آگاه: گزارش «نمای باز ۱۴۰۲» بنیاد ملی بازیهای رایانهای که بر اساس مصاحبه با بیش از ۲۰ هزار نفر از همه استانها تهیه شده، تصویر روشنی به ما میدهد: از هر صد کودک هفت تا ۱۱ ساله ایرانی، ۶۱ نفر و از هر صد نوجوان ۱۲ تا ۱۷ ساله، ۶۱ نفر به طور منظم بازی ویدیویی انجام میدهند. یعنی در مجموع بیش از ۶۰درصد این گروه سنی گیمر هستند. این رقم در پسران به مراتب بالاتر است و در شهرهای بزرگ و خانوادههای با درآمد متوسط به بالا گاهی به ۸۰-۹۰ درصد هم میرسد.
تقریبا همه این بازیها روی موبایل انجام میشوند. گوشی هوشمند که زمانی لوکس بود، حالا در دسترسترین و ارزانترین وسیله سرگرمی است. ۹۴.۵درصد گیمرهای ایرانی فقط و فقط با موبایل بازی میکنند و بسیاری از کودکان از همان ۵-۶ سالگی با تبلت یا گوشی قدیمی والدین شروع میکنند. همین دسترسی آسان باعث شده بازیهای آنلاین به سرعت جای بازیهای آفلاین و سنتی را بگیرند. نزدیک به ۵۸ درصد گیمرها به صورت آنلاین بازی میکنند و در گروه سنی کودکان و نوجوانان این عدد حتی بالاتر میرود؛ حدود یکپنجم آنها تقریبا هر روز در بازیهایی مثل Call of Duty Mobile، PUBG Mobile، Free Fire یا Roblox با غریبههایی از سراسر دنیا رقابت یا همکاری میکنند. زمان بازی هم کم نیست. میانگین کشوری ۸۳ دقیقه در روز است، اما نوجوانان به طور متوسط نزدیک دو ساعت و کودکان بالای هفت سال حدود ۷۰ دقیقه در روز پای بازی هستند. وقتی این اعداد را هفتگی حساب کنیم، بسیاری از نوجوانان ایرانی بیش از ۱۴ تا ۲۰ ساعت در هفته بازی میکنند؛ یعنی معادل یک شغل پارهوقت، صرف دنیای مجازی میشود.
موج بزرگ موثر
این موج بزرگ چند دلیل اصلی دارد: اول، گوشی ارزان و اینترنت نسبتا در دسترس؛ دوم، کمبود فضای امن بازی فیزیکی در شهرها؛ سوم، فشار درس و کنکور که اوقات فراغت واقعی را از بچهها گرفته و چهارم، جذابیت بینهایت بازیهای آنلاین که با پاداشهای لحظهای، رتبهبندی و رقابت دائمی، مغز کودک را مثل یک ماشین اعتیاد نگه میدارند.
اما آیا این حتما بد است؟ نه کاملا. تحقیقات متعدد دانشگاهی در دنیا و ایران نشان داده بازی در حد متعادل فواید زیادی دارد: کودک یاد میگیرد مسئله پیچیده حل کند، سریع تصمیم بگیرد، با دیگران هماهنگ شود، انگلیسیاش بهتر میشود (چتدر بازیهای خارجی)، حتی در برخی موارد اضطرابش کمتر میشود. بازیهایی مثل Minecraft خلاقیت فضایی را به شدت تقویت میکنند و بازیهای استراتژیک صبر و برنامهریزی بلندمدت را یاد میدهند. اما خط قرمز مشخص است: وقتی زمان از ۱۰-۱۲ ساعت در هفته بیشتر میشود، عوارض منفی غالب میشوند؛ خواب کم میشود، چشم درد میگیرد، کمر و گردن آسیب میبیند، وزن زیاد میشود، روابط واقعی کمرنگ میشود، تحمل شکست در دنیای واقعی پایین میآید (چون در بازی میشود سریع دوباره شروع کرد) و بدترینش، مهارتهای اجتماعی و عاطفی رشد کافی نمیکند. بچهای که بیشتر وقتش را با هدست و میکروفون سپری میکند، کمتر یاد میگیرد نوبتش را رعایت کند، احساساتش را در چهره طرف مقابل بخواند یا وقتی باخت، گریه کند و بعد بلند شود. در ایران این مشکل دوچندان است چون تقریبا هیچ بازی مناسب سنی و باکیفیتی به زبان فارسی برای کودکان وجود ندارد. از صد بازی پرطرفدار موبایل در ایران، کمتر از ۶تایش ایرانی است و هیچکدام مخصوص کودکان زیر ۱۲ سال طراحی نشدهاند. یعنی بچههای ما مجبورند با محتوای خارجی بزرگ شوند که اغلب خشونت بالا، فرهنگ بیگانه و گاهی پیامهای جنسی پنهان دارد.
دغدغهها و راهحلها
اولین و مهمترین بازیگر، والدین هستند. تجربه کشورهای موفق مثل کره جنوبی و حتی چین (با همه انتقادها) نشان میدهد محدودیت زمانی کار میکند. در چین کودکان زیر ۱۸ سال فقط جمعه، شنبه، یکشنبه و تعطیلات رسمی اجازه سه ساعت بازی آنلاین دارند و سیستم تشخیص چهره جلوی دور زدن را میگیرد. ما نیازی به این شدت نداریم، اما یک قانون خانوادگی ساده کافی است: کودکان زیر ۱۰ سال حداکثر یک ساعت در روز، ۱۰ تا ۱۴ سال حداکثر یکونیم ساعت و بالای ۱۴ سال دو ساعت. این زمان باید با تایمر واقعی (نه اعتماد به کودک) کنترل شود و بعد از آن گوشی جمع شود.
دوم، نظارت محتوایی. تقریبا همه گوشیهای اندروید و آیفون امکان حساب والدی دارند. میتوان مشخص کرد چه بازیای نصب شود، چت صوتی خاموش شود، خرید درونبرنامهای غیرفعال شود و حتی ساعتهای خاصی گوشی قفل بازی شود. سایتهایی مثل «کودک آنلاین» یا «کدومو» ردهبندی سنی دقیق بازیها را به فارسی ارائه میدهند و والدین میتوانند قبل از نصب چک کنند.
سوم، جایگزین جذاب ساختن دنیای واقعی. تجربه نشان میدهد اگر کودک بعد از مدرسه مستقیم برود پارک، کلاس ورزش، استخر یا حتی حیاط خانه با دوستانش فوتبال بازی کند، خودش گوشی را کنار میگذارد. والدین باید وقت بگذارند؛ آخر هفته با بچهها بادبادک هوا کنند، دوچرخهسواری بروند، لیلی یا طناببازی راه بیندازند. شهرهایی که پارکهای خوب و زمین بازی امن دارند، کودکانشان به مراتب کمتر گیمر حرفهای میشوند.
چهارم، در سطح جامعه و دولت. ما به بازیهای خوب ایرانی برای کودکان زیر ۱۲ سال به شدت نیاز داریم. بازیهایی که هم سرگرمکننده باشند، هم فارسی، هم بدون خشونت و تبلیغ. همزمان باید پارکها و زمینهای بازی در محلات افزایش پیدا کند، کلاسهای ورزشی بعد از مدرسه ارزان و جذاب شود و مدارس برنامه روزانه ورزش اجباری و بازی گروهی داشته باشند.
ایران به این نسل نیاز دارد
بازی الکترونیکی آمده که بماند، مثل تلویزیون و اینترنت. نمیتوان و نباید آن را حذف کرد، اما میتوان و باید آن را رام کرد. کودکی که هم بتواند در Minecraft قلعه بسازد و هم در حیاط مدرسه با دوستانش گلکوچیک بازی کند، هم انگلیسی بلد است و هم بلد است وقتی باخت، بخندد و دوباره شروع کند؛ این همان نسلی است که ایران به آن نیاز دارد. تعادل نه با ممنوعیت، بلکه با آگاهی والدین، بازیهای خوب بومی و فضای امن بازی فیزیکی به دست میآید. اگر امروز برای این تعادل تلاش کنیم، فردا فرزندانی خواهیم داشت که نه اسیر صفحه نمایشاند و نه از دنیای دیجیتال بیبهره.
نظر شما