آگاه: چند روز پیش، نوزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت به کار خود پایان داد، قبلش هم جشنواره تئاتر کودک در همدان بود و چند وقت دیگر هم ماراتن جشنوارههای فجر شروع میشود. تازه اینها فقط جشنوارههای به اصطلاح گلدرشت و معروف هستند وگرنه کلی جشنوارههای کوچک و فرعی دیگر هم در این مدت یا برگزار شده یا قرار است برگزار شود. جشنوارههایی مثل جشنواره فیلم صد، جشنواره فیلم عمار، جشنواره فیلم کوتاه و... این در حالی است که به نظر میرسد گاهی برگزارکنندگان و متولیان امر فراموش میکنند که کارکرد برگزاری جشنواره چیست و بیشتر نسبت به برگزاری آن، حس انجام وظیفه دارند که برگزار کنند و تمام شود تا سال بعد.
فقدان هویت؛ مشکل اصلی جشنوارهها
مهمترین نکته در این میان، این است که اغلب این جشنوارهها به پشتوانه بودجه سازمان و نهادهایی برگزار میشود که گاهی مسائل مهمتر از جشنواره دارند.
میتوان گفت، جشنوارههای مختلف فجر، به خصوص جشنواره فیلم فجر تنها جشنواره جریانساز کشور باقی مانده که گاهی هم فیلمسازان جوانی را به سینمای حرفهای معرفی کرده، اما باقی جشنوارهها به نسخههای فرعی و کماهمیت از آن تبدیل شدهاند؛ نسخههایی با پسوندهای بلندبالا که بیشتر بهنام سازمان حامیشان شناخته میشوند تا به هویت مستقل هنری. همین فقدان هویت سببشده جشنوارهها اغلب به محلی برای اهدای جوایز به فیلمهایی بدل شوند که یا سالها از زمان اکرانشان گذشته، یا اساسا در چرخه سینمای حرفهای اعتباری ندارند.
اینگونه است که آثاری معمولی به ناگاه در چنین جشنوارههایی جایزه میگیرند که دریافت جوایز، نه بر مبنای کیفیت هنری، بلکه محصول خلأ رقابتی و سیاستگذاری سلیقهای بوده است. یکی از مهمترین آسیبهای این جشنوارهها، نبود هرگونه نگاه راهبردی و بلندمدت است. مدیر از سر ذوق یا بنا به بیلاندهی شیک و پرزرقوبرق سازمانی، تصمیم به برگزاری جشنوارهای تازه میگیرد؛ بدون مطالعه، بدون پژوهش، بدون هدف. برای این جشنوارهها چند نشست خبری برگزار میشود، چند سینماگر دعوت میگردد، چند عکس یادگاری ثبت میشود و چرخه تمام میشود. نتیجه این سازوکار «مقطعی و شخصی» چیزی جز هدررفت بودجه بیتالمال نیست.
وقتی جشنوارهای اساسا نمیداند برای چه بهوجود آمده، چگونه میتواند خروجی واقعی تولید کند؟ حتی در حوزههایی که موضوعاتی حساس و حیاتی در میان است؛ مانند محیطزیست، آسیبهای اجتماعی یا عدالت فرهنگی، جشنوارهها فاقد هرگونه سازوکار جدی هستند. مثلا عنوان جشنواره «محیطزیست» است، اما در آن حتی یک فیلم واقعی درباره محیطزیست یافت نمیشود و برگزارکنندگان با تحمیل موضوعی ساختگی، اثری نامرتبط را به جشنواره الصاق میکنند. این عدمهمخوانی میان عنوان و محتوای جشنواره، خود نشانهای روشن از بیهویتی و بیسامانی در برگزاری است. جشنوارهای که موضوعی را یدک میکشد اما حتی یک اثر معتبر در آن حوزه ندارد، بیشتر به شوخی شبیه است تا رویداد فرهنگی.
برگزاری جشنواره در کشورهای خارجی
در کشورهای پیشرفته مانند فرانسه، آمریکا، آلمان و ایتالیا، تعداد جشنوارههای معتبر سینمایی محدود است، اما هرکدام جایگاهی ویژه و اهداف مشخصی دارند، مثلا جشنواره کن در فرانسه نهتنها به ارتقای جایگاه سینمای اروپا کمک کرده، بلکه بستری برای نمایش و توزیع جهانی آثار هنری شده است. برخلاف این کشورها، در ایران جشنوارههای متعددی برگزار میشود که اغلب هدف مشخصی ندارند و تنها به برنامهریزی برای چند روز برگزاری مراسم محدود میشوند. این جشنوارهها در نهایت به حلقهای بسته تبدیل شدهاند که خروجی آنها به حمایت از تولیدات سینمایی منجر نمیشود.
کشورهایی مثل آمریکا و کره جنوبی از جشنوارهها بهعنوان ابزاری برای تقویت تولید فیلم استفاده میکنند، برای مثال، جشنواره فیلم ساندنس در آمریکا علاوه بر نمایش آثار مستقل، بودجههایی را برای حمایت از فیلمسازان نوپا اختصاص میدهد. در کره جنوبی، جشنواره بوسان بهعنوان پلی میان تولیدات داخلی و بازارهای بینالمللی عمل میکند، در مقابل، جشنوارههای سینمایی ایران بیشتر به تبلیغات و هزینهکرد بودجه برای برگزاری محدود شدهاند، بدون اینکه توجهی به ارتقای زیرساختهای تولید یا حل مشکلات اساسی صنعت سینما داشته باشند.
کشورهای موفق سینمایی بهجای تعدد جشنوارهها، تمرکز خود را بر مدیریت بهینه منابع و ایجاد چرخهای پایدار میان تولید، نمایش و توزیع گذاشتهاند. در ایران اما، بودجههای جشنوارهها بیشتر صرف امور نمایشی میشود و از اولویتهای اصلی سینما، یعنی تولید و توزیع فیلم، فاصله گرفته است. جشنوارههای سینمایی ایران باید از مدل کشورهای پیشرفته الگو بگیرند. کاهش تعداد جشنوارهها و تمرکز بر اهدافی چون حمایت از تولید، معرفی به بازارهای بینالمللی و جذب سرمایه میتواند جایگاه سینمای ایران را در عرصه جهانی ارتقا دهد.
آفت تکرار، موازیکاری و خستگی مخاطب
منوچهر دینپرست، منتقد و نویسنده با اشاره به تعدد بیرویه جشنوارهها در ایران گفت: تقویم فرهنگی ایران، در سالهای اخیر چنان انباشته از جشنوارههای سینمایی شده که گاه نمیتوان میانشان تمایز روشنی یافت. از جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور گرفته تا جشنواره بینالمللی مقاومت، جشنواره فیلم کوتاه تهران، جشنواره سینماحقیقت (ویژه فیلم مستند)، جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره شهر، جشنواره سلامت، زنان و زندگی شهری، جشنواره فیلم سبز، جشنواره دانشجویی رویش و دهها جشنواره استانی و تخصصی دیگر؛ گویی هر حوزهای از زندگی فرهنگی ما بخشی از خود را در قاب سینما جستوجو میکند. اما این تعدد جشنوارهها چه پیامی دارد؟ آیا میتواند نشانه بالندگی سینمای ایران باشد یا برعکس، از پراکندگی و فقدان سیاست فرهنگی منسجم حکایت میکند؟ از یکسو، گسترش جشنوارهها را میتوان نشانه پویایی و تنوع فرهنگی دانست. هر جشنواره با مخاطب خاص خود سخن میگوید و زمینهای برای بروز سلیقهها و دغدغههای گوناگون فراهم میآورد. جشنواره فیلم کودک از دنیای خیال و امید میگوید، در حالیکه سینماحقیقت به واقعیتهای مستند و اجتماعی میپردازد. در چنین بستری، فیلمسازان جوان فرصت مییابند آثارشان دیده شود و گامی بهسوی حرفهایشدن بردارند. همچنین، برگزاری جشنوارهها در شهرهایی چون مشهد، تبریز، شیراز و یزد، به تمرکززدایی فرهنگی یاری میرساند و استعدادهای محلی را به عرصه ملی میکشاند.
وی افزود: با این همه، روی دیگر سکه نیز قابل تامل است. در بسیاری موارد، جشنوارهها بدون هدفگذاری روشن و برنامهریزی بلندمدت برگزار میشوند. گاهی بیش از آنکه محفلی برای گفتوگوی هنری باشند، رنگ و بوی تبلیغاتی یا سیاسی میگیرند. منابع مالی محدود، میان دهها رویداد پراکنده تقسیم میشود و نتیجه، چیزی جز تکرار، موازیکاری و خستگی مخاطب نیست. در چنین وضعی، حتی اعتبار جوایز و نامها نیز رو به فرسایش میرود. در واقع، تعدد جشنوارهها بهخودیخود نه نقطه قوت است و نه ضعف؛ آنچه اهمیت دارد، کیفیت و کارکرد هر جشنواره است. اگر جشنواره بتواند زمینه گفتوگوی هنری، آموزش، کشف استعداد و پیوند میان سینماگران و جامعه را فراهم کند، بیگمان به رشد سینمای ایران یاری خواهد رساند. اما اگر به مناسبتهای موسمی و بیهدف فروکاسته شود، فقط بر تورم نمادین فرهنگی خواهد افزود.
دینپرست ادامه داد: سینمای ایران، برای بالندگی، بیش از تعدد جشنوارهها، نیازمند تمرکز، اندیشه و استمرار در سیاست فرهنگی است. جشنواره زمانی ارزشمند است که نه بهخاطر نامش، بلکه به سبب نقشی که در پرورش اندیشه و زیبایی ایفا میکند، در حافظه سینمایی ما باقی بماند. تمرکز در سیاستهای جشنوارههای فیلم، اگر بهدرستی تعریف و اجرا شود، میتواند به بالندگی هنری و ارتقای کیفیت سینما بینجامد؛ اما اگر با نگاه محدودکننده و انحصاری همراه باشد، اثر معکوس خواهد داشت. تمرکز در سیاستهای جشنواره به معنای آن است که اهداف، معیارها و جهتگیریهای کلان یک جشنواره بهروشنی مشخص شود و تصمیمگیریها پراکنده و سلیقهای نباشند. وقتی جشنوارهای خطمشی فرهنگی و هنری معینی دارد، مثلا حمایت از سینمای مؤلف، گسترش نگاه اجتماعی یا معرفی استعدادهای نو و این سیاست در همه بخشها (انتخاب آثار، داوری، برنامهریزی و حمایتها) بهصورت منسجم اجرا میشود، نتیجه آن رشد تدریجی کیفیت آثار و شکلگیری جریان فکری پایدار است.
جشنواره یا ویترین
این نویسنده و پژوهشگر در ادامه به هویت جشنوارههای جهانی اشاره کرد و گفت: نمونههای جهانی این امر را میتوان در جشنوارههای کن، برلین یا ونیز دید؛ هر یک از این رویدادها هویت ویژهای دارد و تمرکز بر نوع خاصی از سینما باعث شدهاست فیلمسازان بدانند برای حضور در آن جشنواره باید چه رویکردی اتخاذ کنند. همین تمرکز سبب شکلگیری مدرسههای سینمایی و حتی سبکهای تازه در فیلمسازی شدهاست. حال این پرسش مطرح میشود که جشنوارههای فیلم در ایران توانستهاند به جریان فکری یا ژانر خاصی بدل شوند؟ در ایران نیز اگر جشنوارههای فیلم بتوانند سیاستهای خود را شفاف، هدفمند و متمرکز کنند، نتیجه آن تربیت نسلی از فیلمسازان آگاه به ارزشهای هنری و اجتماعی خواهد بود. تمرکز به معنای تعیین چشمانداز است؛ اینکه جشنواره صرفا ویترین نباشد که هست، بلکه موتور محرک تولید، آموزش و نقد نیز باشد. اما اگر تمرکز به انحصار یا یکصدایی تبدیل شود، جشنواره از مسیر بالندگی خارج خواهد شد. هنگامی که همه تصمیمها در دایره محدود مدیران یا نهادهای سیاسی گرفته شود و تنوع فرهنگی و خلاقیت هنرمندان نادیده گرفته شود، جشنواره به تکرار و تشریفات میرسد و بهجای رشد، رکود به بار میآورد. بنابراین تمرکز باید هوشمندانه و منعطف باشد: یعنی ساختار مدیریتی جشنواره منسجم و هدفمند عمل کند، اما در انتخاب و داوری، میدان را برای تنوع دیدگاهها و تجربههای هنری باز بگذارد. چنین تمرکزی نهتنها بالندگی جشنواره را تضمین میکند، بلکه به رشد سینما، گسترش گفتمان فرهنگی و تقویت جایگاه بینالمللی آن کشور نیز منجر خواهد شد.
نظر شما