امیر گودرزی- خبرنگار گروه جامعه: بعد از شهادت حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه گفتارهای زیادی درمورد شخصیت کاری و منش سیاسی وی منتشر شد. آنهایی که درمورد احیای روابط با بسیاری از کشورها در دوره وزارت امیرعبداللهیان گفتند و افرادی که از بی‌رغبتی او در پذیرفتن پست‌های مختلف صحبت کردند و تواضع او را ستودند.

از معلمی تا وزیر شهید

آگاه: مهر تایید بر این حرف‌ها زمانی زده شد که کشورهایی که اساسا ارتباطی با آنان نداشتیم؛ مانند بحرین و سودان نیز خود را به ایران رساندند تا بعد از شهادت رییس‌جمهوری و هیات همراه با ملت ایران ابراز همدردی کنند. با مردی که همکارانش به داشتن سه اصل عزت، حکمت و مصلحت او در سیاست خارجی ایران گواهی می‌دهند. یک سعه‌صدر و دانش این دیپلمات در شناخت منطقه و جهان نه‌تنها از وی یک چهره پرآوازه در جبهه مقاومت ساخت که در شرایط سخت سوریه و منطقه خم به ابرو نیاورد، بلکه در عزم راسخ دکتر امیرعبداللهیان خللی ایجاد نشد. همین روحیه وی را در کنار سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی قرار داد که منجر به همکاری ایشان شد و پس از شهادت وی سید مقاومت از او به‌عنوان دیپلمات حامی مقاومت یاد کرد. در کنار همه این موارد و بسیاری گفتارهای دیگر، نشستن پای صحبت‌های یکی از اهالی محله امیرعبداللهیان لطف دیگری دارد. 

از معلمی تا وزیر شهید

کیومرث از کودکی با حسین بچه‌محل بود و این ارتباط که از مسجد محله شکل‌گرفته بود، درست تا چند روز قبل از شهادت حاج حسین ادامه داشت؛ ارتباطی که کیومرث حیدری بر تغییرناپذیری شخصیت این نوجوان مسجدی از کودکی تا رسیدن وی به مسند وزارت خارجه مسجد تاکید دارد. 

از حسین تا حاج حسین

محله‌ای قدیمی در جنوب‌غربی تهران که قبلا شادآباد و بعدا ۱۷شهریور شناخته شد، اهالی طبقه متوسط پایتخت را دور هم جمع کرده بود. مردمی که پیش از انقلاب روحیه ضد استکباری داشتند و بعد از سقوط طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی، با خون شهدای خود نهال انقلاب را آبیاری کردند. سرچشمه این روحیه انقلابی در مسجد محله شادآباد بود. مساجد به‌عنوان پایگاهی مردمی همیشه جوش و خروش داشتند و بعد از پیروزی انقلاب هم در اعزام جوانان به جبهه‌های دفاع مقدس نقش مهمی داشتند. دفاع از مرزهای کشور و امنیت مردم دغدغه جدید جوانان بود و مبارزه با صدام اولین هدف آنها بود؛ همان‌هایی که به خمینی کبیر، پیر مراد خود لبیک گفته بودند، تا آخرین روزهای دفاع مقدس شهید دادند و دست از دفاع نکشیدند. پایان جنگ تحمیلی پایان روحیه سلحشوری جوانان مسجد این محله نبود، چون دفاع از حرم، راه شهادت نسل جدید بود اما همه آنها در انقلاب، دفاع‌مقدس و دفاع از حرم شهید نشدند. حاج‌حسین که شهید شد این حرف سر زبان اهالی محل افتاد که مسجدحضرت ابالفضل(ع) هنوز شهید می‌دهد. «کیومرث حیدری» بچه‌محل قدیم حاج حسین امیرعبداللهیان از این مسجد و گذران روزهای کودکی و نوجوانی خود با این شهید گرانقدر می‌گوید. او درباره آشنایی خود با وزیر شهید به آگاه می‌گوید: «آشنایی من با شهید امیرعبداللهیان از مسجد حضرت ابوالفضل(ع) در شادآباد شروع شد. حسین جوانی باهوش و جسور بود و توجه همه را به خود جلب می‌کرد. من هم جذب او شدم که عضو فعال بسیج بود و همکاری خوبی با هم داشتیم.»

درمانگاه خیریه امام‌رضا(ع) بنا کرد

آرزوهای حسین که دیگر به او حاج حسین می‌گفتند با او رشد می‌کرد. اگر در نوجوانی فعالیت در بسیج و حفظ امنیت محله و خدمت به همسایه‌ها او را راضی می‌کرد، با پا گذاشتن به دوره جوانی اهداف بزرگ‌تری را نشانه می‌گرفت؛ اهدافی که هیچ‌یک نفعی شخصی برای او نداشت و فقط مردم را در آنها می‌دید: «او هر قدر بزرگ‌تر می‌شد توان بیشتری در شناخت مشکلات مردم به دست می‌آورد و این دانستن آرام و قرار را از حاج حسین می‌گرفت. دغدغه دسترسی به درمان در او آرام نگرفت تا درمانگاه خیریه امام‌رضا(ع) در محله ۱۷شهریور را بنا کرد. درمانگاهی که هنوز پابرجاست و به اهالی این محله خدمات‌رسانی می‌کند.»

شروع جنگ تحمیلی فعالیت جدیدی را در زندگی این جوان محله شادآباد رقم زد و آموزش مردمی را همچنان در این فعالیت‌ها قرار داد: «وقتی احتمال حمله شیمیایی صدام به ایام مطرح شد، او رابط بین سپاه برای آماده‌کردن آموزش‌های پدافندی در این زمینه قرار گرفت. حاج‌حسین آموزش‌های لازم در این زمینه را گذراند و آموخته‌های خود را در زمینه مقابله در زمان حمله شیمیایی را به گروهی ۲۵نفری که من هم عضو آن بودم، انتقال داد. ما مامور شدیم در همه مساجد شهر تهران چهره به چهره به مردم آموزش دهیم که اگر عراق دست به حمله شیمیایی در شهر زد، چه اقدامات اولیه‌ای برای حفظ جان خود و اطرافیان خود انجام دهیم.»

وقتی صحبت به دوره جوانی حاج‌حسین می‌رسد، آقا کیومرث صدایش می‌لرزد و از روزهایی می‌گوید که نیامده گذشت: «دوره جوانی یعنی از ۲۳سالگی در آموزش‌وپرورش با ایشان همکار شدم. با هم تصمیم گرفته بودیم معلم شویم و هر دو حق‌التدریس بودیم. حاج‌حسین معتقد بود در محله خودمان تدریس کنیم و انتهای دهه۶۰ و اوایل دهه۷۰ در آموزش‌وپرورش منطقه۱۸ همکار شدیم. حاج‌حسین که دینی و قرآن تدریس می‌کرد ارتباط خیلی خوبی با دانش‌آموزان داشت و همه او را دوست داشتند.» کیومرث در حرف‌هایش بارها اشاره می‌کند: «هرگز ایشان را عصبانی یا اخمو ندیدم.»

ساده زندگی می‌کرد

به گفته کیومرث حیدری، ایشان از کودکی در خانه‌ای قدیمی در محله ۱۷شهریور زندگی می‌کردند که ۲۵سال پیش خانه خود را به شهرک فرهنگیان در سه‌راه ارج بردند. آنجا هم خانه معمولی و کوچکی بود و بعدا به محله شهران نقل‌مکان کردند که تا زمان شهادت آنجا سکونت داشتند و الان هم خانواده ایشان آنجا زندگی می‌کنند. او این را می‌گوید تا به گفتن خاطره‌ای برسد: «قصد داشتم خانه سابق ایشان را از برادر بزرگ حاج حسین خریداری کنیم اما همسرم این آپارتمان کوچک و کم‌نور را نپسندید و اینجا خانه‌ای بود که شهید امیرعبداللهیان تا ۳۰سالگی در آن سکونت داشت.»

دکتر امیرعبداللهیان از این محله رفت؛ ولی ارتباط خود را با اهالی و به‌خصوصی اهالی مسجد قطع نکرد. دوست قدیمی‌اش می‌گوید: دکتر هرچه در توان داشت برای جوانان و به‌خصوص آنهایی که توان مالی کافی نداشتند خرج می‌کرد. یک روز کلاس قرآن داشت و روز دیگر کلاس پدافندی. بعدها که دانشجوی دانشکده وزارت خارجه بود در مسجد، کلاس‌های دیپلماتیک و مسائل سیاسی روز برای علاقه‌مندان تشکیل می‌داد.

جهان را برای حمایت از جبهه مقاومت بسیج کرد

از معلمی تا وزیر شهید

احمد خادم سیدالشهدا، فرمانده قرارگاه منطقه‌ای کربلا در جنوب‌غرب: حمایت‌های جمهوری اسلامی از محور مقاومت روزبه‌روز بر قدرت مبارزان مقاومت افزود و بی‌شک تاثیر دیپلماسی شهید «حسین امیرعبداللهیان»، در قدرت گرفتن جبهه مقاومت، برجسته بود.

دیپلماسی قدرتمند همراه با اقتدار، عزت و انقلابی‌گری این شهید والامقام جهان را برای حمایت از جبهه مقاومت و فلسطین و نفرت از رژیم صهیونیستی، بسیج کرد تا جایی که در برخی از کشورها شعار مرگ بر اسرائیل را به زبان فارسی سر دادند.

روحیه محکمی در کار داشت

از معلمی تا وزیر شهید

سعدالله زارعی، کارشناس‌ارشد مسائل غرب آسیا: آنچه من در این ۳۰سال می‌توانم راجع به ایشان گواهی بدهم این است که وی دارای ثبات شخصیتی و از نظر فکری دارای یک بنیه و بنیان محکم و اساسی بود که نشان می‌داد شهید امیرعبداللهیان شخصیت فرهیخته‌ای است. در واقع شهیدامیرعبداللهیان پست‌های وزارت امورخارجه را با طی مراحل به‌دست آورد. وی در وزارت امورخارجه مدت‌ها به عنوان یک عنصر معمولی دیپلمات بعد به‌عنوان سفیر در کشورهای کوچک و بزرگ، مدیرکل، بعد معاون در وزارت امور خارجه و درنهایت هم به‌عنوان وزیر امورخارجه ایفای نقش کرد؛ بنابراین مدارج مسئولیت را در سیستم طی کرد و روزی که وزیر امور خارجه شد به همه‌ چم و خم‌های کار دیپلماسی و حوزه دیپلماتیک آشنا بود. 

خصوصیت دیگر، روحیه‌ محکم شهید در کار بود. دلایل زیادی وجود داشت که سبب شود شهید امیرعبداللهیان از کار دلسرد بشود. بالاخره وی زمانی در یک ساختار مدیر بوده، معاون بوده بعد در دوره‌ آقای ظریف کنار گذاشته شده تا در واقع به حاشیه‌ منتقل شود. اینجا دلایل کافی است برای اینکه یک نفر دچار ضعف در انگیزه‌ها شود. اما آقای امیرعبداللهیان علی‌رغم ناملایمتی‌هایی که دید و فشارهایی که در بعضی از مواقع متحمل شد، هیچگاه دلسرد نشد. همیشه روحیه‌ خودش را به‌عنوان عنصری که باید تمام ظرفیت و استعدادهای خودش را مصروف جمهوری اسلامی ایران بکند، نگاه داشت. من چون با ایشان حضوری و تلفنی در ارتباط بودم، مجموعا آنچه از شهید دیدم، ثبات در روحیه، اعتقاد و بی‌توجهی به حواشی و امثال اینها بود.

خصوصیت بعدی که در قبال آقای امیرعبداللهیان مشاهده کردم، پرکاری بود. به‌هرحال ایشان در هر جایی که بود کارهای عمده‌ای را انجام می‌داد و برای آن کارها وقت زیادی می‌گذاشت و سفرهای زیادی را بر خودش هموار می‌کرد. شهید امیرعبداللهیان درحالی‌که در دستگاه دیپلماسی کشور مسئولیت داشت، از کمک به کشور در بعضی از پروژه‌های اساسی فروگذار نبود؛ فلذا شهید یک دیپلمات دائما در صحنه هم در مسائل داخلی و هم در مسائل خارجی بود. کارشناس‌ارشد مسائل غرب آسیا با اشاره به اینکه شهید امیرعبداللهیان در طول جنگ غزه به‌تنهایی چندبرابر همه‌ وزرای خارجه کشورهای اسلامی درخصوص مسئله فلسطین و جنگ غزه مسافرت کرد، گفت: من در مقاله‌ای نوشته بودم که آقای امیرعبداللهیان به وزیر خارجه فلسطین هم تبدیل شده است، پرکاری شهید، روحیه و توجه او را به‌خوبی نشان می‌دهد. 

از معلمی تا وزیر شهید

شهید حسین امیرعبداللهیان 

-متولد: سال ۱۳۴۳ 

محل تولد: دامغان

-تاریخ شهادت: ۳۰/۰۲/۱۴۰۳ 

تحصیلات: کارشناسی روابط دیپلماتیک از دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه تهران 

از معلمی تا وزیر شهید

سوابق اجرایی

- سال ۱۳۷۱ کارشناس سیاسی (اداره اول خلیج فارس) 

- سال ۱۳۷۶ معاون سفارت ایران در بغداد 

- سال ۱۳۸۰ معاونت اداره اول سیاسی خلیج فارس وزارت امور خارجه 

- سال ۱۳۸۲ معاون دستیار ویژه امور عراق 

- سال ۱۳۸۶ سفیر ایران در کشور بحرین 

-سال ۱۳۸۹ مدیرکلی حوزه خلیج‌فارس و خاورمیانه 

- سال ۱۳۹۰ معاونت عربی و آفریقایی وزارت خارجه 

- سال ۱۳۹۵ دستیار ویژه رییس و مدیرکل امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی 

- سال ۱۴۰۰ وزیر امورخارجه در دولت سیزدهم  

از معلمی تا وزیر شهید

از معلمی تا وزیر شهید

از معلمی تا وزیر شهید

از معلمی تا وزیر شهید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.