آگاه: پیش از هر چیز لازم است توضیح دهیم که در این مطلب به «شمال جهانی» و «جنوب جهانی» اشاره میکنیم. این دو اصطلاح، گرچه سادهاند، اما پشتشان یک تقسیمبندی عمیق اقتصادی، اجتماعی و تاریخی نهفته است. برخلاف آنچه از نام برمیآید، این دو مفهوم دقیقا با عرض جغرافیایی زمین همخوانی ندارند. شمال جهانی به کشورهای ثروتمند، صنعتیشده و توسعهیافته اشاره دارد که عمدتا اروپا، آمریکای شمالی، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و نیوزیلند را شامل میشوند. جنوب جهانی هم شامل کشورهای در حال توسعه، کمدرآمد و اغلب سابقا مستعمره است، کشورهایی که بیشتر شامل آفریقا، آمریکای لاتین، بخشهای زیادی از آسیا (به جز شرق آسیای پیشرفته) و جزایر اقیانوس آرام هستند.
تفاوت جنوب و شمال
شمال جهانی حدود ۱۲ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده، اما بیش از ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی را تولید میکند. متوسط درآمد سرانه در این کشورها بالای ۴۰ هزار دلار در سال است. دسترسی به برق، آب سالم، اینترنت پرسرعت و آموزش عالی تقریبا ۱۰۰ درصد است. امید به زندگی بالای ۷۸ سال، نرخ مرگومیر کودکان زیر پنج سال زیر پنج در هزار و پوشش بیمه درمانی عمومی از ویژگیهای مشترک این منطقه است.
در این کشورها، بحث بر سر کیفیت زندگی است، نه بقا؛ سرعت ۵G، خودروهای برقی، هوش مصنوعی در بیمارستانها و تعطیلات سالانه در جزایر گرمسیری. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) که ۳۸ کشور عضو دارد، تقریبا تماما در شمال جهانی قرارمیگیرد. این کشورها همچنین صادرکنندگان اصلی فناوری، دارو، سلاح و سرمایه هستند.
جنوب جهانی ۸۸ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده، اما تنها ۴۰ درصد تولید ناخالص جهانی را دارد. متوسط درآمد سرانه در بسیاری از کشورهای این منطقه زیر پنج هزار دلار است. بیش از ۷۳۰ میلیون نفر بدون برق، ۲.۱ میلیارد نفر بدون آب سالم و ۲.۵۶ میلیارد نفر بدون اینترنت، همه در جنوب جهانی زندگی میکنند.این منطقه خانه جوانترین جمعیت جهان است: متوسط سن در آفریقا ۱۹ سال است، در حالی که این عدد در اروپا ۴۳ سال است. اما همین استعداد جمعیتی با چالشهای عظیم همراه است: بیکاری جوانان بالای ۲۵ درصد، مهاجرت گسترده مغزها، تغییرات اقلیمی که بیشترین ضربه را به کشاورزان کوچک میزند و بدهیهای خارجی که سالانه میلیاردها دلار از بودجه توسعه را میبلعد. لازم به ذکر است استرالیا و نیوزیلند در نیمکره جنوبیاند، اما جزو شمال جهانی محسوب میشوند. برزیل و آفریقای جنوبی در جنوباند، اما به عنوان اقتصادهای نوظهور، گاهی در میانه دو جهان قرار میگیرند. حتی در داخل کشورها شکاف وجود دارد: مناطق شمالی هند فقیرتر از جنوب آن است و کالیفرنیا در آمریکا ثروتمندتر از ایالتهای جنوبیاش است.
پایهای که هنوز لرزان است
در حالی که جهان با سرعت سرسامآوری به سمت هوش مصنوعی، شهرهای هوشمند و اقتصاد دیجیتال حرکت میکند، بیش از ۷۳۰ میلیون نفر (معادل کل جمعیت اروپا) هنوز در تاریکی زندگی میکنند. آژانس بینالمللی انرژی (IEA) در گزارش اکتبر ۲۰۲۵ خود اعلام کرد که این رقم ۱۱ میلیون نفر نسبت به سال ۲۰۲۳ کاهش یافته؛ کاهشی ناچیز که به معنای توقف تقریبا کامل پیشرفت در مسیر هدف توسعه پایدار شماره هفت سازمان ملل متحد است. این ۷۳۰ میلیون نفر، ۸.۹ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند و بیش از ۸۵ درصد آنها در صحرای آفریقا ساکناند، جایی که ۴۳ درصد جمعیت آن بدون برق هستند. همچنین ۸۴ درصد این افراد در مناطق روستایی زندگی میکنند، جایی که زیرساختهای انتقال برق به سختی قابل گسترش است. در جنوب آسیا، که زمانی بیش از ۵۷۱ میلیون نفر بدون برق داشت، حالا این رقم به حدود ۵۰ میلیون نفر (یعنی تنها دو درصد جمعیت منطقه) رسیده، اما همچنان میلیونها خانوار در روستاهای دورافتاده هند، بنگلادش و پاکستان از روشنایی شبانه محروماند. در خاورمیانه، آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی، پیشرفت سریعتر بوده و نرخ عدم دسترسی به زیر پنجدرصد رسیده، اما حتی در این مناطق، پایداری برق در فصلهای گرم یا بحرانهای اقلیمی همچنان چالشبرانگیز است. این آمار نه تنها تصویری از شکاف عمیق شمال-جنوب ارائه میدهد، بلکه نشان میدهد که پیشرفتهای دهههای گذشته، در سالهای اخیر به دلیل افزایش جمعیت، تغییرات اقلیمی و کمبود سرمایهگذاری، عملا متوقف شده است.
زنجیره محرومیت: از برق تا اینترنت و دستگاههای دیجیتال

عدم دسترسی به برق، تنها آغاز زنجیرهای از محرومیتهاست. بدون برق پایدار، اینترنت، موبایل و حتی سادهترین ابزارهای دیجیتال بیمعنی میشوند. گزارش سازمان بینالمللی مخابرات (ITU) در اکتبر ۲۰۲۵ نشان میدهد که ۲.۵۶ میلیارد نفر (دقیقا ۳۱.۲ درصد جمعیت جهان) همچنان آفلاین هستند. از این تعداد، ۱.۸ میلیارد نفر در مناطق روستایی زندگی میکنند، جایی که نه تنها برق، بلکه حتی دکلهای مخابراتی هم وجود ندارند. بیش از ۷۰۰ میلیون نفر از این افراد آفلاین در جنوب آسیا ساکناند و در شرق آفریقا، ۶۰ درصد جمعیت حتی به شبکه موبایل دسترسی ندارند، چه برسد به اینترنت پرسرعت. در صحرای آفریقا، هرچند ۹۲ درصد جمعیت تحت پوشش شبکه موبایل قرار دارند، اما تنها ۴۵ درصد به اینترنت متصل میشوند. این شکاف مستقیما به نبود برق پایدار، هزینههای بالای تجهیزات و کمبود آموزش دیجیتال بازمیگردد. در آمریکای لاتین، ۱۵۰ میلیون نفر بدون اینترنتاند و در خاورمیانه و شمال آفریقا، این رقم به حدود ۱۰۰ میلیون نفر میرسد. در مقابل، اروپا و آمریکای شمالی با پوشش بالای ۹۳ درصد، عملا در دنیای دیگری زندگی میکنند، جایی که بحث بر سر سرعت ۵G و فیبر نوری است، نه دسترسی پایه به اینترنت! اما حتی در میان کسانی که به اینترنت متصلاند، کیفیت و نوع دسترسی یکسان نیست. بیش از ۹۰ درصد کاربران جهانی از طریق موبایل به اینترنت دسترسی دارند، نه کامپیوتر با اینترنت ثابت. این به این معناست که ۶۰.۴ درصد جمعیت جهان (حدود ۴.۸۸ میلیارد نفر) صاحب گوشی هوشمند هستند، اما ۳۹.۶ درصد بدون دستگاه هوشمند باقی ماندهاند. دسترسی به اینترنت ثابت (که برای آموزش آنلاین، کار از راه دور و استفاده از کامپیوتر ضروری است) تنها در حدود ۵۷ درصد جمعیت جهان وجود دارد و ۴۰ تا ۴۳ درصد (یعنی ۳.۲ تا ۳.۵ میلیارد نفر) به آن دسترسی ندارند. سرعت متوسط اینترنت جهانی ۹۷.۳ مگابیت بر ثانیه است، اما در آفریقا این رقم زیر ۲۰ مگابیت میماند و در بسیاری از روستاهای آسیایی و آفریقایی، حتی یک مگابیت سرعت هم تضمینشده نیست. پوشش شبکه ۵G، که در آسیا-اقیانوسیه به سرعت گسترش مییابد، هنوز ۴۸.۴ درصد جمعیت جهان را پوشش نمیدهد. این شکاف دیجیتال، نه تنها فرصتهای آموزشی، شغلی و بهداشتی را محدود میکند، بلکه خود را در قالب یک سوگیری رسانهای نشان میدهد: در کشورهای توسعهیافته، تمرکز بر نوآوریهای فناوری مانند هوش مصنوعی و متاورس است، در حالی که در جنوب جهانی، مبارزه برای دسترسی پایهای به برق و اینترنت همچنان ادامه دارد.
ایران: پیشرفتهای آماری، چالشهای واقعی
در ایران، داستان دسترسی به برق، فناوری و آب، ترکیبی از پیشرفتهای قابل توجه آماری و چالشهای عمیق عملی است. طبق گزارشهای رسمی، بیش از ۹۹ درصد خانوارهای شهری و ۹۶ درصد خانوارهای روستایی به برق دسترسی دارند و نرخ نفوذ اینترنت به ۹۴ درصد رسیده است. اما این آمار، کیفیت، پایداری و عدالت در دسترسی را منعکس نمیکند. گزارش DataReportal نشان میدهد که سرعت متوسط اینترنت ایران در سال ۲۰۲۵ حدود ۴.۸ مگابیت بر ثانیه است، یعنی سه برابر کندتر از سال ۲۰۱۸ و ۱۴.۶ درصد جمعیت همچنان به اینترنت دسترسی ندارند، این جمعیت عمدتا در مناطق روستایی و حاشیهای هستند. قطعیهای مکرر برق، به ویژه در تابستانهای گرم، زندگی روزمره، کسبوکارها و آموزش آنلاین را مختل میکند. در حوزه آب، حدود ۳۰ میلیون نفر (معادل ۳۵ درصد جمعیت) به آب آشامیدنی ایمن و پایدار دسترسی ندارند. در سیستان و بلوچستان، زنان و کودکان ساعتها آب را از مسافتهای طولانی حمل میکنند، پدیدهای که برخی آن را «کولبری آب» نامیدهاند. در بسیاری از شهرها، قطع آب شبانه از ساعت ۱۲ تا ۶ صبح در حال تبدیل شدن به یک روال عادی است.
آگاهی بالا، مطالبهگری رو به رشد
نظرسنجی GAMAAN در سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ نشان میدهد که ۷۵ درصد ایرانیان دسترسی به اینترنت را حق مدنی میدانند و اکثریت قاطع، کندی، قطعیها و محدودیتها را ناشی از چالشهای مدیریتی میدانند. در حوزه آب، ۷۵ درصد مردم نه صرفا عوامل طبیعی مانند خشکسالی، بلکه ضعف مدیریت منابع را عامل اصلی بحران میدانند. در شبکههای اجتماعی، کاربران با هشتگهایی مانند #بحران_آب، نگرانیهای خود را بیان میکنند و راهحلهایی مانند سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر، بازچرخانی آب و توسعه زیرساختهای روستایی را پیشنهاد میدهند. گزارش جامعه اندیشکدهها تاکید میکند که دسترسی دیجیتال، فرصتهای از دست رفته برای میلیونها نفر را بازیابی خواهد کرد و نیاز به سیاستگذاری هوشمندانه دارد.
شکاف نسلی: از تحمل تا مطالبهگری
عمیقترین شکاف در ایران، شکاف نسلی است. نسل Z شامل جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله که با اینترنت و شبکههای اجتماعی بزرگ شدهاند، فناوری را نفس زندگی میدانند. ۸۰درصدشان دسترسی آزاد به اینترنت را مطالبه میکنند و ۷۵ درصد بحران آب را تهدید اقلیمی و نسلی میبینند. آنها به فناوریهای نوین مانند آبشیرینکن و اینترنت ماهوارهای چشم دوختهاند. نسل آلفا شامل کودکان زیر ۱۵ سال، از بدو تولد با تبلت و گوشی آشنا هستند، اما تجربیات اولیهشان با قطعیهای مکرر، بحران را برایشان «عادی» کرده است. در مقابل، نسل X یعنی میانسالان ۴۵ تا ۶۰ ساله، فناوری را ابزاری مفید میدانند، اما تحمل قطعیها را به عنوان «چالش موقت» پذیرفتهاند و بر صرفهجویی و اصلاح تدریجی تاکید دارند. نسل بومرها یا سالمندان بالای ۶۰ سال، فناوری را لازم اما گاهی پرخطر برای فرهنگ میبینند و بحران آب را با روشهای سنتی مانند قنات و صبر قابل حل میدانند.
این تفاوتها، سوگیریهایی نیز به همراه دارد. نسل جوان سوگیری جهانی دارد و وضعیت ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه میکند. نسل مسنتر سوگیری محلی دارد و بحران را بخشی از تاریخ پرچالش کشور میبیند. در شهرها، جوانان مطالبهگرترند؛ در روستاها، سالمندان تحملکنندهتر. اما نکته مشترک همه نسلها، آگاهی از عمق مشکلات و امید به راهحلهای فناورانه و مدیریتی است.
چشمانداز ۲۰۳۰: عدالت یا ادامه شکاف؟
در نهایت، جهان و ایران در آستانه سال ۲۰۳۰ ایستادهاند، سالی که قرار بود دسترسی جهانی به برق، آب و فناوری محقق شود. اما آمارها نشان میدهند که نه تنها به هدف نرسیدهایم، بلکه در برخی زمینهها عقبگرد هم داشتهایم. دیدگاههای عمومی، از نگرانی فعال جهانی تا مطالبهگری نسلی در ایران، یک پیام مشترک دارند: این مشکلات حلشدنیاند، اما نیازمند اراده سیاسی، سرمایهگذاری عظیم در انرژی تجدیدپذیر، زیرساختهای روستایی و آموزش دیجیتال و همکاری بیننسلی و بینالمللی هستند. تا زمانی که ۷۳۰ میلیون نفر در تاریکی زندگی میکنند، ۲.۵۶ میلیاردنفر آفلاین هستند و ۲.۱ میلیارد نفر آب سالم نمینوشند، هیچ پیشرفت فناوری نمیتواند ادعای عدالت کند. آینده، نه در آمار، بلکه در تصمیمهایی است که امروز گرفته میشود.
دیدگاه جهانی: نگرانی فعال، اما سوگیریهای پنهان

نظرسنجی Peoples› Climate Vote سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۴ نشان داد که ۸۰ درصد مردم جهان، دسترسی به فناوری و آب را حق اساسی بشر میدانند و ۶۵ درصد به وعدههای دولتها برای حل این مشکلات شک دارند. در ایالات متحده، ۷۵ درصد مردم طبق نظرسنجی Pew Research معتقدند دولت برای حفاظت از زیرساختهای دیجیتال و آبی کافی عمل نمیکند.
گزارش موسسه Brookings تاکید میکند که ۶۸ درصد جهانیان، دسترسی دیجیتال را «فرصت از دست رفته» برای ۲.۹ میلیارد نفر انسان جدای از اینترنت میدانند و خواستار سرمایهگذاری بیشتر در انرژی تجدیدپذیر و شبکههای روستایی هستند.
در شبکههای اجتماعی، هشتگهایی مانند #WaterCrisis، #DigitalDivide و #CleanEnergy میلیونها بار به اشتراک گذاشته شدهاند و کاربران از فناوریهای نوین مانند شیرینسازی آب با انرژی خورشیدی، شبکههای اینترنت ماهوارهای و سیستمهای تصفیه نانویی آب به عنوان راهحلهای عملی یاد میکنند.با این حال، سوگیریهایی نیز وجود دارد.
در کشورهای توسعهیافته، تمرکز بر پیشرفتهای فناوری باعث میشود نابرابریهای جنوب جهانی نادیده گرفته شود. سوگیریای که میتوان آن را «سوگیری دیجیتال» نامید. زنان و اقلیتهای نژادی در نظرسنجی Gallup، ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر از مردان سفیدپوست نگران شکاف دیجیتال و آلودگی آب هستند، که نشاندهنده سوگیری جنسیتی و نژادی است. در مجموع، دیدگاه غالب جهانی «نگرانی فعال» است: مردم فکر نمیکنند دسترسی «عادی و همهگیر» باشد، بلکه آن را مشکلی حلشدنی با فناوری، سیاستگذاری و همکاری بینالمللی میدانند.
بحران آب آشامیدنی مرگبارتر از نبود فناوری

بحران آب آشامیدنی ایمن، حتی از فناوری هم عمیقتر، گستردهتر و مرگبارتر است. گزارش مشترک سازمان بهداشت جهانی (WHO) و یونیسف (UNICEF) در اوت ۲۰۲۵ نشان میدهد که ۲.۱میلیارد نفر (دقیقا ۲۵.۶ درصد جمعیت جهان) به آب آشامیدنی ایمن و مدیریتشده دسترسی ندارند. «آب ایمن» در این گزارش به معنای آبی است که از منبع بهبودیافته (لولهکشی، چاه حفاظتشده، آب بستهبندی) تامین شود، در محل موجود باشد، بدون آلودگی میکروبی و شیمیایی باشد و در تمام طول سال در دسترس باشد. از این ۲.۱ میلیارد نفر، ۱.۴ میلیارد نفر تنها به خدمات پایه دسترسی دارند. یعنی باید آب را در فاصله کمتر از ۳۰ دقیقه رفتوبرگشت حمل کنند. ۲۸۷ میلیون نفر از مردم خدمات محدود دارند، دسترسی آنها به آب بیش از ۳۰ دقیقه زمان میبرد؛ ۳۰۲ میلیون نفر از منابع بهبودنیافته (چاههای بدون حفاظت یا چشمههای آلوده) استفاده میکنند و ۱۰۶ میلیون نفر مستقیما از رودخانه، دریاچه یا آبهای سطحی آب مینوشند. رقمی که البته از سال ۲۰۱۵ به بعد ۶۱ میلیون نفر کاهش یافته است.
بیش از نیمی از این ۲.۱ میلیارد نفر (بیش از ۶۰۰ میلیون نفر) در صحرای آفریقا زندگی میکنند، جایی که ۶۵ تا ۷۰ درصد جمعیت بدون آب ایمن هستند و بسیاری از روستاها هنوز به روشهای سنتی وابستهاند. جنوب آسیا با حدود ۵۰۰ میلیون نفر در رتبه دوم قرار دارد و آسیای مرکزی و جنوبی با ۳۰۰ میلیون نفر، آمریکای لاتین و کارائیب با ۱۵۰ میلیون نفر و خاورمیانه و شمال آفریقا با ۱۰۰ میلیون نفر در رتبههای بعدیاند.در کشورهای کمدرآمد، بیش از نیمی از جمعیت حتی به خدمات پایه دسترسی ندارند و در مناطق درگیر جنگ، بحرانهای انسانی یا بلایای طبیعی، نرخ پوشش آب ایمن تا ۳۸ درصد کمتر از میانگین جهانی است. این بحران سالانه بیش از ۸۲۹ هزار مرگ، که عمدتا در کودکان زیر پنج سال رخ میدهد را به همراه دارد و بخش عمده آن به دلیل اسهال، وبا و عفونتهای ناشی از آب آلوده است. در مناطق روستایی، زنان و کودکان مسئولیت حمل آب را بر عهده دارند و روزانه ساعتها زمان صرف این کار میکنند، زمانی که میتوانست صرف آموزش یا کار مولد شود.
نظر شما