آگاه: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم درحالی از سکوت خود سخن گفت که مواضع اخیرش بازتابهایی در محافل داخلی و خارجی داشت. وی در آخرین اظهاراتش در گردهمایی «یاران و دانشآموختگان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی درباره مردم و امنیت ملی»، مدعی شد: «روسیه نه تنها در برجام نقش یک همراه پشتیبان نداشته، بلکه از موقعیت ایران به نحوی استفاده کرده که استقلال سیاستگذاری تهران را محدود کند. روسیه با پیوستن به قطعنامههای فصل هفتم و ممانعت از عضویت ایران در پیمان شانگهای، نشان داد که در عمل منافع راهبردی خود را بر منافع مشترک ترجیح میدهد.»
آقای ظریف چرا روسیه؟
نقد جدی به صحبتهای ظریف پیرامون روسیه آن هم در مقطع فعلی از آنجا نشأت میگیرد که چرا چنین سخنانی در زمانی که روابط تهران و مسکو به اوج راهبردی خود رسید و همکاریهای نظامی و امنیتی دو کشور در حال گسترش است مطرح شد؟ هنگامی که سفر علی لاریجانی به روسیه نگاهها را به سمت تعمیق این روابط جلب کرد، باز کردن پرونده اختلافات قدیمی، دستاوردهای فعلی را به حاشیه راند. بالاخره نباید و نمیتوان دستاوردهای ارتباط با شرق را نادیده انگاشت.
البته این نگاه به معنا و منزله آن نیست که وابستگی کامل به شرق پیدا کنیم، بلکه هدف تعادل در مناسبات جهانی و حفظ و تقویت ارتباط با شرکای دیرینه خودمان است. در حال حاضر، تخریب پل شرق، بهویژه در شرایط تحریم و فشار غربیها و آمریکا با اعمال اسنپبک، میتواند هزینههای سیاسی به دنبال داشته باشد. ضمن آنکه همین کشور روسیه بود که به صراحت با بازگشت تحریمها مخالفت کرد، بنابراین نگاه منصفانه اقتضا میکند، اختلافات درونی و رقابتهای شخصی بهانهای برای تضعیف روابط راهبردی فراهم نکند. روسیه در موازنه قدرت جهانی، یکی از معدود تکیهگاههای ایران در برابر غرب است. فلذا اظهارنظرهایی از جنس «دروغگویی لاوروف» شاید در فضای سیاسی داخلی ابهاماتی را برای عوام و مردم کوچه بازار که پای ثابت فضای مجازی هستند ایجاد کند و از منظر دیگر در سطح بینالمللی، میتواند پل تقویت ارتباط با شرق را به جای ارتقا، با چالش روبهرو کند.
شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه در گفتوگویی در مورد اینکه چقدر این قبیل اظهارنظرها به منظور سایه انداختن بر روابط ایران و روسیه مطرح میشود، گفت: «به دلیل رویکردهای سیاسی و جناحی که بر سیاست خارجی ما حاکم بوده، یک جریان سیاسی در داخل ایران نگاه مثبتی به برقراری روابط با کشورهای شرقی ندارد و تنها مسیر توسعه ایران و حفظ منافع ملی ایران را گسترش روابط با غرب تصور میکند، البته جریان دیگری هم عکس این نظر را دارد. آنچه برای کشور ایران میتواند حائز اهمیت باشد و متر و معیار تعیینکننده روابط خارجی محسوب شود، قاعدتا تامین منافع ملی و امنیت ملی کشور است. طبیعتا در این چارچوب، عقل حکم میکند که ایران یک سیاست خارجی کاملا متوازن اتخاذ کند. اما در اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد و آن اینکه، در شرایطی که کشورهای غربی تمایلی به داشتن روابط عادی با ایران ندارندT در عین حال از همه اهرمهای فشارشان علیه ایران استفاده میکنند.» وی با بیان اینکه قاعدتا سیاست خارجی ایران نباید معطل بماند و سایر ظرفیتهای سیاست خارجی خودش را بلااستفاده قرار دهد، میگوید: بنابراین در چنین شرایطی قاعدتا باید روابط خارجیاش را با سایر کشورها گسترش دهد و این کاملا عقلانی است که فراتر از بحثهای موجود بین جریانهای سیاسی در داخل کشور باید به این موضوع نگریسته شود. البته، این دوگانگی در حوزه سیاست خارجی ایران آنقدر در سالهای گذشته مشهود بوده که کشورهای خارجی نیز بهوضوح متوجه این دوگانگیها شدهاند. شاید کشورهایی مثل روسیه یا حتی چین متوجه باشند که این بحثها از کجا ناشی میشود، اما واقعیت این است که در کلیت روابط این کشورها با ایران تاثیر میگذارد؛ چون ایران کشوری بوده که در طول سالهای گذشته با قدرت سیاسی و دولتهایی که بارها بین طیفها و جریانهای سیاسی دستبهدست شدهاند مواجه بوده و طیفهای مختلف، در دورههایی قدرت سیاسی را در اختیار گرفتهاند. قاعدتا زمانی طیفهایی که نگاه توسعهای به روابط با چین ندارند، حاکم میشوند، گسترش روابط با این کشورها نیز دچار ایراد میشود.
موشکها؛ قدرت بازدارندگی ایران
حداقل انتظار میرفت پس از نطق وزیر دولت تدبیر و امید، در هفتمین نشست «نظم جهانی و سیاست خارجی ایران» در موسسه ایراس او تدبیر بیشتری به خرج میداد و نوک حملات را به سمت همتای سابقش در روسیه قرار نمیداد، اما باز حاشیه را به متن ترجیح داد. ماجرا از آن قرار بود که ظریف در آن سخنرانی، موشک را مهم دانست، اما مردم را مهمتر خواند و گفت: مردم، ایران را در قرنهای گذشته نگه داشتند. برای این توان ارزش قائل شویم، بنابراین عامل عمده قدرت خود را حفظ کنیم. انتقادهای زیادی نیز نسبت به سخنانش از سوی رسانهایها و سیاسیون بیان شد، اما در این بین کنایهای که یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به سکاندار اسبق دستگاه دیپلماسی زد جالب توجه بود.
مهدی فضائلی در مطلبی آورده بود: «آنچه این روزها به عنوان دوگانه مردم_موشک صورتبندی شد، اگر گوینده آن را حذف کنیم شاید اینقدر برجسته نمیشد و آن عبارات اینچنین حساسیت برانگیز نبود؛ لذا صرفنظر از قضاوت درباره این جملات و گوینده آن، صرفا این موضوع را بهانه اشاره به یک نکته مهم قرار میدهم و آن «نقش اقتدار در انسجام ملی» است؛ موضوعی که قطعا جای مباحث تفصیلی و عمیق بیشتری دارد. تردیدی نیست که پس از نصرت الهی، «مردم» مهمترین رکن و انسجام آنها موثرترین عنصر در شکست دشمن بوده و هست و درک همین نکته و باور به آن بود که «توصیه قطعی» رهبر حکیم انقلاب اسلامی را به حفظ انسجام مردم اختصاص داد. در عین حال، حواسمان باشد، مردمی که پشتوانه اصلی نظام و کشور بوده و هستند اگر کشورشان را ضعیف و ناتوان در برابر تهدیدات دشمن احساس کنند، پشت آن نخواهند بود!»
کنایههای تدبیریها در قبال موشکهای ایرانی
این اولین بار نبود که تدبیریها، کنایهای به قدرت موشکهای ایرانی میزدند. حسن روحانی در ایام تبلیغات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ادعا کرده بود: «برخی آمدند و تصویری از شهرهای زیرزمینی نشان دادند که برجام را برهم بزنند، روی موشک شعارهایی نوشتند تا برجام را برهم بزنند ولی مردم ما از همه اینها عبور کردند تا به امروز برسیم و شاهد پیشرفت بیشترمان در آینده شویم.»
انتخابات پایان یافت و موضعگیری او تغییر کرد. رئیسجمهور اسبق در مراسم رژه نیروهای مسلح که به مناسبت سیوهشتمین سالگرد دفاع مقدس در جوار حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، گفت: «ایران نه تنها سلاحهای دفاعی و موشک خود را کنار نمیگذارد، بلکه روز به روز بر قدرت دفاعی خود خواهد افزود. اینکه آنها از موشکهای ما عصبانی هستند به معنای آن است که امروز تاثیرگذارترین سلاح ما موشک است پس با این سخن آنان ما قدر موشکهای خود را بیشتر میدانیم.»
آقای ظریف! با خودتان «چند، چند» هستید؟
اما در حال حاضر، «ظریفِ دیپلمات» باید کلاهش را قاضی کند و به این پرسمانها پاسخ دهد: چرا وقتی مطالبی اینچنین بازگو میکرد به دنبال منافع ملی نبود؟ قطعا یک فعال سیاسی و کارشناس ارشد سیاست خارجی باید تحلیلگر باشد و بهنگام و بجا پیشنهادها و نقطه نظرات خود را بیان کند، اما حساب شده و به دور از حاشیهسازیها.
ظریف، دیروز یا امروز به حوزه سیاست خارجی ورود نکرده که شناخت کافی و وافی به آن نداشته باشد. بعد از پیروزی انقلاب با دولتهای مختلف از سازندگی و اصلاحات گرفته تا دولتِ نهم همکاری میکرد. با یک دولت غرابت فکری داشت و با یک رئیس دولت همچون احمدینژاد زاویه پیدا کرد، اما باز در ساختار ولو به صورت کوتاه حضور و نقشآفرینی داشت؛ هشت سال هم مجری سیاست خارجی ایران بود و نیک میداند الزامات سیاست خارجی چیست، به همین جهت چرا در دولت چهاردهم که شخص او برای پیروزی پزشکیان، کت از تن درآورد و عرق ریخت، با حرفهایش دردسر ایجاد میکند؟ آقای ظریف! نمیتوان پذیرفت شما اکنون به دلیل آنکه خدشهای به منافع ملی وارد نشود، سکوت اختیار کردهاید! دیدگاهایتان چالش برانگیز و دوباره تناقضگوییهایتان آشکار شد و به ناچار عقبنشینی کردید، اما اگر در مدار عدالت و انصاف پیش میرفتید میتوانستید در عصرِ وفاق به جای سکوت، مشاور خوبی برای رئیسجمهور و دستگاه دیپلماسی کشور باشید.
نظر شما