آگاه: در جهان امروز که تولید معنا بهطور فزایندهای به الگوریتمها و دادهها وابسته شده، هوشمصنوعی نه صرفا ابزاری فناورانه، بلکه یکی از بنیادیترین نیروهای تمدنساز معاصر است. از این منظر، پرسش کلیدی چنین است: چگونه میتوان هوشمصنوعی را از «عامل تکنیکی بازتولید اطلاعات» به «عامل معرفتی و گفتمانی تمدن نوین اسلامی» ارتقا داد؟ برای رسیدن به پاسخ باید سطوح سهگانه معرفتی، ساختاری و سیاستی را بررسی کرد:
۱. سطح معرفتی: بازخوانی نسبت انسان، معنا و ماشین
تمدن اسلامی بر محوریت عقلانیت وحیانی بنا میشود؛ عقلانیتی که در آن، دانش و اخلاق، شناخت و عمل، در امتزاجی توحیدی سامان مییابند. در مقابل، منطق مسلط در توسعه جهانی هوشمصنوعی بر عقلانیت ابزاری مبتنی است؛ عقلانیتی که داده را بدون زمینه اخلاقی و هستیشناختی تفسیر میکند. از این رو، نخستین گام در بومیسازی گفتمان هوش اسلامی، بازتعریف رابطه انسان و ماشین بر اساس هویت خلیفهاللهی انسان است. در این چارچوب، هوشمصنوعی اسلامی باید واجد دو ویژگی باشد. اول، فهم معنا به جای صرف پیشبینی داده؛ یعنی عبور از هوش آماری به هوش معنایی و تفسیری که توان بازشناسی مقاصد و ارزشهای انسانی ـ الهی را داشته باشد و دوم، پیوست اخلاقی ـ الهی در یادگیری ماشین؛ به گونهای که هر الگوریتم، با معیار عدالت، کرامت و خیر جمعی تنظیم شود.
۲. سطح ساختاری: از داده تا گفتمان
برای ایفای نقش گفتمانی توسط هوش مصنوعی، صرف تولید محتوا کافی نیست و لازم است زیرساخت گفتمانی دادهها طراحی شود؛ به گونهای که ارتباط میان حوزههای معرفت دینی، علوم اجتماعی و مهندسی داده بازتعریف شود. این سطح ساختاری مستلزم تاسیس زیرساخت دادههای معنایی امت است تا مفاهیم قرآنی و اخلاقی نه در قالب نصوص ایستا، بلکه به صورت شبکهای پویا از معناها رمزگذاری شوند. همچنین ایجاد پایگاه تحلیل گفتمان هوشمحور برای رصد و سنجش مستمر و دادهمحور آرایش رسانهای، فکری و اجتماعی پیرامون مفاهیم تمدنی مانند عدالت، ولایت، پیشرفت و تعاون ضرورت دارد. در کنار این موارد، طراحی مدلهای تولید روایت تمدنی با زبان روز از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ به طوری که هوشمصنوعی بتواند به جای بازتولید روایتهای تبلیغی صرف، به خلق روایتهای زیسته از زندگی طیبه بپردازد و گفتمان اسلامی را از نصیحتگویی صرف به سوی تجربهگرایی زبانی سوق دهد.
۳. سطح نهادی و سیاستی: هوش تمدنی بهمثابه سیاستگذاری معنا
برای تثبیت نقش راهبردی هوشمصنوعی در فرآیند تمدنسازی، باید سیاستگذاری هوشمندانهای در سه محور اساسی دنبال شود. نخست، نهادسازی راهبردی از طریق تاسیس مراکز سیاستگذاری «هوش تمدنی» با ساختار میانرشتهای میان حوزه علمیه، دانشگاه و صنعت داده ضرورت دارد؛ نهادهایی که ماموریت تولید «الگوریتمهای اخلاقی و معنایی» را بر عهده بگیرند، نه صرفا الگوریتمهای تجاری. دوم، تربیت سرمایه انسانی میانرشتهای با ایجاد رشتههای تحصیلی تلفیقی مانند «هوش و علوم انسانی اسلامی» برای پرورش نسلی از متفکران که توانایی درک همزمان مولفههای فلسفی و فنی را داشته باشند، چرا که آینده تمدن اسلامی به کسانی وابسته است که بتوانند کد الگوریتم را با مفاهیم توحیدی پیوند بزنند و سوم، تدوین سیاست بینالمللی و فرهنگی مبتنی بر «دیپلماسی هوشمصنوعی امت اسلامی» تا همکاری میان کشورهای مسلمان در تولید پلتفرمهای بومی و اخلاقی را ممکن سازد؛ چنین شبکهای میتواند در مقابل هژمونی دادهمحور غرب، عقلانیت مشارکتی و فرهنگی متعالی پدید آورد.
۴. پیشنهادهای عملیاتی - سیاستی
برای عملیاتیسازی نقش هوشمصنوعی در گفتمان تمدن نوین اسلامی، میتوان چرخهای پویا و سهبعدی طراحی کرد که با پایش دادههای رسانهای، فکری و سیاسی به رصد روندهای معنایی و افکار عمومی میپردازد. در گام بعد، این نظام هوشمند با تولید محتوای معناساز، روایت تمدنی اسلام را به زبانی گویا و متناسب با ذائقه نسل امروز بازآفرینی میکند. سپس با توسعه سامانههای تعاملی همچون چتباتها و شبکههای ایمانمحور، فضایی برای گفتوگوی زنده و مستمر میان عقلانیت اسلامی و نسل دیجیتال فراهم میآورد. این سه وجه درهمتنیده، هوشمصنوعی را از سطح یک ابزار اطلاعاتی صرف به مرتبه یک کنشگر تمدنی فعال و تاثیرگذار در پیکره جامعه اسلامی ارتقا میدهد.
هوشمصنوعی نه رقیب انسان است و نه صرفا ابزار توسعه؛ بلکه جایگاه جدید عقل در عالم است. تمدن نوین اسلامی اگر بتواند عقلانیت الهی را در این جایگاه مستقر کند، به معنای واقعی کلمه وارد عصر تمدنسازی دیجیتال خواهد شد. نقطه آغاز این تحول، تربیت هوشهایی است که انسان را نه موضوع مهندسی داده بلکه مقصد هدایت الهی ببینند. گفتمان تمدن اسلامی در آینده، از منابر و کلاسها به شبکههای الگوریتمی منتقل میشود؛ جایی که وحی و هوش باید زبان مشترکی برای بیان حقیقت بیابند.
۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۷
کد خبر: ۱۸٬۲۸۹
هوشمصنوعی و گفتمان تمدن نوین اسلامی
از فناوری معنا تا سیاستگذاری تمدنی
محمد امامی _ دانشجوی دکتری سیاستگذاری عمومی دانشگاه باقرالعلوم
تمدن نوین اسلامی در فرآیند تحقق خود بیش از هر چیز، نیازمند نظام بازتولید مستمر معنا است. این نظام وظیفه دارد مفاهیم محوری چون توحید، عدالت و کرامت را از ساحت انتزاعی اندیشه به سطح عمل اجتماعی و تصمیمسازی تمدنی منتقل کند.
نظر شما