینده جهان در دست شرق است و نه غرب و قدرتهایی مثل چین، هند و روسیه و تعدادی ازکشورهای کوچکتر هم به دنبال آنها، پیشگام این عرصه و بازیگران اصلی آینده جهان هستند. در حال حاضر مهمترین کشور در این عرصه، کشور چین است.
بنابراین در نوع نگاهمان نسبت به غرب و شرق باید تعدیلاتی را صورت دهیم، از جمله اینکه اعتمادمان را به شرق بیشتر و برای اعتمادسازی آنها تلاش کنیم. به عنوان مثال در مورد چین ما در یک دهه اخیر، رفتار پرنوسانی را با آنها داشتیم که این رفتار باعث از دست رفتن فرصتهای زیادی شد. اگر بتوانیم یک رویکرد فعالانه از خود را برای کشورهایی مثل چین و روسیه و حتی هند نشان دهیم، به دلیل نیاز متقابل آنها به ما به خصوص چین و روسیه، تمایل همکاری آنها با کشور ما وجود دارد و در مقابل ما هم نیازمند ارتباط با آنها هستیم که لازمه آن نگرش مثبتتر به شرق، فاصله گرفتن از سیاستهای سینوسی و رفتار با ثباتتر با آنهاست. این موضوعات تنها شامل بعد اقتصادی نمیشود، بلکه از نظر سیاسی هم برخورد مثبتتر با این کشورها، موجب خلق فرصتهای زیادی به نفع کشور ما میشود.
نظر شما