دکتر محمدرضا اخضریان کاشانی، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران معتقد است مسئله اخلاق انتخابات و موضوعات مرتبط با آن تابعی از نوع نگاه به مفهوم قدرت است؛ یعنی اگر قدرت را به‌درستی تعبیر و نگاهمان به قدرت را درست تبیین کنیم، مفهوم موردنظر ما در حوزه اخلاق کاملا به دست می‌آید. لذا در وهله‌ اول باید نگاه‌ها به مسئله قدرت اصلاح شود.

نیازمند تغییر نگاه به مفهوم قدرتیم

آگاه: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان در حرم مطهر امام‌خمینی(ره) در باب اخلاق انتخاباتی کاندیداها تصریح کردند: «در این حرکت عظیمی که انجام می‌گیرد، در رقابت‌های پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمی‌کند، به آبروی ملی هم لطمه می‌زند...»
خطوط قرمز رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی در کشور ما باتوجه‌به اسناد بالادستی و سیره‌ امامین انقلاب چیست؟
در مورد اخلاق انتخاباتی چند نکته قابل تامل و توجه است و می‌توان در مورد آن صحبت کرد؛ یکی این بحث که نگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در این مورد بیشتر به چه نکاتی عطف توجه دارد؟! به‌عنوان نکته اول باید بگوییم که مسئله اخلاق انتخابات و موضوعات مرتبط با آن تابعی از نوع نگاه به مفهوم قدرت است؛ یعنی اگر قدرت را به‌درستی تعبیر و نگاهمان به قدرت را درست تبیین کنیم، مفهوم موردنظر ما در حوزه اخلاق کاملا به دست می‌آید. اگر به جایگاه ریاست‌جمهوری، مجلس یا هر جای دیگر به‌عنوان یک مقام و جایگاهی برای کسب قدرت و سلطه نگاه کنیم، اخلاق سیاسی به شکلی معنادار می‌شود و طبعا در این چارچوب هر رفتار و اقدامی توجیه‌پذیر می‌شود؛ اما اگر آن را فرصتی برای خدمت بدانیم، یعنی بدانیم که ما امکانات و توانمندی‌هایی داریم که می‌خواهیم آنها را به مردم عرضه کنیم، اصولا نوع نگاه ما متفاوت می‌شود و مفهوم اخلاق انتخاباتی یا اخلاق سیاسی در اینجا معنادار می‌شود و دیگر ضرورتا حتی به‌دنبال پیروزی در انتخابات نخواهیم بود. این ممکن است به نتایج کاملا متفاوتی منجر شود که به نظر می‌رسد مجموع ادبیات و بیاناتی که امام و رهبری، معصومان و بزرگان در حوزه‌های مختلف در رابطه با قدرت داشته‌اند، درواقع اخلاق سیاسی را با همین مضمون همراه می‌کند. در این چارچوب، رهبری تاکیدات مشخص‌تری هم داشته‌اند. ازجمله اینکه همیشه در چند عرصه تذکر داشته‌اند که یکی از آنها عرصه اخلاق فردی است؛ یعنی کسی که برای انتخابات نامزد می‌شود یا حضور پیدا می‌کند باید در حوزه فردی ویژگی‌هایی مبتنی بر یکسری امور اخلاقی داشته باشد؛ مثلا ساده‌زیستی، خوشرویی و ویژگی‌های اینچنینی داشته باشد تا بتواند واجد صلاحیت لازم برای ورود باشد. کسی که این ویژگی‌های فردی را ندارد هم با دیگران درگیر خواهد شد و هم روابط اجتماعی و سیاسی خوبی برقرار نخواهد کرد. حوزه بعدی اخلاق در حوزه حزبی و گروهی است؛ یعنی احزاب و گروه‌ها باید نسبت به مسئله اخلاق پایبندی داشته باشند. اینکه قبیله‌گرایی صورت نگیرد مورد تاکید جدی رهبران انقلاب و مسئولان عالی‌رتبه جمهوری اسلامی و اسناد بالادستی ما بوده است تا بتوانیم اخلاق را در این حوزه معنادار کنیم. در حوزه ملی هم شاید مهم‌ترین مفهومی که در حوزه اخلاق انتخاباتی یا اخلاق سیاسی معنادار می‌شود پیوند آن با مسئله قانون‌مداری است؛ یعنی اگر قرار باشد اخلاق را در عرصه ملی حاکم کنیم، مفهوم قانون‌مداری یکی از مفاهیم جدی در این زمینه خواهد بود که نامزدها باید نسبت به آن تعهد کامل داشته باشند.
نکته دیگری که می‌توان مورد توجه و لحاظ قرار داد این است که عرصه انتخاباتی می‌تواند برای چند موضوع مختلف مثل مسائل مالی، اقتصادی و مدیریتی زمینه‌سازی کند که موردتوجه جدی بوده است؛ یعنی هزینه‌کردهایی که در انتخابات صورت می‌گیرد یکی از موضوعات مهم اخلاق انتخاباتی است که باید در نظر گرفته شود. در عرصه مدیریتی هم کسی که می‌آید باید بداند و باور داشته باشد که خود او بهترین فرد و گزینه است. اگر افراد دیگری را در عرصه انتخابات ببیند که از او بهتر هستند و خود را برای یک پست یا جایگاه سیاسی نامزد کند، همان‌طور که هم در روایات و هم در ادبیات سیاسیمان داریم، او فرد صالحی نیست. این جزء مسائل اخلاقی در هر سه حوزه فردی، حزبی و گروهی و ملی معنادار است؛ یعنی احزاب و گروه‌ها هم نباید این کار را انجام دهند و قانون‌مداری هم به ما اجازه نمی‌دهد که این کار را اخلاقی تلقی کنیم.
چگونه می‌توان یک رقابت سیاسی سالم را که کمک‌کننده به منافع ملی باشد رقم زد؟
شاید ساده‌ترین پاسخ این باشد که نامزدهای انتخاباتی خودشان را معرفی کنند و به‌جای تخریب دیگران تمرکزشان را بر بیان عملکرد و توانمندی‌های خود بگذارند. طبعا این مسئله تابعی از دو موضوع کارنامه و اعتمادبه‌نفس است. داشتن کارنامه کسی را نیازمند به تخریب کردن دیگران نمی‌کند و کسی که کارنامه ندارد مدام تلاش می‌کند بگوید دیگران فاقد آن هستند. کسی هم که فاقد اعتمادبه‌نفس لازم است، چون باور ندارد کارنامه‌اش دارای این صلاحیت و توان است که او را به دیگران معرفی کند به تخریب دیگران می‌پردازد. به نظر می‌رسد مدنظر قراردادن این دو مسئله شاید بتواند بهترین سازوکار برای ایجاد یک رقابت سالم باشد. آنهایی که در این چارچوب عرصه را برای مردم فراهم می‌آورند، یعنی نسبت‌به نامزدها شناخت ایجاد می‌کنند لازم است بر این دو موضوع تمرکز داشته باشند؛ یعنی اگر قرار بر معرفی افراد به مردم است بر کارنامه آنها و اینکه این کارنامه چقدر توانایی تمایز بخشیدن به فرد نسبت به دیگران را دارد تاکید کنند. اگر بر این دو موضوع تمرکز شود، می‌توانیم بخش مهمی از اخلاق سیاسی و اخلاق انتخاباتی را محقق کنیم.
در حوزه اخلاق، دو قاضی مهم یعنی مردم و تاریخ را داریم. ممکن است عده‌ای با تبلیغات نادرست و فرآیندهای ناسالم انتخاباتی به عرصه انتخابات ورود کنند و حتی گاهی ممکن است موفقیت‌هایی هم به دست آورند؛ اما مسئله این است که اگر باور داشته باشند درنهایت مردم آنها را قضاوت خواهند کرد و حتی اگر بتوانند با فریبکاری بخشی از مردم را هم فریب دهند، تاریخ در مورد آنها قضاوت خواهد کرد و اینچنین نیست که بتوانند تاریخ را هم فریب دهند، می‌شود دامنه عناصری را که در حوزه اخلاق فردی و سیاسی معمولا در شخصیت‌های برجسته نظام ما وجود داشته و به آن متعهد بوده‌اند توسعه دهیم و توجه دیگران را هم نسبت به آنها جلب کنیم. در این زمینه در حوزه ریاست‌جمهوری، نامزدها باید سه مرحله مختلف را در نظر داشته باشند. مرحله قبل از انتخابات، در حین تبلیغات انتخاباتی و پس از انتخابات؛ یعنی همه عرصه‌ها را شامل می‌شود. انتخابات تنها این چند روزی که در تلویزیون، در حضور مردم یا در بروشورها و تراکت‌هایشان چیزهایی می‌گویند نیست. قبل از آن آدم‌ها ۲۰ یا ۳۰سال، گاهی بیشتر یا کمتر از این تجربه سیاسی در کشور دارند و مردم سوابقی از آنها در ذهن دارند. کسی که به‌عنوان انسانی بااخلاق شناخته شده است وجاهتی دارد و آن هم که به‌عنوان یک فریبکار یا دغل شناخته می‌شود سازوکارهای متفاوتی برای جامعه خواهد داشت و قضاوت دیگری نسبت‌به او می‌شود. ایام انتخابات هم زمان تبلیغات و عرصه‌ای است که آدم‌ها با معرفی خود یا دیگران خود را در معرض قضاوت دیگران قرار می‌دهند و به همین‌جا ختم نمی‌شود. گاهی وقتی بحث از اخلاق انتخاباتی می‌شود تصور این است که به همین چند روز محدود است. بخش مهمی از اخلاق انتخاباتی به بعد از آن مربوط می‌شود و آن این است افرادی که شکست خورده‌اند هم نسبت به پذیرش رأی و نتیجه انتخابات تعهد داشته باشند و هم فرد پیروز نسبت‌به پیروزی خود اخلاق داشته باشد که بحث تعهدات کاری و وعده‌هایی که داده در ادامه آن است و انتخابات تمام نمی‌شود. بخش مهمی از اخلاق انتخاباتی کسانی که وعده‌هایی داده و پیروز شده‌اند بعد از انتخابات معلوم می‌شود و آن، تعهد و عمل به شعارهای انتخاباتی و وعده‌هایی است که داده‌اند. وفاداری نسبت‌به تعهدات و امانتداری نسبت به آنچه وعده داده‌اند بخش مهمی از این اخلاق است که باید موردنظر داشته باشند.
وقتی از اخلاق انتخاباتی یا اخلاق سیاسی صحبت می‌کنیم دقیقا از چه چیز حرف می‌زنیم؟
وقتی از اخلاق انتخاباتی یا اخلاق سیاسی صحبت می‌کنیم، به شکل روشن از مفهوم تقوای سیاسی حرف می‌زنیم و نمی‌توانیم این را انکار کنیم که مفهوم مدنظرمان تقوای سیاسی است. بخشی از حوزه تقوای سیاسی حوزه فردی افراد را شامل می‌شود که نظام تعلیم و تربیت، نظام آموزش و پرورش، نظام دانشگاهی، نظام حوزوی و نظام‌های ترویج اخلاق، افکار و ارزش‌های ماست که یک بخش جداست و بایستی دراین‌باره که نظام تربیتی ما موجد اخلاق سیاسی و تقوای سیاسی هست یا نه مفصلا گفت‌وگو کرد و به نظر می‌رسد نقدهای جدی هم می‌شود بر آن مطرح کرد. با صرف‌نظر کردن از این محور که یک بحث زمینه‌ای است، یکی از موضوعات مهم این است که باید در عرصه سیاسی و انتخاباتی موضوعی تحت عنوان اخلاق نظام‌مند یا اخلاق نهادمند مدنظر داشته باشیم؛ یعنی چیزی که در فضای سیاسی کشور اجرا می‌کنیم تابعی است از قوانین و مقرراتی که داریم اجرا می‌کنیم. باید قوانین و مقررات‌مان مبتنی بر اخلاق و تقوای سیاسی طراحی، تنظیم و اجرا شود. در این چارچوب، بحث رسانه‌ها را داریم. رسانه‌های ما باید این زمینه را فراهم سازند و قوانین و مقررات رسانه‌ها می‌تواند اخلاق سیاسی را حتی اگر به آنها باورمندی وجود نداشته باشد، در قالب مقررات الزامی پیاده‌سازی کند. قوانین انتخابات و تخلفات انتخاباتی باید به گونه‌ای طراحی و تنظیم شوند که عملی و کاربردی باشند تا امکان تخلف کردن از آن سخت باشد؛ یعنی کسی که اخلاق سیاسی و انتخاباتی را رعایت نمی‌کند صرفا با یک ملامت شخصی مواجه نباشد و بایستی با تبعات سیاسی و مدیریتی روبه‌رو شود و این جزو فعالیت‌های سیستماتیک و نظام‌مندی است که باید در انتخابات وجود داشته باشد. در حوزه نظام مالی انتخابات باید ضوابط کاملا عملیاتی و عینی روشن، شفاف و قانونمند وجود داشته باشد. اینکه صرفا بر رفتار شخصی افراد و تعهدات فردی‌شان تکیه شود نمی‌تواند نظام انتخاباتی درستی ایجاد کند. قانون تبلیغات نباید بزن‌دررویی باشد و نمی‌تواند چیزی بگوید و برود. قوانین تبلیغات باید در حین و پس از انتخابات نسبت به آن تعهداتی وجود داشته و نظام قضایی کشور بایستی نسبت‌به این موارد توجه داشته باشد و حداقل اگر نظام قضایی کشور قرار نیست این فضا را تلخ کند، بایستی نسبت به آن در موارد بعدی و موضوعات دیگر این موارد مورد توجه قرار بگیرد و این فرد بایستی برچسبی بخورد که که تعهدات اخلاقی لازم را رعایت نکرده که حداقلش این است و حداقل باید درمورد افراد وجود داشته باشد تا افراد بتوانند در قضاوت‌های بعدیشان این فرد را با این برچسب همراه و همزاد ببینند. شاید بخشی از این کار قضایی و جزایی نباشد و بایستی انجمن‌ها، صنوف، احزاب و گروه‌هایی وجود داشته باشد که اینها را رصد و پایش کند و برای افراد استانداردی تعریف کند و در این استانداردها افراد را براساس شاخص‌های عینی و عملیاتی بسنجد. با کلی‌گویی که مثلا فکر می‌کنم فردی اخلاق را رعایت نکرده، نمی‌شود به افراد برچسب زد و باید از قبل شاخص‌های عینی و عملیاتی مشخص باشد و براساس آنها سنجش‌های دقیق صورت بگیرد و افراد بر مبنای اینها نمره‌دهی شوند و بتوانیم مبتنی بر این شاخص‌ها ارزیابی کنیم.

اگر صحنه رقابت واقعی و چارچوب‌مند با پس‌زمینه خدمت به مردم رقم بخورد چه دستاوردهایی داشته باشد؟
یکی از مهم‌ترین دستاوردها مشارکت عمومی است که رقم می‌خورد و افراد فکر می‌کنند کسانی که با میزانی از تقوای سیاسی حاضر شدند و قرار است به مردم خدمت کنند حتما در مشارکت عمومی اثرگذار است. مورد بعدی ایجاد همبستگی ملی است؛ یعنی افراد با اعتماد به افرادی که به میدان می‌آیند، باور دارند به اینکه ممکن است مشکلی از مشکلات‌شان را حل کنند، همبستگی ملی را در موضوعات مختلف ایجاد می‌کند و توسعه می‌دهد. انتخابات‌ها به‌طور طبیعی نشاط سیاسی را افزایش می‌دهند. اگر این نشاط سیاسی با بداخلاقی همراه باشد، مردم را سرخورده و نگران می‌کند و اگر با تقوای سیاسی همراه باشد و اخلاق بر آن حاکم باشد، نشاط سیاسی را گسترش می‌دهد و تا مدتی پس از انتخابات افراد همواره این نشاط را حفظ می‌کنند. درصورتی‌که این فضا حاکم باشد، مردم امید به بهبود شرایط پیدا می‌کنند. یکی از چالش‌های امروز ما ناامیدی بخش‌های مهمی از جامعه است از اینکه ممکن است شرایط‌شان بهتر شود. اگر شرایط سیاسی کشور همراه با ضوابط درست اعمال و انتخابات با استانداردهای اخلاقی و سیاسی برگزار شود می‌توانیم امید داشته باشیم که بخش زیادی از جامعه نسبت به بهبود شرایط خود امیدوار شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.