آگاه: صدای او که گویی از اعماق جنگلهای مهآلود گیلان، محل تولد او برمیخاست و در تالارهای تهران صیقل مییافت، پلی ماندگار میان فولکلور بومی و موسیقی علمی جهانی بنا کرد. در روزگاری که موسیقی پاپ، گاه در سطح میماند و موسیقی سنتی در تکرار گرفتار میشد، نوری با صدایی مخملین، گونهای را پدید آورد که گاهی آن را پاپ فاخر میخوانند.
شاگردی در مکتب تضادها
محمد نوری در نخستین روز زمستان ۱۳۰۸ در رشت متولد شد. برخلاف بسیاری از خوانندگان همنسل خود که تنها بر استعداد ذاتی تکیه داشتند، نوری مسیر آکادمیک متفاوتی را طی کرد. او دانشآموخته دبیرستان تاریخی فیروز بهرام شهر رشت بود و سپس در دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد. این تحصیلات، کلید طلایی درک متفاوت او از موسیقی بود. تسلط بر زبان انگلیسی و آشنایی با ادبیات جهان، افق دید او را از مرزهای جغرافیایی ایران فراتر برد و او را با شاهکارهای ادبی و موسیقایی غرب آشنا ساخت. او همزمان در رشته نمایش (تئاتر) هم تحصیل کرد که تاثیر آن در بیان دراماتیک آوازهایش مشهود است. او گویی واژهها را نمیخواند، بلکه آنها را اجرا میکرد و به کلمات جان میبخشید.
مسیر آموزش موسیقی نوری، الگویی کمنظیر از جمع اضداد بود که در نهایت به سبکی منحصربهفرد منجر شد. او سه سال نزد استاد اسماعیل مهرتاش، از ستونهای موسیقی سنتی و موسیقی تئاتر، ردیفهای آوازی را آموخت. این دوره باعث شد تا تحریر و حال ایرانی در تار و پود صدای او نهادینه شود. نقطه عطف تکنیکی صدای نوری، حضور در کلاسهای «اولین باغچهبان» و «فاخره صبا» در هنرستان عالی موسیقی بود. باغچهبان به او تکنیکهای صداسازی اپرایی، استفاده از دیافراگم و کنترل حجم صدا را آموخت. نوری همچنین تئوری موسیقی و سلفژ را نزد اساتیدی چون مصطفی کمالپورتراب و سیروس شهردار فرا گرفت.
تلفیق موسیقی سنتی و ادب فارسی
یکی از زوایای کمتر پرداختهشده زندگی محمد نوری، شخصیت ادبی و قلم توانای اوست. او در کنار آواز، یک مترجم و نویسنده هم بود. مینو رضایی، نوازنده و مدرس دف درباره این خواننده فقید نوشته است: «او موسیقی و آواز فاخر را با شعر فاخر، ریشهدار و غنی همراه کرد. بد نیست بدانیم نوری که نشان چهره ماندگار در موسیقی را دارد، در ایام جوانی علاوه بر فعالیت در تئاتر، چندین داستان کوتاه و رمان را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است. نتیجه این پیوند او با ادبیات، در سلیقه بالایش در انتخاب شعر نمود بسیار دارد. «فروغ فرخزاد»، «حسین منزوی»، «فریدون مشیری»، «نیما یوشیج»، «نادر ابراهیمی»، «حمید مصدق»، «شیون فومنی»، «یدالله رؤیایی» و «عبدالله فاطمی»(الفت) از جمله شاعرانی هستند که محمد نوری از شعر آنها برای اجرای قطعاتش استفاده کرده است. این اسامی به جز شاعرانی هستند که نوری برای قطعات بومی خود از شعر آنها بهرهبردهاست مانند «جهانگیر اکبرپور» ترانهسرا، نویسنده، هنرمند و سیاستمدار گیلانی. نکته قابل توجه دیگر که موید پیوند نوری با ادبیات است اینکه نوری خود شعر بسیاری از کارهایش را سرودهاست. «شالیزار»، «گل مریم»، «صدای ساز مرد چوپان» و «ای وطن» (آه ای وطن! نام تو، همیشه بر لبم) نمونه سرودههای محمد نوری هستند که خود آنها را خوانده است. جمع شدن تمام این خصائص باهم در محمد نوری، نام او را نه تنها به عنوان یک خواننده، بلکه به عنوان یک چهره به واقع فرهنگی، متفکر و ایراندوست در تاریخ این کشور ماندگار کردهاست.» این تصویر، نوری را از کلیشه خواننده سلبریتی جدا کرده و او را به عنوان یک روشنفکر متعهد معرفی میکند که موسیقی برایش امتداد ادبیات بود.
علیرضا شفقینژاد، رهبر گروه کر فیلارمونیک ایران که با محمد نوری نیز همکاری داشته است درباره سبک خوانندگی او میگوید: «مکتب آوازی ایشان تابعی از مکتب آوازی اساتیدشان فاخره صبا و اولین باغچهبان است که در واقع مکتب آواز اپرایی است. یکی از رازهای موفقیت نوری استفاده درست از تکنیکهای آواز کلاسیک و تلفیق آن با شعر فارسی است. نوری ادبیات نمایشی خواند و شناخت و تسلط او به زبان فارسی و شعر، به نقطه قوت کارش تبدیل شد.»
معماری صدا و تکنیک و واقعه «جان مریم»
صدای محمد نوری در محدوده صوتی باریتون با تمایلات بأس قرار داشت؛ صدایی گرم، بم، پرحجم و دارای زنگ شفاف. او از تکنیک ویبراتوهای کلاسیک استفاده میکرد اما آن را با چنان مهارتی با تحریرهای نرم ایرانی ترکیب میکرد که نتیجه، نه اپرای خشک غربی بود و نه آواز سنتی محض. او معتقد بود موسیقی علمی غرب میتواند ظرفی برای محتوای شرقی باشد. ترانه «جان مریم» شاید شناختهشدهترین اثر نوری باشد اما داستان خلق آن کمتر شنیده شده است. آهنگسازی و شعر (بخشی از آن) توسط خود محمد نوری انجام شده و کامبیز مژدهی در تنظیم آن نقش داشته است. نوری در خاطراتی نقل کرده که ملودی و واژگان این اثر در سفری به شمال و با الهام از طبیعت و زندگی روستایی در ذهن او شکل گرفته است. این قطعه با ریتم والس (۳/۴)، نمونهای عالی از تلفیق ملودیهای فولکلوریک با هارمونیهای غربی است.
حماسه «ای ایران ایران» و همکاری با نادر ابراهیمی
یکی از نقاط اوج کارنامه نوری، همکاری با نادر ابراهیمی، نویسنده بزرگ و آهنگسازی محمد سریر است. قطعه جاودانه ایران ایران که امروزه به سرودی ملی تبدیل شده، ریشه در سریال تلویزیونی سفرهای دور و دراز دارد که نادر ابراهیمی در دهه ۴۰ ساخت. فریدون شهبازیان نیز در شکلگیری اولیه تمهای این همکاری نقش داشت. نوری در این اثر، وطندوستی را از حالت شعاری و مارشهای نظامی خارج کرد و به آن لباسی از تغزل، اندوه و امید پوشاند.
شخصیت حرفهای و منش اخلاقی او به روایت شاگران
محمد نوری در میان اهالی موسیقی به نظم، تعهد و اخلاقمداری شهره بود. ساعد آذری، موسیقیدان و مدرس پیانو و سلفژ و از جمله شاگردان قدیمی استاد محمد نوری از اخلاق او مینویسد: «استاد محمد نوری با وجود اختلاف سنی که با هنرجویان جوان داشت، برخوردش با آنها محترمانه بود. دلسوز آنها بود و راهنماییشان میکرد. یاد دارم احترام به پدر و مادر را همیشه مورد توجه قرار میداد و رمز موفقیت و عاقبت بخیری را در دعای آنها میدانست یا به من میگفت با پدر با صدای بلند صحبت نکن. یکی از دوستانی که شاگرد خوب ایشان بود، تعریف میکرد که استاد محمد نوری تاکید داشته که هیچوقت در منزل با صدای بلند با همسرش صحبت نکند.
استاد برای هنرجویان خود پشتیبان خوبی بود، اگر در کاری نیاز به کمک ایشان بود، کوتاهی نمیکرد و بسیاری از هنرجویان به این موضوع اذعان داشتند. مرحوم محمد نوری سادهزیست بود و نوع زندگی او مبین این ساده زیستی بود. موضوعات مالی برای ایشان در درجه اول زندگی نبود. ایشان وضعیت مالی هنرجویان را رصد میکرد که نکند حضور در کلاس آوازش به آنها فشار بیاورد. خود من شاهد بودم که از هنرجویانی که توان مالی اندکی داشتند، شهریه کمی میگرفت و منت هم نمیگذاشت، رفتاری که در زمان امروز کمتر دیده میشود. به این ترتیب استاد محمد نوری در زمان حیات خود هنرجویان خوبی را تربیت کرده که در حال حاضر برخی از آنها مشغول به آموزش موسیقی و آواز هستند.»
همچنین میلاد کیایی، آهنگساز و نوازنده سنتور، نقل میکند: «نوری برای ما مدل و اسطورهای از زبان، ادب و اخلاق بود. همیشه شیک و مرتب و اتو کشیده بود. در نیمه سال ۶۵ در منزل دوست مشترکی به نام فرهنگ جولایی بودیم که آقای نوری نیز بود. او گفت زندگی من دو بخش هنری داشت؛ قبل و بعد از استاد سریر. استاد نوری زمانی که با استاد سریر آشنا شد جاودانگی تازهتری پیدا کرد. یکی از ویژگیهای او این بود که کلامش مفهوم بود. بعضی از خوانندگان صدای خوبی دارند ولی کلامشان مفهوم نیست. او سواد موسیقی داشت نه اینکه تنها صدای خوشی داشته باشد. باید از زندگی او یک فیلم ساخته شود.»
پلی میان فرهنگها با آواز
نوری به دلیل تسلط به زبانهای انگلیسی و فرانسوی، توانایی اجرای قطعات جهانی را داشت و موسیقی را زبان مشترک ملتها میدانست. او کنسرتهای متعددی در خارج از کشور و همچنین اجراهایی به نفع موسسات خیریه برگزار کرد. او با بازخوانی قطعات کلاسیک و فولکلوریک ملل، تلاش میکرد پلی میان فرهنگ ایران و جهان بزند. همچنین از جوایز و افتخارات او میتوان به «جشنواره مهر» سال ۱۳۷۸ و دریافت جایزه خورشید طلایی (۵۰ سال صدای متفاوت و ماندگار) اشاره کرد. در مراسم معرفی چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۵ نیز محمد نوری به عنوان چهره ماندگار معرفی شد. همچنین محمد نوری دارای گواهینامه درجه یک هنری از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است.
محمد نوری، تنها یک خواننده در تاریخ موسیقی ایران نیست؛ او یک استاندارد است. استانداردی که نشان داد میتوان محبوب بود اما عوامزده نشد؛ میتوان متفکر بود و همزمان اشعار محلی و فولکلور را زمزمه کرد. تاثیر او بر فرهنگ موسیقی ایران، تزریق نوعی شعور و اندیشه به بدنه موسیقی بود. او راه را برای نسلی از خوانندگان هموار کرد که به دنبال تلفیق تکنیکهای علمی با حس ایرانی بودند.
نوری، مردی که ترجمان موسیقایی صلح و مدارا بود، میراثی از خود بر جای گذاشت که در آن، وطن نه با خشم، بلکه با عشق فریاد زده میشود. او ثابت کرد که برای ماندگار شدن، نیازی به هیاهو نیست. او در سالهای پایانی عمر به نوعی سرطان بدخیم مبتلا شد اما بیماری خود را از رسانهها و حتی بسیاری از دوستانش پنهان کرد. سرانجام این صدای ماندگار در ۹ مرداد ۱۳۸۹ خاموش شد اما پژواک آن در حافظه فرهنگی ایران جاودانه ماند.
نظر شما