آگاه: توجیهات و روایتگریهای نادرست و مخدوشی که از سوی رسانهها و مراکز رسمی در آلمان در قبال مرکز اسلامی هامبورگ و ماهیت فعالیتهای آن صورت میگیرد، قطعا نمیتواند ذهن افراد واقعبین و حقطلب را در خصوص حقیقت پشت پرده و پنهان ماجرا، غافل سازد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گیرد:
نکته نخست به پیشینه پرافتخار مرکز اسلامی هامبورگ و جایگاه آن در کشور آلمان برمیگردد. ایجاد این مرکز به درخواست جمعی از مومنان و شهروندان متدین هامبورگ صورت پذیرفته است و بیش از هفت دهه است که با تعامل مسالمتآمیز و همگرایانه با سایر ادیان الهی به حیات موثر و بابرکت خود ادامه داده و چنانچه بسیاری از دینپژوهان آلمانی نیز اذعان کردهاند، یکی از کانونهای مهم گفتگو و همگرایی دینی در این کشور محسوب میشود. مروری بر فعالیتهای سازنده مرکز اسلامی هامبورگ، گواه صادقی بر این ادعاست در چنین شرایطی اقدام وقیحانه اخیر، مصداق مخالفت آشکار علیه همگرایی دینی و گفتگوهای عالمانه و سازنده برای انسانهای جوینده معنویت و زیست مومنانه است.
نکته دوم به رویکرد دولت ائتلافی کنونی آلمان برمیگردد. پیش از این نیز ادعاهای غیرواقعی علیه مرکز اسلامی هامبورگ و زمینهسازی برای تعطیلی آن مطرح شده بود. اما ائتلاف کنونی مسئول تسریع در اجرا سناریویی بوده که لابیهای صهیونیستی و نهادهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس نگارش آن را بر عهده داشتهاند. بنابراین، ما باید میان واقعیت ماجرا و ادعاهای واهی در قبال آن، نوعی تفکیک هوشمندانه قائل شویم. احزاب و نهادهای رسمی در آلمان تلاش میکنند تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ را خروجی یکروند حقوقی و داخلی قلمداد کنند، حالآنکه چنین ادعایی، مصداق آدرس غلط دادن و انحراف افکار عمومی از حقیقت ماجراست. فضاسازیهای کاذب در این برهه از زمان، اقدامی برای ایجاد فرصت و کاهش فشار از رژیم کودککش صهیونیستی آن هم در شرایطی که چهره وقیح آن رژیم بیش از هر زمانی در افکار عمومی جهان نمایان شده است. نکته سوم اینکه بازی احزاب آلمانی در زمین رژیم اشغالگر قدس همواره برای برلین هزینهساز بوده است. اما هزینه این همراهی در مقطع کنونی بیش از گذشته خواهد بود. خیزش گسترده و غیرتمندانه شهروندان آلمانی در دفاع از فلسطینیان در قبال نسلکشی غزه، نقطه عطفی در تاریخ معاصر سیاست خارجی برلین محسوب میشود. در اینجا مقامات آلمانی نهتنها بهترین فرصت برای جداسازی مسیر خود از لابیهای صهیونیستی را از دست دادند، بلکه با استمرار بازی خود در زمین جلادان غزه و اشغالگران فلسطین، شکاف میان خود و شهروندان آلمانی را تشدید کردند.
نکته چهارم معطوف به عواقب و تبعات تصمیمی است که دولت آلمان درخصوص تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ گرفته است. چهارشنبه هفته گذشته را ازآنجهت «چهارشنبه سیاه» میخوانیم که در آن فراتر از یک مرکز یا نهاد، آزادی بیان در مقابل چشمان میلیاردها انسان ذبح شد. آنچه بیش از پیش انسانهای آگاه در سرتاسر جهان را نگران میسازد، کلان روند و فرامتنی است که چنین اقدامی در سایه آن توجیه میشود و ممکن است در هر کجای جهان و به هر بهانهای تکرار شود. شاید برخی تصور کنند مخاطب اقدام اخیر دولت آلمان، جمهوری اسلامی ایران و گفتمان انقلاب اسلامی است، اما چنین تصوری خطاست. تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ، اقدام علیه اصل آزادی بیان، حقوق بشر و گفتوگوهای سازنده پیروان ادیان الهی در قرن بیستویکم محسوب میشود. اگر در برابر این اقدام سکوت شود یا برخی علمای دینی بخواهند آن را بهمثابه یک مسئله ساده و تصمیمگیری محدود تلقی کنند، سخت در اشتباه خواهند بود. دینستیزی در غرب خود را در قالبهای مختلف نظیر بهآتشکشیدن کتابهای مقدس ادیان، زدودن ارزشهای فطری، حمله به نهاد خانواده، تقویت پوچگرایی و لذتگرایی غیرطبیعی، نشان داده و هر گونه تلاش تبیینی در مواجهه با این موارد ازسوی غرب محکوم شمرده شده است. ازاینرو هر دین و تمدنی که انسان را بهسوی خویشتن و صیانت از ارزشهای ذاتی آن فرامیخواند، در لیست سیاه نهادهای پنهان قدرت در اروپا قرار میگیرد. باید با همگرایی بین ادیان و مذاهب، به این روند پایان داد که قطعا یکی از عینیترین راههای آن، مطالبهگری رهبران دینی جهان در قبال تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ خواهد داد.
۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
کد خبر: ۵٬۸۰۳
هجوم غیرمتعارف نیروهای امنیتی و اعلام تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ از سوی دولت آلمان، نقطه آشکارساز نمایشی بودن حقوق بشر و آزادی بیان و حقوق شهروندی در این کشور اروپایی محسوب میشود.
نظر شما