آگاه: رژیم اشغالگر قدس اکنون درصدد سنجش دامنه و عمق واکنش جبهه مقاومت و اضلاع مختلف آن در قبال این حادثه تروریستی برآمده است. بسیاری از استراتژیستهای غربی و صهیونیست معتقدند که جبهه مقاومت بایستههای بازدارندگی و اقدام و نسبتسنجی میان این دو مولفه را بهخوبی طی دهههای اخیر آموخته و اکنون درحال رصد هوشمندانه میدان و برنامهریزی دقیق برای گامهای عملیاتی بعدی است.
تکرار خبط راهبردی دشمن
در تشریح کلی حادثه تروریستی اخیر، نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت؛ نخست اینکه اقدام تروریستی اخیر رژیم اشغالگر قدس، همزمان با جنایت اخیر صهیونیستها در جنوب لبنان صورت گرفت. حمایت جبهه مقاومت از ساکنان غزه در جریان حمله و نسلکشی صهیونیستها، نقش بسزایی در تحقق شکست میدانی و فرامتنی اسرائیل داشته است. در چنین شرایطی تلآویو درصدد افزایش هزینه حمایت از مقاومت فلسطین است، حالآنکه چنین هدف شومی هرگز محقق نخواهد شد. به عبارت بهتر، رژیم اشغالگر قدس و آمریکا بهجای عقبنشینی از راهبردها و تاکتیکهای شکستخورده و مضمحل خود در جنگ غزه و منطقه، درصدد افزایش هزینههای تقابل با خود در غرب آسیا برآمدهاند. کار به جایی رسیده است که برخی سیاستمداران آمریکایی ازجمله هنری کسینجر (قبل از مرگ) به سردمداران کاخ سفید توصیه کردند از خلق بحرانهای خودساخته و غیرقابلمدیریت در نقاط گوناگون دنیا، خصوصا غرب آسیا خودداری کنند. بااینحال واشنگتن و تلآویو درحال تکرار همین خبط راهبردی هستند.
جنایتی از موضع ضعف
نکته دوم اینکه اقدام اخیر رژیم اشغالگر قدس نه از موضع قدرت و ابتکار عمل، بلکه از موضع ضعف مطلق صورت گرفته است. رژیم اشغالگر صهیونیستی از یکسو قدرت مدیریت میدان جنگ را از دست داده و از سوی دیگر، در مواجهه با این وضعیت دست به اقدامات پرهزینه میزند. بدیهی است که این موضوع نشان ریسکپذیری رژیم اشغالگر نبوده و بالعکس، انعکاسی از استیصال تلآویو به شمار میآید. مرور نتایج میدانی و فرامتنی جنگ غزه، لرزه بر اندام تلآویو و جریانهای سیاسی اراضی اشغالی انداخته است. نظرسنجیها در کرانه باختری، اردن و حتی در عربستانسعودی نشاندهنده افزایش محبوبیت حماس است. «خلیل شیکاکی» مدیر مرکز سیاستگذاری و پژوهشهای میدانی در رامالله ـ که اتفاقا به لحاظ فکری مخالف موجودیت حماس است ـ اذعان کرده ۷۲درصد پاسخدهندگان بر این باورند حماس در حمله خود در تاریخ ۷اکتبر (عملیات غرورآفرین طوفانالاقصی) کار درستی انجام داده و ۸۲درصد فلسطینیان ساکن کرانه باختری از این گروه حمایت میکنند. درمقابل، شاهد درخواست ۶۰درصد فلسطینیان مبنی بر انحلال تشکیلات خودگردان هستیم. عامل اصلی شکست صهیونیستها در جنگ غزه را باید گفتمانی- ماهوی و در مرحله بعد، راهبردی - تاکتیکی قلمداد کرد. در قرائت ماهوی از موضوع، ما بر تغییرات بنیادین و عمیقی متمرکز میشویم که تنها یکی از ثمرات آن، ازهمگسیختگی ساختار حکمرانی نامشروع صهیونیستها و متعلقات آن است. عملیات ۷اکتبر/ ۱۵مهر سال گذشته، نقطه آشکارساز بیداری جمعی در فلسطین، منطقه و جهان علیه موجودیت صهیونیسم محسوب میشود. تقلیل این بیداری گسترده و تاریخساز به منازعات سیاسی و درونساختاری در تلآویو، همان تلاشی است که رسانههای غربی و صهیونیستی با هدف لاپوشانی واقعیت اصلی صورت میدهند. امروز اساسا سخن گفتن از دوگانه «نتانیاهو - گانتز» یا حتی «لیبرال - محافظهکار» در تلآویو معنایی ندارد.
نقش منظومه مقاومت
در جریان شهادت دکتر اسماعیل هنیه، همه جریانها و اضلاع مقاومت به خونخواهی این شهید بزرگوار برخاستهاند. همگرایی و همافزایی گروههای مقاومت در جریان جنگ غزه (در ابعاد میدانی و فرامتنی) بر هیچکس پوشیده نیست. حماس در جنگ غزه و متعاقبا در برهه کنونی، تنها نماند و مقاومت یمن توانست با قاطعیت و درایت، دریای سرخ و بابالمندب را به پاشنه آشیل تلآویو، واشنگتن و حامیان کودککشی در غزه در غرب آسیا تبدیل کند. حزبالله لبنان، جبهه شمالی در اراضی اشغالی را به تسخیر خود درآورده و علاوهبرآن، حشدالشعبی، حزبالله عراق و گروههای مقاومت سوریه، هریک توانستهاند در بزنگاههای نبرد، نقش پررنگ و سرنوشتسازی را دربرهمزدن نقشه بازی صهیونیستها ایفا کنند، حتی اگر این دستاوردها بنا به هر دلیل و مصلحتی بیان نشود. در چنین وضعیتی اسرائیل «ظرف» و «مظروف» را به صورت توأمان از دست داده و دیگر قدرتی برای بازیابی خود پس از این شکست راهبردی ندارد. آیندهنگاری جنگ غزه (براساس موارد قطعی) به ما میگوید تلآویو، واشنگتن و بازیگران اروپایی حامی نتانیاهو دیر یا زود باید خود را برای اعلام شکست رسمیشان در نوار غزه آماده کنند.
بدترین خطای محاسباتی آمریکا
در بررسی و تحلیل ابعاد حادثه ترور شهید اسماعیل هنیه، نمیتوان از نقش سلبی و غیرقابلگذشت مقامات کاخ سفید بهسادگی عبور کرد. صورتمسئله این است که ادعای مقامات امنیتی و سیاسی آمریکا درخصوص عدم آگاهی از عملیات تروریستی رژیم اشغالگر قدس در تهران (قبل از وقوع حادثه) بههیچعنوان قابلقبول نیست. ادغام و همپوشانی ساختار امنیتی آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی، اساسا این تفکیک و تمایز را منتفی ساخته است بهطورکلی، وقوع عملیات طوفان الاقصی فضای سیاسی - اجتماعی آمریکا را تحتتاثیر خود قرار داده است. این تاثیرگذاری، ناظر بر خشم تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی درخصوص حمایت مطلق واشنگتن از تلآویو و استمرار جنایات رژیم اشغالگر قدس در غزه صورت پذیرفته و خود را در نظرسنجیهای عمومی و ایالتی نشان داده است. فراتر از آن، چنین نارضایتی و خشمی برخی پیشفرضها و پیشبینیهای صورتگرفته از سوی کاخ سفید در انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۲۴ را تحتتاثیر قرار داده است.
رییسجمهوری کنونی آمریکا و معاون وی کامالا هریس (که خود را برای حضور در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری نوامبر امسال آماده کند) براساس استراتژیهای تثبیتشده در حوزه سیاست خارجی کشورش، «حمایت مطلق» از رژیم اشغالگر قدس و حتی همراهی با آن در تشدید نسلکشی در غزه را در دستورکار قرار داده است. همچنین نقش مهم لابی صهیونیستی آیپک در معادلات انتخاباتی و سیاسی آمریکا، هریس، بایدن و دیگران را بر آن ساخته تا حتی در برخی ابعاد تاکتیکی مخالفت خود با نتانیاهو را در حد یک انتقاد یا اظهارنظر سلبی تقلیل دهند. اما این موارد منتج به جلوگیری از تشدید جنایات صهیونیستها در غزه نشده و حتی آمریکا در روند مذاکرات آتشبس (چه از نوع دائم، چه موقت) خود نیز موانعی را ایجاد میکند. در چنین شرایطی نهتنها واشنگتن دست به مهار صهیونیستها در جنگ غزه نمیزند، بلکه تبدیل به کاتالیزور و عامل تسریعکننده جنایات رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه (از جمله جنایت اخیر در تهران) شده است.
آدرس غلط آمریکا در موضوع ترور شهید هنیه
آدرس غلطی که آمریکا در قبال شهادت دکتر اسماعیل هنیه و ابراز بیاطلاعی از آن مخابره میکند، نشاتگرفته از شرایط انتخاباتی جاری در این کشور است، اگرنه مشارکت اطلاعاتی آمریکا (در حداقلیترین حالت ممکن) در این خصوص قابلانکار نیست. دموکراتها بهواسطه جنایاتی که به همراه نتانیاهو در غزه مرتکب شده، حمایت مسلمانان و نوجوانان آمریکایی (رأی اولیها) را ازدستدادهاند. اصرار آمریکا بر جلوگیری از انعقاد آتشبس دائمی در جنگ غزه به این روند دامن زده است. اگرچه بخش مهمی از آرای مسلمانان آمریکا در سبد رأی ترامپ به گردش درنمیآید، اما این به معنای گردش آرای آنها در سبد رأی دموکراتها نیست! هزاران نفر از مسلمانان میشیگان که مهمترین نقش را در پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۲۰ ایفا کردهاند، در نظرسنجیها تاکید کردهاند اگر روال کنونی در غزه ادامه پیدا کند و آمریکا اقدامی عملیاتی و صریح در پایاندادن به جنگ غزه از طریق انعقاد آتشبس دائمی صورت ندهد، دموکراتها هرگز روی حمایت این قشر رأیدهنده نباید حساب کنند. این قاعده تنها در میشیگان، بلکه در ایالاتی مانند ویسکانسین و پنسیلوانیا نیز صادق خواهد بود. باتوجهبه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری هر سه ایالتی که در منطقهای موسوم به غرب میانه قرار دارند (میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین)، شکست در آنها به معنای شکست نهایی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری سال۲۰۲۴ خواهد بود. بایدن طی دو ماه ابتدایی جنگ غزه تصور میکرد با گذشت زمان و فرسایشی شدن جنگ، موضوع جنگ غزه به پروندهای عادی در حوزه سیاست خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد اما این محاسبه اشتباه از آب درآمده است! اکنون کامالا هریس نیز تصور میکند لاپوشانی حمایت مطلق آمریکا از جنایات رژیم اشغالگر قدس و انکار آن در سطح افکار عمومی، دو موضع جمعپذیر با یکدیگر محسوب میشود. بدون شک واشنگتن نیز تبعات حمایت خود از رژیم اشغالگر قدس را در جنگ غزه و دیگر نقاط منطقه غرب آسیا دریافت خواهد کرد. قاعدهای که در خصوص عملیات ترور شهید اسماعیل هنیه نیز صادق است. بایدن از طریق سنتکام و پنتاگون به هدایت و مدیریت نسلکشی غزه مشغول است و از سوی دیگر، نگرانی خود را بابت فقدان مواد غذایی و کمکهای اولیه در غزه بیان میکند! این تناقض وقیحانه، منبعث از راهبردها و تاکتیکهای کشوری است که مصدر اصلی بحرانهای گذشته، جاری و آتی در نظام بینالملل محسوب میشود. نباید فراموش کرد که مطابق مستندات و شواهد غیرقابلانکار موجود، بایدن نیز مانند نتانیاهو معتقد است که باید از قحطی و شرایط بد انسانی، بهمثابه یک سلاح علیه فلسطینیان استفاده کرد و از این طریق آنها را وادار به ترک غزه یا تسلیم در برابر تلآویو کرد. نهتنها جامعه جهانی، بلکه بهصورت خاص فلسطینیان نیز زیر بار این صحنهسازی وقیحانه و مزورانه آمریکا نخواهند رفت...
نظر شما