آگاه: ایجاد ابهام درباره «آینده امنیتی» کشور، تنها یک مسئله نظامی نیست؛ این ابهام به سرعت وارد حوزههای اقتصاد، فرهنگ و روان جمعی میشود. بازارها دچار احتکار و گرانفروشی میشوند؛ سرمایهگذاران و تولیدکنندگان بلاتکلیف میمانند؛ رسانهها دائما از سناریوها و پیشبینیها سخن میگویند و افکار عمومی در سیکل تردید گرفتار میشود. نتیجه این معلقسازی، عقبماندگی در تصمیمگیریهای راهبردی و معطل ماندن امور مهم کشور است. همهچیز در گرو «اگر»ها میماند؛ اگر جنگ شد، اگر صلح شد، اگر توافق شد... و کشور از کارهای بزرگتر بازمیماند.
دشمنان ما دریافتند که شکست نظامیِ مستقیم کارساز نیست؛ تجربه جنگ تحمیلی ۱۲روزه نشان داد که اراده ملی و همبستگی اجتماعی، نیرویی شکستناپذیر است. از اینرو راههای غیرمستقیم را در پیش گرفتند؛ مانند ایجاد وضعیت «نه جنگ، نه صلح» تا از طریق روان، اقتصاد، نیروی اجتماعی، مخالفان نظام و رسانههای معاند، ملت را خسته و سرگردان سازند. آنان فهمیدند که ایران را نمیتوان از بیرون تسخیر کرد؛ پس به دنبال تسخیر درونی و ذهنی ملت رفتند. ایجاد تردید، القای ناامیدی و نگهداشتن جامعه در حالت انتظار، همان سلاحی است که امروز علیه ملت ایران به کار گرفتهاند.
پاسخ به این تهدید در جبهه تبیین و آگاهیبخشی است. مقام رهبری بارها تاکید کردهاند که رمز عبور از اینگونه شعارها و بنبستها، تکیه بر ظرفیتهای داخلی است. این تکیهگاه وقتی کارآمد خواهد بود که مردم آگاه و آماده باشند و آگاهی جز با گفتمانسازی صحیح، اطلاعرسانی مستدل و کار رسانهای حرفهای شکل نمیگیرد. اینجاست که نقش «جهاد تبیین» و فعالان رسانهای برجسته میشود. باید حقیقت را روشن گفت و نقشه دشمن را برای مردم باز کرد؛ جهاد تبیین یعنی ساختن سپری از آگاهی در برابر جنگ روانی دشمن. روایتسازی حقیقی، بازخوانی مستدل وقایع و ارائه تحلیلهای روشن و منطبق بر واقعیت، میتواند ابهام را از جامعه بزداید. رسانههای مسئول و روزنامهنگاران متعهد باید روایت درست را تولید کنند و با شفافیت، فضای عمومی را از دام شایعه و سیاهنمایی دشمنان برهانند.
اما صرفا گفتار و خبر رساندن کافی نیست؛ برای نفوذ در دل و ناخودآگاه مخاطب باید از هنر بهره گرفت. هنر ویژگی منحصر به فردی دارد و آن عبارت است از اثرگذاری روی ناخودآگاه. هرچیزی که با هنر درآمیخته شود، تاثیر آن دو چندان میشود
اما مهمترین بخش این مسیر، استفاده درست از ظرفیتهای داخلی است. باید از توان همه قشرها بهره گرفت؛ از کارگر و کشاورز گرفته تا استاد و تولیدکننده. آنکه تریبون دارد، باید امید بیافریند؛ آنکه قدرت تصمیم دارد، باید به میدان بیاید و آنکه قلم دارد، باید حقیقت را بنویسد. هرکس در جای خود میتواند سنگری از این جهاد ملی را بر دوش گیرد. اگر این همافزایی شکل بگیرد، کشور از تمامی موانع عبور خواهد کرد. تجربه جنگ تحمیلی ۱۲روزه و روزهای پرشکوه دفاع مقدس، گواه این حقیقت است. آنروزها همه چیز بر علیه ما بود، اما پیروزی از آن ما شد.
امروز نیز شرایط مشابهی وجود دارد، اگر همان روحیه جهادی زنده شود، دشمن در این نبرد ترکیبی نیز شکست خواهد خورد. تجربیات گذشته به ما نشان داده است که وقتی ملتی بر ظرفیتهای خود اعتماد کند و همدل شود، میتواند بر دشوارترین مشکلات فائق آید. جمهوری اسلامی ایران بارها نشان داده که در برابر تهاجم و تهدید استقامت میکند و از آن قدرت میسازد. راه امروز نیز چنین است. با بیداری ملی، هویت جمعی، تبعیت از ولایت و جهاد تبیین در کنار استفاده هنرمندانه از رسانهها، از بلاتکلیفی عبور خواهیم کرد و روی قلهها خواهیم ایستاد.
۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۵
کد خبر: ۱۷٬۲۷۹
بلاتکلیفی نه جنگ، نه صلح؛ معضل پنهان پیش روی کشور
استفاده درست از ظرفیتهای داخلی
علی لرستانی _ آگاه مسائل بینالملل
در روزگار ما، دشمنی که آشکارا علیه کشور میجنگد، گاهی ناگزیر از نبرد مستقیم میشود؛ اما آنکه خطرناکتر است، دشمنی است که راههای ظریفتر و روانشناختی را برمیگزیند. تجربههای تاریخی نشان داده است که یکی از موثرترین تکنیکهای تضعیف یک ملت، وارد کردن آن در حالت بلاتکلیفی است. امروز، بزرگترین بلاتکلیفی که کشور را تهدید میکند معلق گذاشتن جامعه میان «نه جنگ و نه صلح» است.
نظر شما