به گزارش آگاه_زهرا بذر افکن -خبرنگار سرویس فرهنگی: مرتضی آتش زمزم، کارگردان زاده اصفهان است که از سال ۱۳۸۰ فیلمسازی را شروع کرده و تا کنون چهار فیلم سینمایی، دو سریال تلویزیونی و چندین مستند کوتاه و بلند ساخته است. آتشزمزم بیشتر به عنوان فیلمساز حوزه کودک و نوجوان شناخته میشود. او همچنین، فیلم «سیمین» را که در سال ۹۷ ساخته، آماده نمایش دارد. این کارگردان آثار سینمایی چون «بن بست»، «مرگ سپید» و «مالیخولیا» را در کارنامه دارد.
در خلاصه رسمی فیلم دروغهای زیبا آمده که فرشته و همسرش، امجد برای زندگی به سختی تلاش میکنند... همچنین، این فیلم در کشور بنگلادش به نام «فرشته» شناخته می شود. فیلمبرداری در دو شهر داکا و قاضیپور بنگلادش انجام شده است. دو سوپراستار «جایا احسن» و «شمون فاروغ» نیز از کشور بنگلادش در دروغهای زیبا ایفای نقش میکنند. احتمال اینکه فیلم به نمایندگی از کشور بنگلادش به اسکار سال آینده معرفی شود نیز مطرح شده است.
بازیگران فیلم دروغهای زیبا از این قرار است: جاوا احسن، سومان ریکیتا، سالم شاهد، ریکیتا ناندینی، شهیدالزمان سلیم، شاهد علی، شاهین میردها و جان پل سرمادیراس. همچنین، عوامل فیلم هم عبارتند از: نویسندگان: مرتضی آتش زمزم، ممیت الرشید، صدابردار: فرامرز مختاری، صداگذار: حسین قورچیان، تدوین: کاووس آقایی، موسیقی: فواد حجازی، منشی صحنه: عطیه پیرعلی، مدیر تولید: محمد فاسول عفران، طراح لباس: آنیک چاودری، طراح گریم: محبوب الرحمن مانیک، فیلمبردار: محمد کوثر، مشاور پروژه: سید موسی حسینی، مجری طرح: محسن آتش زمزم، محصول مشترک شرکت ایماژ سینما و ماکسیموم بنگلادش.
«دروغهای زیبا» با کمی تاخیر اما با حضور عوامل و بازیگران فیلم و سالنی مملو از اهالی رسانه اکران شد. انتخاب این فیلم به عنوان اولین اکران جشنواره، در حالی که بازیگران، قصه، محل ساخت و فیلمبرداری بی ارتباط با فجر انقلاب یا به طور کلی جشنوارهای ملی است، در ابتدا کمی عجیب مینمود. اما گویا این انتخاب معطوف به حفظ صفت «بین الملل» برای جشنواره بوده است. در ادامه نشست خبری فیلم نیز با حضور عوامل فیلم، مرتضی آتش زمزم, جایا احسن بازیگر، شمون فاروق بازیگر، ریکیتا ناندینی شو می بازیگر، فواد حجازی آهنگساز، فرامرز مختاری صدابردار، کاووس آقایی تدوینگر و ممیت الرشید نویسنده مشترک برگزار شد.
معرفی و بررسی فیلم
فیلم با نمایی رنگی و در عین حال فقیرانه از منظرهای شهری آغاز میشود، منظرهای از زندگی طبقه ضعیف در کشور بنگلادش. قصه در آغاز به معرفی دو شخصیت زنی بیوه و «دیطا» که دختری ناشنواست میپردازد. مادر خانوداه بیوه است و به خاطر ضعف اقتصادی خانواده، از آموزش دخترش در مدرسه اجتناب میکند. همین موضوع محل بحث مادر دیطا با «فرشته» است. او که به هر ترتیبی که شده دختر را از دست مادرش میقاپد و به مدرسه میبرد، تمام تلاشش را برای کمک به این مادر و دختر میکند. در ادامه همسر «فرشته» وارد قصه میشود و یک عاشقانه از دل طبقه ضعیف را به نمایش درمیآورد. همسر او راننده «ریشکا» است، مهمترین وسیله نقلیه در کشور بنگلادش که شبیه دو چرخه، راننده آن تمام مدت برای رساندن مسافرها باید رکاب بزند. در ادامه فیلم به محل کار «فرشته» میپردازد، فضایی استعماری و بازتابی از تحمیل فشار روانی و جسمی سنگین بر کارگران. این جا زمانی است که بالاخره نمایندهای از طبقه بالای جامعه ظهور میکند، شخصیتی کاملا غیر انسانی و سلطهگر که تهی از عواطف انسانی است. فیلم به تناوب و بی نظمی به دختر ناشنوا و جهان از نگاه او نیز میپردازد.
نقد مضمونی
موعود فرخی: داستان فیلم کلیشهای بود و هیچ آوردهای برای طرح و حل یک مسئله همراه خود نداشت و سوال اصلی اینجاست که اگر این فیلم در ایران یا هر کشور دیگری ساخته میشد چه تفاوتی داشت که در بنگلادش ندارد؟
سایه احسانی: فیلم چند مسئله را برای مخاطب در میان داستانش مطرح میکند، فقر فراگیر در کشور بنگلادش، استثمار کارگران به وسیله طبقات بالای جامعه و همچنین بهرهکشی و سوء استفاده جنسی از این افراد و به علاوه مشقتهای زندگی فقیرانه همزمان با نگهداری و مسئله آموزش به کودکی معلول. فیلم شاید در تصویرسازی و ارائه نماهایی گیرا تا حدودی موفق بوده باشد اما در روایت ضعیف است. قصه جسته و گریخته و سردرگم به مسائل اصلیاش میپردازد و گاها خط اصلی قصه را از قلم میاندازد.
نقد فنی- تکنیکی
موعود فرخی: فیلم ضعف کارگردانی شدیدی دارد و با وجود استفاده از دو سوپر استار سینمای بنگلادش شاهد بازیهای ضعیف و میزانسنهای بدی هستیم.
سایه احسانی: با آن که فیلم نماهای خوب و خوش رنگی از زندگی فقیرانه در بنگلادش ارائه میکند اما گاها در تنظیم میزانسن ضعیف است و میلنگد. قصه عناصر کلیشهای کم ندارد با این حال پیرنگ در کارگردانی به شکلی ضعیف دنبال شده و گاها خط اصلی داستان محو شده و با تاخیر به فیلم برمیگردد. شخصیتپردازیها اغراقآمیز است و آرمانی و سهلانگارانه در قصه متجلی میشود. به عنوان مثال خصلت نیکوکارانه فرشته در قصه بیش از ظرفیت آن برجسته میشود.
گفتوگو با عوامل فیلم
مرتضی آتشزمزم در پاسخ به این سوال که جنبش «می تو» در یک فیلم خانوادگی با قصهای ملایم چه میکند؟ بیان کرد: 《این یکی از مشکلات بنگلادش است. بنگلادش دومین تولیدکننده پوشاک در دنیا بعد از کشور چین است، نسبت به وسعت و جمعیتی که دارد، با کشور چین رقابت میکند، بنابراین استعمار کارگران به هر شکل در بنگلادش وجود دارد و این از پیش آسیبشناسی شده و بر این مبنا در فیلم روایت میشود. در فیلم سعی شد به چندتا از معضلات جدی کشور بنگلادش پرداخته شود که یکی سوءاستفاده و بهرهکشی از کارگران، چه از جهت حقوقی و چه از جهت جنسی است و دیگری موضوع دعواهای بین ادیانی است. در عین حال و با وجود تلخیها، ما سعی داشتیم فیلمی رنگی از بنگلادش ببینید. فیلمهای هنری ساخته شده از بنگلادش غالبا سیاه و تاریکاند، بنابراین سعی ما بر این بود که فیلمی دلنشینتر و زیباتر از این کشور ببینیم. به علاوه اینکه «می تو» اگر خوب روایت شود چه ایرادی دارد؟ روایت از این جنبش در کشور ما به بیراهه رفت در حالی که یک مسئله انسانی است و در فرهنگ ما احترام مادر، خواهر و همسر واجب است》.
همچنین، او این موضوع را که فیلم قرار است به نمایندگی از کشور بنگلادش در جشنوارههای بین المللی شرکت کند، تایید کرد.
نظر منتقد
آرش فهیم: فکر میکنم فیلم میخواست روایتی اخلاقی را ارائه کند اما چون داستان و روایت، سنجیده و مناسب طراحی نشده بود، فکر میکنم که فیلم ناکام بماند و جزو فیلمهای شکستخورده جشنواره امسال باشد. به علاوه، من فکر میکنم بهتر باشد که این فیلم در بخش بین الملل به نمایش درآید چرا که فیلمی ایرانی نیست. موضوع نیز جدید نیست و درباره کودک ناشنوایی است که اطرافیانش تلاش میکنند تا او بتواند دوباره شنواییاش را به دست بیاورد، چنین فیلمی قبلا در سینمای ایران ساخته شده.
مورد دیگر این که داستان اصلی فیلم از أواسط فیلم آغاز میشود و تا نیمه فیلم موضوع بهرهکشی جنسی و به نحوی، جنبش «میتو» جای داستان اصلی نشسته است. در ادامه و از أواسط فیلم است که قصه ناشنوایی دخترک شروع میشود و شکل میگیرد. در واقع فکر میکنم چون نویسنده و فیلمساز نتوانستند روایت دراماتیکی را برای سوژه مورد نظرشان پیدا کنند به همین خاطر موضوع سوءاستفاده و آزار فرشته را در فیلم مطرح میکنند. همچنین فکر میکنم به این دلیل که فیلم قرار است که به عنوان نماینده سینمای بنگلادش در جشنوارههای خارجی شرکت داده شود، موضوع آزارگری جنسی و جنبش «میتو» در فیلم مطرح شده تا شانس بیشتری برای بردن هر جایزهای داشته باشد.
فهیم درباره سفارشی بودن فیلم از سوی کشور بنگلادش اشاره کرد: 《بله من فکر میکنم که سینمای بنگلادش از آقای آتشزمزم دعوت کرده است تا این فیلم را برایشان بسازد و همانطور که گفته شد، فیلم در هر جغرافیای دیگری میتوانست ساخته شود. برای خود من هم سوال شده بود از ابتدا که چرا انتخاب جغرافیای این فیلم باید بنگلادش باشد و فکر میکنم در نهایت تنها دلیل همان تعاملات و روابط فرهنگی و دعوت کارگردان باشد》.
فیلم کجای دغدغه زندگی مردم قرار دارد
فیلم در خصوص زیست انسانی در یک اتمسفر بدیهی و عموما با سوژهای تکراری سخن میگوید که هیچ نقطه عطفی ندارد و خواسته در خصوص معضل تعرض به زنان و به نوعی جنبش «میتو» در آن کشور بگوید که خب حرف تکراری بدون قدرت داستان پردازی است.
نسبت فیلم با گفتمان و فجر انقلاب اسلامی
این فیلم بیشتر تصویر کشیدن فضای اجتماعی بنگلادش است و هیچ مناسبتی با فجر انقلاب اسلامی و تناسب فرهنگی و اجتماعی عینی با ایران ندارد.
ارزیابی و نتیجه گیری
گرچه که فیلم فضاسازی و نماهایی خوش آب و رنگ دارد اما برای نمایش آن باید محدودیتهایی قائل شد، بهتر است «دروغهای زیبا» را گروههای سنی بالای ۱۸ سال ببینند، چرا که نحوه نمایش آزارگری و سوء استفاده جنسی و اعتراض به آن، برای گروههای سنی پایینتر میتواند یک ضد آموزش باشد و بنابراین بیشتر مناسب بزرگسالان است. این فیلم به مثابه امتداد جریان تنوع و تکثر در فیلمسازی ایران شاید حرفی تازه برای گفتن داشته باشد اما نباید نادیده گرفت که به هر حال نسبتی با فرهنگ ایران ندارد و بیشتر انعکاسی است از فرهنگ و معضلات اجتماعی یک کشور دیگر و بنابراین بهتر بود که در بخش بین الملل به نمایش درمیآمد.
نظر شما