آگاه: گروهی از جستجوگران نفت به دنبال گزارشهای «ژاک دمورگان»، زمینشناس معروف فرانسوی و در جریان یک ماموریت دیدهبانی در سال۱۳۱۳ بر فراز خوزستان، با یک تپه غیرعادی مواجه شدند.
کشف این تپه به سازمان باستانشناسی ایران اطلاع داده شد. آنها به نوبه خود با هیات باستانشناسی فرانسوی در ایران که در نزدیکی شوش، پایتخت باستانی پادشاه عیلامی در حال کاوش بودند، تماس گرفتند. زمانی که باستانشناسان فرانسوی به سرپرستی «رولان دو مکنم» این تپه را بررسی کردند، متوجه ویرانههای یک شهر شدند. بررسیهای بعدی نشان داد که یک زیگورات در قلب این ویرانه وجود دارد که بزرگترین زیگورات خارج از بینالنهرین محسوب میشود.
شهر عیلام
مردم محلی، این تپه را با نام «چغازنبیل» میشناختند که به معنای «تپه سبدیشکل» است. «چغازنبیل» درنهایت به نام رسمی این محوطه تبدیل شد که کاوش آن از سال۱۳۱۴ زیر نظر «مکنم»، باستانشناس فرانسوی آغاز شد. گروه فرانسوی این تپه را به عنوان «دوراونتاش» باستانی یا همان شهر «اونتاش» شناسایی کردند که توسط «اونتاش ناپیریشا»، پادشاه عیلامی ساخته شده بود. «اونتاش ناپیریشا» که از نوادگان دودمان بزرگی از پادشاهان عیلامی بود که چندین قرن در این منطقه سلطه داشتند، از آغاز قرن سیزدهم پیش از میلاد در این منطقه حکومت میکرد. عیلام که در سراسر فلات شرق و شمال خلیج فارس امتداد یافته بود، در مرز امروز ایران و عراق قرار گرفته است. عیلام شامل یک اتحادیه آزاد از رهبران بود که پادشاه اصلی آن در شهر باستانی شوش حکمرانی میکرد.
مردم این منطقه خود را «هَتَمی» (هَلتَمتی) مینامیدند. نام عیلام زمانی رایج شد که باستانشناسان این اصطلاح عبری را از عهد عتیق که در آن اشارههای متعددی به این پادشاهی وجود دارد، استفاده کردند. یکی از پادشاهان عیلام در باب۱۴ کتاب «سفر پیدایش» به نام «کدرلاعمر» (کدورلعومر) نامیده میشود و طبق سنت، همزمان با پادشاه سومری حمورابی، در قرن۱۸ قبل از میلاد، بر عیلام و منطقه گستردهتر حکومت میکرد. به هر روی این ادعا شاهدی به جز برخی روایتهای دینی در این کتاب ندارد و مورخان نمیدانند که آیا «کدرلاعمر» یک شخصیت تاریخی بوده است یا خیر، اما اشارههای کتاب عهد عتیق نشاندهنده اهمیت منطقه عیلام است. نام عیلام در متنهای اکدی و سومری نیز بهجا مانده و در این زبانها به معنی «بلندیها» یا «سرزمین مرتفع» است. زبان عیلامیها با زبان شناختهشده دیگری همخانواده نیست، هرچند خط عیلامی هنوز رمزگشایی نشده و تاریخچه کهن این قوم را باید از روی دیگر منابع میانرودانی استخراج کرد. خاستگاه قوم عیلامی همانند زبان آن در هالهای از رمز و راز فرورفته است، اما بنا بر قویترین احتمال، عیلامیها از مردمان بومی فلات ایران بودند که فرهنگشان در دوره میانرودانیِ عُبِید (حدود ۵۰۰۰ تا ۴۱۰۰ پیش از میلاد) شروع به شکلگیری کرد.
آشکار شدن زیگورات
سال۱۳۱۸، آغاز جنگ جهانی دوم، کاوش باستانشناسان فرانسوی در «چغازنبیل» و محوطه باستانشناسی در شوش را تعلیق کرد. بیش از یک دهه گذشت تا اینکه کاوش از سر گرفته شد. «رومن گیرشمن»، سرپرست جدید هیات باستانشناسان فرانسوی در ایران کاوش در این مکان را ادامه داد.«گیرشمن» که در اوکراین متولد شده بود به دنبال انقلاب روسیه در سال۱۲۹۵ مهاجرت کرد و در حرفه باستانشناسی در فرانسه مشغول شد. او مجموعهای از پروژههای موفق ازجمله حفاری در شهر ساسانی «بیشاپور» و شهر باستانی کوشانی «بگرام» در افغانستان را انجام داده بود. گیرشمن کاوش در چغازنبیل را در سال۱۳۲۹ از نو آغاز کرد.
تیم او که توجه خود را به تپه معطوف کردند، زمین را حفر کردند و یک هرم پلکانی یا زیگورات نمایان شد. گیرشمن ثابت کرد که این سازه سهطبقه زمانی دارای پنج طبقه (شامل معبد بالای آن) بوده و در ابتدا براساس برخی تخمینها بیش از ۵۱متر ارتفاع داشته که دو برابر ارتفاع ویرانههای موجود است.زیگورات عالیترین تجسم معماری بینالنهرین بود. از منظر که این سازهها با آجرهای گلی ساخته شدهاند و بیشتر زیگوراتهای بینالنهرین درحالی کشف شدند که در وضعیت مناسبی قرار نداشتند. «چغازنبیل» یک استثناست. «چغازنبیل» بزرگترین نمونه خارج از بینالنهرین بوده و در نوع خود بهترین زیگورات سالم است.
گیرشمن و اعضای گروه باستانشناسانش ۹فصل را در محوطه چغازنبیل سپری کردند و بهطور روشمند برای کشف بقایای سازههای عیلامی در آنجا کار کردند. یک محله سلطنتی در نزدیکی دیوارهای محافظ شهر ساخته شده بود که چندین معبد کوچکتر، زیگورات بلند را احاطه کرده بودند.
ساخت دو مرحلهای
باستانشناسان دریافتهاند زیگورات چغازنبیل در دو مرحله ساخته شده است. در مرحله اول، فقط یک حیاط مربع با اتاقهایی در اطراف حیاط بوده است. ورودی این اتاقها به حیاط مرکزی باز میشدند. در مرحله دوم، ورودیهای اتاقها را مسدود کردند و طبقات دوم، سوم و چهارم را به صورت حجمهای تو پر خشتی از کف حیاط مرکزی ساختند. پی هر سه این طبقات بر حیاط مرکزی قرار دارند. راه دسترسی به اتاقهایی که قبلا ورودی آن از حیاط مرکزی بود، نیز از سقف طبقه اول و با کمک پلکان بوده است. روی طبقه چهارم نیز، معبد اعلی را ساختند.
پس از مرگ «اونتاش ناپیریشا»، ساخت این مجموعه ناتمام باقی ماند. کاشیها بدون استفاده روی هم چیده شدند و اتاقکهای تدفین طاقدار سلطنتی خالی ماندند. این مکان از غارت در امان ماند و تا حدود سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد به زیارتگاه تبدیل شد تا اینکه متروک شد. در هزاره اول پیش از میلاد، عیلام رقیب قابلتوجهی برای قدرتهای بزرگ منطقه بود. بااینحال، برای «آشوربانیپال» و آشوریها که سپاهیانشان چغازنبیل را در اواسط قرن هفتم قبل از میلاد غارت کردند. صد سال بعد و در زمان هخامنشیان، عیلام در امپراتوری ایران ادغام شد و گنجینههای آن تا زمان کشف مجدد آنها در ۲۵۰۰سال بعد، در عصر استعمار و نفت فراموش شده بود.
نظر شما