آگاه: ساعت ۹شب ۱۵ماهرمضان، ۲۸مرداد ۱۳۵۷ سانس آخر فیلم «گوزنها» با مضمون انقلابی- سیاسی بود که سینما رکس در خیابان شهرداری آبادان، دچار حریق شد. آتشسوزی درحالی اتفاق افتاد که حدود ۷۰۰نفر زن و مرد و کودک در سالن بودند. به دنبال صدای انفجار، شعلههای آتش تمام سالن را دربرگرفت. صد نفر از مهلکه فرار کرده و ۶۰۰نفر در آتش گرفتار شدندکه ۳۷۷نفر بر اثر دودزدگی خفه شده یا در آتش سوختند.
گذری بر فاجعه آتشزدن سینما رکس
بنا بر گزارش سرتیپ رزمی، رییس شهربانی آبادان که پس از ۴۸ساعت از وقوع فاجعه آتشسوزی سینما رکس منتشر شد، گروه تروریستی چهار یا پنج نفره ابتدا تمام راهروی سینما در طبقه دوم را به آتش کشیده، سپس مواد آتشزا را از زیر درها به داخل سالن سینما ریخته و اینگونه هر راه فراری را بر مردم بسته بودند. دو روز پس از وقوع فاجعه آتشسوزی در سینما رکس آبادان یعنی در روز ۳۰مرداد ۱۳۵۷، شهربانی آبادان از بازداشت چند نفر در اصفهان و آبادان خبر داد. علیرغم این گزارشها، از ابتدا خشم و انتقامجویی مردم علیه رییسشهربانی آبادان در شعارهایشان ضد رژیم مشهود بود که طی آن درخواست برکناری رزمی را داشتند؛ ازاینرو شایعه دخالتش در واقعه سینما رکس چنان بین عموم مطرح بود که جمشید آموزگار نخستوزیر وقت، رزمی را به تهران فراخواند. تحقیقات اولیه حاکی از عمدی بودن حریق بود. همزمانی این رویداد با اعتراضات و طولانی شدن رسیدگی به آن در سالهای پس از انقلاب گمانههایی را پیرامون عاملان این حادثه ایجاد کرد. حکومت پهلوی در ابتدا «مارکسیستها» را مسئول آتشسوزی دانست و بعدا گزارش داد که شبهنظامیان اسلامی آتش را آغاز کردند، درحالیکه مخالفان ساواک را مقصر میدانستند. امام خمینی(ره) آن را «شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب» خواند.
گورهای دستهجمعی
بنابهگزارش مورخ ۲۷مهر ۱۳۵۷ ضرابی، دادستان وقت آبادان، ساعت۱ بامداد از طرف شهربانی خبر آتشسوزی را بهدادستان اعلام کرد. دادستان خود را به محل حادثه رساند. «بعضی از مسئولین معتقد بودند که شبانه تمام اجساد یکجا دفن شوند»، ولی دادستان این تصمیم را رد کرد و پیشنهاد داد اجساد شبانه به گورستان شهر برده و چیده شوند تا خانوادههایشان آنها را شناسایی و بقیه یکجا دفن شوند. پیشنهاد دادستان عملی شد و خود نیز بههمراه بازپرس و پزشکقانونی در قبرستان برای صدور جواز دفن حاضر شد. در نتیجه از تعداد ۳۰۶نفر مقتولان ۱۰۶جسد شناخته شد که جداگانه دفن شدند و ۸۰نفر از گورستان خارج و به محل سکونت آنان برده شد و ۱۲۰جسد دیگر بهعلت شدت سوختگی شناختهنشدند، تقریبا بهطور دستهجمعی در کنار یکدیگر دفن شدند.
جنایت رژیم پهلوی
فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سرتاسر کشور برانگیخت. آبادان یکپارچه علیه رژیم قیام کرد. رژیم پهلوی عملا در آبادان حکومت نظامی برقرار کرد و تا هفتم کشتهشدگان تعداد بسیاری از مردم آبادان با ضرب گلوله نیروهای رژیم ،شهید و مجروح شدند. مردم در شهرهای مشهد، کرمان، تهران، قم و چند شهر دیگر تظاهرات خونینی به دفاع از مردم آبادان برپا کردند. رژیم نهتنها نتوانست از این اقدام ناجوانمردانه استفاده کند، بلکه شدت نفرت مردم موجب سقوط دولت آموزگار شد. این واقعه یکی از جنایتهای رژیم پهلوی بود که تاکنون بسیاری از ابعاد آن پوشیده مانده است.
امدادی انجام نشد
حجتالاسلاموالمسلمین روحالله حسینیان در بخشی از کتاب «یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره فاجعه سینما رکس آبادان مینویسد: «در هنگام آتشسوزی سینما رکس، با اینکه کلانتری مرکزی در صد متری سینما بود، برای نجات محبوسشدگان در حریق اقدام فوری بهعمل نیامد. مراکز مسئول هم پس از حضور در محل آتشسوزی فاقد امکانات اطفای حریق بودند. به گزارش ساواک «ماموران آتشنشانیشهرداری که با سه دستگاه ماشین به محل اعزام شده بودند، فاقد آب بودند و همچنین بلندگو برای اعلام خطر و راهنماییماموران آتشنشانی وجود نداشت. آتشنشانی شرکت نفت پس از یکساعت و نیم تاخیر به محل حادثه رسید، لذا متاسفانهدیر شده و بوی سوخته شدن اجساد به بیرون نیز رسیده بود.»
روایتی تازه از فاجعهسینما رکس آبادان
فیلم مستند «سینهما رکس» روایتی تازه از فاجعه سینما رکس آبادان را بازگو میکند و با گردآوری برخی اسناد و مصاحبه با برخی از شاهدان عینی و مقامات آن دوران ابعاد تازهتری از آتش سوزی سینما رکس آبادان را ارائه میدهد. این فیلم در راستای اجرای طرح «سینمای دیگر»؛ نمایش آثار کوتاه، مستند، انیمیشن و فیلمهای بلند داستانی هنری و تجربی از فیلمسازان ایرانی در پلتفرم فیلمنت، به نمایش درآمده است. فیلم مستند «سینهما رکس» پیشتر و در سال۱۴۰۰ در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران عمومی شده بود.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «٢٨مرداد ١٣٥٧ ساعت ده شب آبادانِ گرم/ یکباره داغ شد/ گُر گرفت/ سوخت ـــ سینمارکسش با «گوزنها» بر پرده و بیش از ٦٠٠جان بیخبر از پشتِ پرده... روایت رسمی اما ٣٧٧تن هموطن بود. و چند تبعه کره و فیلیپین در کنارشان. شهر شد ۴۰۰هزار صاحب عزا و بهت و اندوه به سرعت منتشر شد در همه جا. ٤١سال بعد که سراغی از بازماندگان گرفتیم تازه باورمان شد که زمان همیشه هم حلال مشکلات نیست، فقط گاهی به رسوب وامیداردشان.
بازتاب رسانهها
خبر فاجعه در فردای آن روز از رسانههای داخلی و خارجیمنتشر شد. روزنامه اطلاعات در سوتیتر صفحه اول نوشت: «۶۰۰نفر را در سینما رکس آبادان زندهزنده سوزاندند. ۳۷۷تن کشته و بقیه وضع وخیمی دارند.» کیهان نیز نوشت: «۳۷۷نفر در حریقسینمایآبادان زغال شدند. عزای عمومی در سراسر کشور اعلام شد. دستها و پاهایجدا شده و تکهپارههای بدن تماشاگران در سالنفیلم پخش شده بود. ناله و شیون ماتمدیدگان از سراسر شهر آبادان بهگوش میرسد. پدران و مادران داغدار در میانه ویرانههای سوخته سینما بهدنبال اجساد فرزندانشان میگشتند. فقط ۱۰نفر از تماشاگران توانستند از راه بام سینما جان سالم بهدر برند.» خبرگزاری دولتی پارس بلافاصله این آتشسوزی را به خرابکاران نسبت داد و اعلام کرد که: «شب گذشته عدهای از عواملخرابکار با اجراییکنقشه شیطانی سینما رکس آبادان را بهآتش کشیدند.»
این موضعگیری زودهنگام و قبلاز روشنشدنحادثه، تنها شک مردم را برانگیخت. نکته دیگری که بلافاصله شک همگان را دامنزد، دو مقالهای بود که بدوننام و با یک مضمون روزنامه کیهان و اطلاعات در صفحه تشریح حادثه به چاپ رساندند. روزنامه اطلاعات این مقاله را تحتعنوان «گوشهای از وحشت بزرگ» نوشت: «سهروز پیش رهبر ایران در مصاحبهای با سردبیرانو خبرنگاران جراید داخلیسخناز وحشتبزرگ گفته بود. آن لحظه شاید بسیاریاز مردم عظمت این وحشت را درک نکردند... دستهایی درهای سینما را میبندد، هیچکس نباید سالم بیرون آید، وحشت بزرگ باید واقعیت پیدا کند.»
کیهان نیز مقالهای با همین مضمون تحتعنوان«حادثهای که فاجعه ملی شد» نوشت: «این واقعه دردناک چه میتواند باشد؟ خبر وحشتی بزرگ که ملتی را به خشم درمیآورد و از فرط بیرحمی اشک را در چشمها میخشکاند. هنوز طنین صدای شاهنشاه در ایران به گوش میرسد که فرمودند: ما بهسوی تمدن بزرگ میرویم و آنها که اهلایجاد حریق و تخریباند بهسوی وحشتبزرگ». در همان روز قضاوت بسیاری از خوانندگان روزنامهها این بود که این دو مقاله از ساواک ارسال شده و سوال میکردند: «این دو مقاله هممعنی، بدون نام و قبلاز مشخص شدن علت حادثه چه مفهومی میتواند داشته باشد؟»
هنوز پاسخ این سوالات روشن نشده بود که اطلاعات شاهدان حادثه، زبان به زبان پیچید که درهای سینما قفل بوده و پلیس از یاریرساندن مردم، سخت جلوگیری میکرده است. روزنامهها با اینکه هنوز در سانسور دولت بودند نتوانستند حقایق را نادیده بگیرند.
کیهان در این رابطه نوشت: «مردم میگویند باید به آنها اجازه کمک به حریقزدگان داده میشد.» بنابر همین گزارش مردم در مساجد خواستار رسیدگی به مسئله اهمال رییس شهربانی و مامورانش در جریان اطفایحریق بودند. اما مهمترین موضوعی کهمسئله را بیشتر پیچیده میکرد مسئله قفلبودن درهای سالن نمایش سینما بود. نجاتیافتگان غلامحسیننماینده، علیرضا دریسزاده، شیرین قنبرزاده، نادر ناصری و رسول رهنما همگی اظهار کردند که هنگام آتشسوزی کلیه درهای خروجی و اضطراری قفل بوده و آنها توانستهاند با شکستن یکی از درهای اضطراری خود را نجات دهند. شهود کهدر لحظه اول به کمک آمده بودند نیز بر قفلبودن درها اذعانکردهاند. دادستانآبادان نیز در گزارش خود به وزیر دادگستری نوشته است«کلیه نجاتیافتگان متفقا بستهبودن درهایسالن را تایید میکنند.»
نظر شما