آگاه: وقتی نام ایشان برده شد برخاستند و گفتند با شرطی که شما کردهاید عضویت من ممکن نیست. امام(ره) در حکم و تنفیذ ریاستجمهوری اینجانب مرقوم فرمودهاند براساس اعتمادی که مردم به شما کردهاند شما را به ریاستجمهوری کشور ایران منصوب میکنم.
اما چرا امام(ره) از مسئله تنفیذ در قانون اساسی و مراد و منظور خبرگان قانون اساسی را به نصب تعبیر فرمود؟ برای احتراز از نارسایی لفظ تنفیذ؛ زیرا مسلما منظور خبرگان مغایرت مسلّمات آیات قرآن و سیره انبیاء نیست. تمام انبیا در یک کلمه هرجا گفتند «اتقواالله» بلافاصله گفتند «واطیعون»، اطاعت مطیع خداوند، اطاعت خداوند است.
فرستادگان الهی چه بهصورت انبیا، چه بهصورت اولیا و چه بهصورت اوصیا. اوصیا همه منادی «اتقواالله» و «اطیعون» هستند. بدون وجود آنها حجت تمام نمیشود چون میگویند «لَولا ارسلت اِلینا رَسولاً مُنذراً و اقمت لَنا علماً هادیاً فنتبع آیاتک مِن قَبل ان نذل و نخزی»
اگر دعوت با طاعت مجتهد عادل نباشد، دعوت با طاعت جاهل ظالم و خالی ماندن عرصه برای قیام او قطعی است و این همان ولایت طاغوت است که همه انبیا به کفر به آن دعوت کردهاند. اگر رییسجمهوری منصوبِ ولیفقیه نباشد، منصوبِ مردم هم نخواهد بود، زیرا مردم به خبرگان رأی دادند و خبرگان مجتهد عادلی را برگزیدند. او ولیّ منتخب مردم است و حکمش نافذ است.
مردم با واگذاری حکم به مجتهد عادل، امر را به او تفویض کردهاند. وقتی مجتهد عادل، رییسجمهوری را منصوب کند، باز به رأی مردم تکیه شده است.
مردم رییسجمهوری را برای اداره امورشان میخواهند. ولیفقیه قبلا برای اداره امور از ناحیه مردم به خبرگان و از خبرگان به وی واگذار شده است. مردم کار خودشان را کردهاند و جای خالی باقی نگذاشتهاند که نصب جدیدی صورت بگیرد.
برای احتراز از خیال تشریفاتی بودن امر تنفیذ، امام(ره) واژه نصب را به کار بردند.
پس رییسجمهوری منصوب از رهبر است. رهبر منتخب خبرگان و خبرگان منتخب مردم. پس رییسجمهوری با این سلسلهمراتب منتخب مردم میشود، رسما و قبلا بهوسیله آرای مردم به مقام شأنیت و اهلیت رسیده بود.
رأی مردم رأی تمایل بود. رسمیت و مشروعیت و نفاذ، نتیجه نصب ولیفقیه است.«مَجاری الاُمور بیَد العُلماء»
ممکن است کسی اطلاق ولایت را عجیب بداند و اینکه مقام کلمه مثل فصلالخطاب باشد. پاسخ این تعجب این است که بدون اطلاق ولایت و وجود مقام کلمةالفصل و فصلالخطاب، هیچ نظام، چه اسلامی و چه غیراسلامی تحقق پیدا نمیکند. نهتنها حکومت و مملکتداری که یک بازی ساده بدون ولایت مطلقه بازی نمیشود. بازی بدون داور نمیشود.
اگر مافوق داور، داوری گذاشتیم باید مافوق آنها داور دیگری باشد و اگر لازم نیست پس همان داور باید قولش و عملش حرف آخر را بزند. به همین دلیل میگویید داور خطا را نگرفت. وقتی میپرسند چرا نگرفت، میگویید نگرفت که نگرفت.
اگر بخواهد پاسخگو باشد امنیت ندارد و قبول داوری نمیکند. اما درباره ولیفقیه میگوییم که اگر یک لحظه استبداد کند، ولایت او قطع میشود.
۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۷
کد خبر: ۵٬۵۲۱
مجلس خبرگان رهبری دور اول بود. مسئله کمیسیون تحقیق و شرایط آن مطرح بود. شرط اول اینکه عضو کمیسیون تحقیق از بین خبرگانی انتخاب شود که بهوسیله رهبر منصوب نشده باشند و شرایط چند دیگر. بعد از آن نوبت به پیشنهاد کاندیداهای عضویت در کمیسیون رسید. افرادی پیشنهاد شدند ازجمله آقای رییسجمهوری(آیتاللهالعظمی خامنهای) که در آن موقع از اعضای خبرگان بودند.
نظر شما