آگاه: «منشی مخصوص من» فیلمی است که از همان نامگذاری دچار مشکل است و چون پس از تماشای فیلم هم متوجه نشدیم داستان درباره چه کسی است یا اساسا چیست نمیشود نام دیگری را پیشنهاد داد. شاید «سردرگم» عنوان بهتری برای این فیلم باشد چون هم خودش چنین است هم بیننده را سردرگم میکند.
این فیلم از اساس یعنی فیلمنامه دچار مشکل است. چیزی که از داستان میشود تعریف کرد یا اینکه به زعم نگارنده فیلم میخواسته این داستان را تعریف کند این است که کوچکزاده؛ صاحب مسن پولدار تجارتخانهای جهانی همسر خود را به مسافرت میفرستد تا در غیاب او به مراوده با زنان جوان بپردازد، غافل از اینکه همسرش خبر دارد و دوستانش را -به نظر اینطور میرسد که دوستانش هستند!- در قالب منشی و تندنویس به دفتر شوهرش میفرستد تا جاسوسی او را کنند. در این میان یک مکانیک که اتومبیل کوچکزاده را برمیگرداند با تندنویس وی در آسانسور برخورد کرده و خود را پسر بزرگزاده تاجر دیگر خیابان معرفی میکند و دختر هم خودش را دختر کوچکزاده مینامد! این دو برای آن شب قرار میگذارند و کوچکزاده هم قبول میکند در نقش پدر دختر که تندنویس اوست در قرار باشد -پیدا کنید انگیزه را!- و وقتی از دفتر بیرون میآیند سوار اتومبیل بزرگزاده که دارد با کسی صحبت میکند و از آن پیاده شده میشوند و به رستوران میروند! در ادامه کوچکزاده خانم دیگری را در رستوران میبیند و با وی سوار اتومبیل مسروقه شده و توسط پلیس دستگیر میشوند. در فصل بعد بزرگزاده توسط وکیل آزاد شده و مکانیک و دختر را که نمیدانیم چرا ناگهان از هم جدا میشوند در دفتر خود استخدام میکند و آن دو به هم میرسند. منشی کوچکزاده هم در پایان یک مرد است که توسط همسرش استخدام شده و فیلم به پایان میرسد!
این واگویه داستان فیلم که البته امیدواریم همین باشد نشان میدهد که فیلمنامه چقدر ضعیف و بدون چفتوبست و ساختار ابتدایی و اولیه است. سوال اینجاست که شورای تصویب فیلمنامه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر چه حسابی به این فیلمنامه مجوز داده است؟ مگر اعضای این مرکز نباید از کارشناسان خبره باشند؟ اگر هم هستند چگونه شده که این فیلمنامه مجوز ساخت دریافت کرده است؟ اصلا از این موضوع که بگذریم این فیلم چطور مجوز پخش پیدا کرده و درحالیکه در خبرها آمده ساترا به آن مجوز پخش در شبکه خانگی را نداده -که عملی بسیار درست بوده- با مجوز ارشاد راهی شبکه خانگی شده که مخاطب آن از نامش پیداست و خانواده است.
فیلم جدا از ساختار نامتعارف و مشکلات فیلمنامه دارای بدآموزیهای اخلاقی بسیاری است و چرخش شخصیت کوچکزاده از مردی زنباره به ناجی مردم اصلا باورپذیر نیست. در این میان بازیهای برخی بازیگرانی که فاقد ابتداییترین ظرفیتهای بازیگری هستند و جای بازی مدام غمزههای منزجرکننده دارند این پدیده وقتتلفکن را که نام فیلم به خود گرفته کامل میکنند.
به نظر میرسد سازمان سینمایی برای اینکه میزان تولید خود را بالا ببرد میخواهد هر فیلمنامهای را تصویب و هر فیلمی را وارد اکران کند و اگر نشد آن را به شبکه خانگی راه دهد بدون اینکه توجه کند که مخاطبان شبکه خانگی باید محصولات سالم و در شأن خانواده را تماشا کنند.
۴ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۲
کد خبر: ۶٬۹۷۵
سینما یک قالب هنری است و هنر برای این است که انسان به بالندگی و درک بهتر زندگی و فضایل بشری برسد و در کل افراد آدمهای خوبتری باشند تا جامعه بهتری داشته باشیم. پس یک محصول هنری نیز باید بر شخصیت ما موثر باشد و به تجربه و دانش ما بیفزاید و در سطحیترین شکل ما را صرفا سرگرم کند. حال اگر یک محصول هنری حتی قدرت سرگرم کردن مخاطب را نداشته باشد برای چه باید ساخته شود؟
نظر شما