امیر گودرزی، خبرنگار گروه جامعه:  اولین افرادی که بعد حادثه معدن طبس خود را سراسیمه به آن محل رساندند جوانان و نوجوانانی بودند که در یک آن فکر درس و مدرسه از ذهنشان پرید. دانش‌آموزانی که خود را برای آغاز سال تحصیلی جدید آماده کرده بودند، حالا با چشم‌های گریان به هر امدادگر و مسئولی در محل حادثه التماس می‌کردند تا از سرنوشت پدرشان باخبر شوند. باور مرگ پدر برای فرزندی که او را قهرمان زندگی خود می‌داند اگر نگوییم غیرممکن، بسیار دشوار است. برای علی، برای محمود، برای سعید و نیما که سه روز خانه نرفتند و چشم به عملیات نجات دوختند، نه اینکه به نجات جان پدر امیدوار باشند، نه! برای باور مرگ پدر به انتظار نشستند و تا جسم بی‌جان پدر را زیر دستان خود احساس نکردند، حتی یک‌لحظه هم نتوانستند مرگ او را حتی در ذهن تصور کنند. 

باور مرگ قهرمان

آگاه: محمود می‌گفت هرگز پدرش را زغالی ندیده؛ چون بعد از شیفت کاری و قبل از بازگشت به خانه خود را می‌شست و طوری لباس کهنه ولی تمیز به تن می‌کرد تا خانواده‌اش از سختی کار او باخبر نشوند. اما حالا او نتوانسته بود شیفت کاری خود را به پایان برساند و برای بازگشت به خانه دوش بگیرد و با لباس مندرس کارگری سیاه و زغالی چهره غریبی به خود گرفته است. شیون و زاری خیلی زود از اطراف معدن به قبرستان و بعد خانه درگذشتگان رفت و معدن طبس به سکوتی مرگبار نشست؛ سکوتی که فقط با صدای زوزه مانند خروج گاز از خروجی‌های کارگاه‌های استخراج می‌شکست. 
همزمان با پایان عملیات جستجوی اجساد کارگران معدن، موجی در رسانه‌ها از صداوسیما گرفته تا روزنامه‌ها و فضای مجازی به راه افتاد. هر علاقه‌مند به موج‌سواری با تسلیت یا توصیه و تاکید، سوار بر آن شد تا چند روزی دیده شود. آنکه ۲۴سال نماینده مجلس بود از مجلس برای ضعف نظارتی‌اش انتقاد کرد و آن دیگری پیکان انتقادش را به‌سوی دولت نشانه رفت. انگار مجالی برای انتقاد و حتی متهم‌کردن دیگری فراهم شده است که با کمی چاشنی احساسات مردم، ضربه وارده کاری‌تر شود. همزمان با تدفین کارگران جان‌باخته، پیگیری‌های مسئولان هم زیر خاک رفت و با آرام‌گرفتن شیون خانواده‌های داغدار، صدای بلند انتقادات مسئولان هم فروکش کرد. اما در مجال چندروزه‌ای که کارگران معدن به قیمت جان همکارانشان فرصت یافتند دردهای خود را از اعماق زمین به رسانه‌ها و به گوش مردم و مسئولان برسانند. مانند آن نجات‌یافته‌ای که آشکارا به خبرنگاران گفت: «برای کارفرما و مدیر مجموعه تنها استخراج زغال‌سنگ اهمیت داشت و بس!» 
جان‌باختن دردناک کارگران معدن طبس توجه رسانه‌ها را به آمار بالای حوادث معادن زغال‌سنگ جلب کرد. بررسی‌های ما نشان می‌دهد در کشور ۶هزار و ۲۵معدن فعال وجود دارد که بیش از ۳۰هزار نفر در آنها مشغول کار هستند. در این میان، معادن زغال‌سنگ سهم ناچیزی دارند و تعداد آنها از ۱۳۰ تجاوز نمی‌کند. با ‌وجود این ۲۶درصد حوادث معدن در معادن زغال‌سنگ رخ می‌دهد. این آمار نشان می‌دهد باوجود تعداد کم معادن زغال‌سنگ، حوادث آنها بسیار بالاست. چرا؟ به نظر می‌رسد به‌دلیل تعداد اندک معادن زغال‌سنگ میل به سرمایه‌گذاری و صرف هزینه در این زمینه وجود ندارد و به همین دلیل پولی هم برای رعایت ایمنی کارگاه‌های آن پرداخت نمی‌شود. نتیجه این می‌شود که یک‌سوم حوادث کل معادن مربوط به معادن زغال‌سنگ است. 
در سال جاری ۶۴کارگر در ۱۲حادثه معدن جان باختند که می‌توان گفت فوت هر ماه ۱۰کارگر معدن، رنگ آمار این حوادث را قرمز می‌کند؛ موضوعی که فقط یک آمار هشداردهنده نیست و پشت هر عدد و رقم چشم‌های گریان کودکان و خانواده داغدار کارگرانی است که غم ازدست‌دادن سرپرست خود را با غم نان تحمل‌ناپذیر می‌کند. قابل‌تصور است کارگری که با حقوق اندک در سخت‌ترین شرایط کار می‌کرد، اگر نباشد چه بلایی بر سر معیشت خانواده‌اش می‌آید؛ معیشت آنهایی که بیشتر از جانشان در معرض خطر است. به نظر می‌رسد در مواقعی خطر ازدست‌دادن معاش چنان ترس به جان کارگر می‌اندازد که خطر جانی را چنان جدی نمی‌گیرد. مانند معدنچی نجات‌یافته‌ای که به رسانه‌ها گفت: «حجم کار در معدن به‌حدی زیاد بود که متوجه خود حادثه در لحظه نشدیم...» 
زمزمه‌هایی درمورد اخطار کارگران به کارفرما در مورد خطر افزایش غلظت گاز مطرح شد. گفته می‌شود کارگران شیفت قبلی مشکلاتی در تنفس داشتند و به همکاران خود توصیه کردند وارد کارگاه استخراج نشوند. احساس خطر و شرایط ناگوار کارگاه ابتدا کارگران را به اعتراض واداشت؛ اما هر چه بود تهدید یا توصیه، باعث شد آنها وارد تونل شوند و تا عمق ۲۵۰متری پایین بروند و دیگر زنده بیرون نیایند. کارگرانی که امروز معلوم می‌شود به‌جای استخدام ازسوی بهره‌بردار معدن، در استخدام پیمانکار بودند. شرایط استخدامی آنها ناامن‌تر از شرایط کارگاه به نظر می‌رسید و ناظرانی که حقوق‌بگیر پیمانکار بود قدرت چانه‌زنی و اعمال‌نظر نداشت و شاید در نهایت پذیرفتن تهدید جانی راحت‌تر از پذیرفتن تهدید معاش بود. 
اگر این گفته‌ها که در رسانه ملی هم ازسوی کارشناسان و مسئولان مطرح شد صحت داشته باشد، آن کارگر هنگامی که یک‌ چشمش به آسمان بوده و چشم دیگرش به ورودی تونل سیاه، چه در ذهن پروراند که تصمیم گرفت وارد آن شود؟ شاید به این فکر کرد که اگر وارد تونل شود ممکن است بعد از پایان شیفت کاری زنده از آنجا بیرون برود؛ اما در صورت ترک کار در آن شیفت، اخراجش قطعی است! او میان احتمال زنده‌ماندن و ازدست‌دادن قطعی شغلش، اولی را انتخاب کرده است. 
یکی از کارگران معدن زغال‌سنگ کرمان (همان معدنی که این روزها اعلام شد وضعیت ایمنی آنها صد برابر بدتر از معدن طبس است) که بارها شاهد حوادث این‌چنینی بوده معتقد است؛ ترس ازدست‌دادن شغل برای کارگران معدن زغال‌سنگ به‌قدری زیاد است که گاه حاضر می‌شوند خطرات زیادی را بپذیرند. او می‌گوید هر بار که کارگران وارد کارگاه‌های استخراج زغال‌سنگ می‌شوند خطر مرگ را پذیرفته‌اند و تامین معاش آنها را به تحمل خطر وامی‌دارد. آنهایی که وارد معادنی با حداقل امکانات و تجهیزات ایمنی می‌شوند فقط به یک چیز فکر می‌کنند: نان! 
شاید پذیرفتن این خطرات ازسوی کارگران معدن، ایمنی را برای کارفرما از اولویت خارج کرده و به موضوعی غیرضروری تبدیل می‌کند. کارگران معدن زغال‌سنگ در استان کرمان در چند نسل هیچ تغییری در ایمنی و امکانات احساس نکردند طوری که می‌گویند وقتی به زیر زمین می‌رویم انگار به صدسال پیش سفر می‌کنیم. همه‌چیز آن پایین ابتدایی و قدیمی است و برای فیلم‌سازی لوکیشنی تاریخی به‌حساب می‌آید. چرا؟ در هر کشوری سهمی از درآمد معدن در داخل همان معدن هزینه می‌شود. مثلا در استرالیا هر ساله ۵۰درصد از سود حاصل از فروش معادن صرف ایمنی و به‌روزرسانی امکانات و خرید تجهیزات می‌شود. در کشورهای دیگر مانند چین، آمریکا و هند هم این عدد حدود ۳۰ تا ۴۰درصد است. اما در کشور ما چقدر از درآمد معادن صرف ایمن‌سازی می‌شود؟ شاید بتوان گفت هیچ! وقتی اعلام می‌شود از ۶هزار معدن فقط ۲۷۰معدن واحد ایمنی و بهداشت‌کار دارند، به این «هیچ» بیشتر پی می‌بریم.
موضوع وقتی نگران‌کننده‌تر به نظر می‌رسد که می‌بینیم نقص ایمنی در محیط کار فقط به معدن محدود نمی‌شود؛ چون آمار نشان می‌دهد در کشور ما سالانه ۶۵۰کارگر در اثر حوادث ناشی از کار فوت می‌کنند.
طبق آمارهای سازمان تامین اجتماعی، سالانه بین ۴۰ تا ۴۵هزار حادثه ناشی از کار درخصوص بیمه‌شدگان مشمول قانون تامین اجتماعی گزارش می‌شود که حدود ۹۵درصد از آن‌ها با گرفتن طول درمان بهبود پیدا می‌کنند، اما در این میان آمار مرگ‌ومیر هم بحث‌برانگیز است، چراکه سالانه ۶۵۰نفر بر اثر حوادث ناشی از کار فوت می‌کنند؛ آماری که یکی از نمایندگان مجلس را واداشت تا در برنامه زنده تلویزیونی رسما بگوید: «حوادث ناشی از کار در کشور ما آمار بالایی دارد.» 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.