۱۱ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۲
کد خبر: ۷٬۲۱۳

عملیات قهرمانانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در انتقام خون شهدای فقید جبهه مقاومت، مولد بحران‌های تازه‌ای در اردوگاه رژیم اشغالگر قدس و غرب بوده است. تصاعد بحران‌های جاری در تل‌آویو و واشنگتن، معلول کنشگری هوشمندانه و قاطعانه‌ای است که جبهه مقاومت در تقابل با دشمنان امنیت منطقه صورت داده است.

فراتر از یک انتقام

آگاه: در تشریح فرامتن عملیات وعده صادق‌۲ نکات و مولفه‌هایی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:


اصالت گفتمان مقاومت 
در سال۱۹۹۲ میلادی، متعاقب شهادت سیدعباس موسوی نه‌تنها حزب‌الله از بین نرفت، بلکه شهید سیدحسن نصرالله جایگزین ایشان شد. درحالی‌که دشمن صهیونیستی و مقامات آمریکایی استمرار حیات طیبه مقاومت اسلامی لبنان را بدون وجود شهید سید عباس موسوی تصور نمی‌کردند، شهید سیدحسن نصرالله سرمنشأ تحولات عمیقی در جبهه مقاومت شد. آزادی جنوب لبنان از لوث اشغالگران صهیونیست، پیروزی در جنگ ۳۳روزه سال۲۰۰۶ میلادی، پیروزی در جنگ علیه تروریسم تکفیری و حضور بسیار فعالانه و تاثیرگذار مقاومت لبنان در جنگ غزه، ازجمله مصادیق و نقاط آشکارساز این تحولات بزرگ محسوب می‌شود. شهید سیدحسن نصرالله، این گزاره قطعی را به اثبات رساند که حیات مقاومت، منبعث از گفتمان آن بوده و شهادت رهبران و فرماندهان مقاومت، تاثیری در تصدیق و تاویل این مسیر نخواهد داشت. این قاعده در برهه کنونی نیز صادق است: اصالت، استحکام، شاکله و گفتمان محور مقاومت و این گروه‌ها از نظر ماهوی و عملی تغییر نکرده و اتفاقا شهادت رهبران و فرماندهان به انگیزه‌ای برای استمرار هرچه بیشتر و بهتر این روند تبدیل شده است.

«زایایی» و «پویایی» گفتمان مقاومت
رهبران، فرماندهان، افراد و حتی مناسبات جاری در جبهه مقاومت، جملگی در ذیل منظومه گفتمانی آن ظهور و بروز پیدا کرده و خواهد کرد؛ گزاره‌ای که دشمنان امنیت منطقه هرگز قادر به درک آن نشده‌اند. گفتمان مقاومت از لحاظ ماهوی پویا و زایاست، یعنی اینکه هم در مصادیق و هم در روش‌ها خود را نشان می‌دهد. به‌طورکلی اساسا گفتمان مقاومت به‌گونه‌ای است که خودش را با هر شرایطی تطبیق می‌دهد و این روند منجر به آن می‌شود که مقاومت برای هر توطئه‌ و شرایط آمادگی داشته باشد. به عبارتی گویاتر، قدرت فرامتنی جبهه مقاومت، جایی برای طراحی سناریوهای راهبردی دشمن در مواجهه با موجودیت و هویت آن باقی نمی‌گذارد. در این منظومه گفتمانی، «انفعال»، خط قرمز است! گفتمان مقاومت انفعال، ایستایی، سکون و تسلیم جایی ندارد. از آنجایی که این گفتمان تسلیم‌پذیر نیست در بزنگاه‌هایی مانند شهادت رهبرانش، خود را با ظرف مکانی، ظرف زمانی و حتی با شرایط بحرانی وفق می‌دهد و بحران را به فرصت تبدیل می‌کند. بر همین مبنا، این اطمینان و یقین مطلق وجود دارد که مقاومت اسلامی لبنان نه‌تنها در سطح ساختاری و فرماندهی، بلکه در سطح عملیاتی و تاکتیکی نیز کماکان مسلط بر میدان و تحولات منطقه خواهد بود. 

شکست آنتی‌تز دشمنان
جنگ غزه و تحولات خونین اخیر لبنان، برخلاف آنچه برخی افراد ظاهربین قضاوت و تصور می‌کنند، زمینه را تثبیت و بسط گفتمان مقاومت و متعلقات آن فراهم ساخته است. در یک سوی این معادله، جبهه‌ای قرار دارد که برای جلوگیری از اضمحلال رژیم صهیونیستی به آب‌وآتش می‌زند اما در مقابل، گفتمان مقاومت در منطقه کمترین سنخیتی با تسلیم در برابر دشمنان ندارد. عملیات وعده صادق ۱ و ۲ تجلی همین قاعده کلان در عرصه میدانی و عملیاتی است. صورت مسئله گویاست. دشمنانی که مطابق محاسبات دقیق اتاق‌های فکر و فرماندهان ارشد و کارکشته نظامی خود، درصدد شکست گفتمان مقاومت و تقویت گفتمان سازش بوده و حتی برای دوران سلطه جدید در منطقه برنامه‌ریزی کرده بودند، با قدرت محاسبه‌ناپذیر جبهه مقاومت مواجه شدند؛ قدرتی که آنها را مغلوب و صهیونیست‌ها را در میدان نبرد گفتمانی و نظامی زمینگیر کرده است. اگرچه تصور حزب‌الله منهای سید مقاومت برای دلدادگان این گفتمان تاثربرانگیز است، اما خللی در مناسبات علی-معلولی نهفته در بطن این گفتمان و منظومه ایجاد نخواهد کرد. این دستاورد تاریخی و مهم، مرهون ایمان، مدیریت صحنه نبرد و ابتکار و سرعت عمل در جنگ با رقیب بوده ‌است. گفتمان مقاومت حتی با شهادت رزمندگان مقاومت روزبه‌روز، وزین‌تر و استوارتر شده است. عملیات‌ موفقیت‌آمیز تک‌تک اضلاع جبهه مقاومت در عمق اراضی اشغالی و مواجهه قدرتمندانه آنها با دشمن صهیونیستی در میدان نبرد، پیوستی فرهنگی و گفتمانی دارد. هم‌اکنون به برکت خون پاک شهدای مقاومت، این جبهه با تمام توان و قدرت خود هم در میدان نبرد نظامی با دشمنان ملت‌های مسلمان منطقه و هم در میدان نبرد گفتمانی با طرفداران سازش با رژیم صهیونیستی عرض‌اندام کرده است. درحالی‌که علقه، پیوند و مودت میان طرفداران مقاومت روزبه‌روز در منطقه بیشتر می‌شود، شاهد ایجاد گسست و شکاف میان طرفداران گفتمان سازش و سرسپردگی به دشمنان هستیم.
دشمنان امنیت منطقه و طرفداران گفتمان سازش، در محاسبات راهبردی و حتی تاکتیکی خود، قادر به تفکیک «گفتمان» و «نمود» جبهه مقاومت در منطقه و نظام بین‌الملل نبوده و در آینده نیز نخواهند بود. در چنین شرایطی سرنوشت آنتی‌تز مقاومت (گفتمان سازش) آن کاملا مشخص است. از زمان اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیست‌ها، شاهد انعقاد پیمان‌های متعددی باعنوان «صلح» ازسوی اشغالگرایان صهیونیست، جنگ‌طلبان آمریکایی و سازشکاران جهان عرب بوده‌ایم. وجه اشتراک همه این پیمان‌ها، نادیده انگاشتن نقش و جایگاه ملت فلسطین و حقوق مسلم آنها از جمله حق بازگشت به سرزمین آبا و اجدادی خود بوده است. مروری بر این پیمان‌ها و سرنوشت آنها به‌وضوح مشخص خواهد کرد سرنوشت گفتمان سازش در آینده‌ای نزدیک چه خواهد بود. تحولات جنگ غزه و آنچه اخیرا در جبهه لبنان می‌گذرد، راهنمای مسیر و چارچوبی است که نقطه پایانی برای توقف آن متصور نیست. معامله قرن و عادی‌سازی روابط اعراب و رژیم‌صهیونیستی ازجمله کلیدواژه‌ها و نمادهای شکست گفتمان سازش در برابر دشمن صهیونیستی محسوب می‌شود. عملیات وعده صادق۲، مصداق عینی شکست «گفتمان سازش» و در مقابل، اصالت و تسلط «گفتمان مقاومت» بر منطقه است.

تاثیر عملیات وعده صادق۲ بر گفتمان جهانی مقاومت
خصلت فرازمانی و فرامکانی گفتمان مقاومت، مقوله دیگری است که باید نسبت‌به آن توجهی ویژه داشت. درک جهانی از ماهیت مقاومت به تبیین نظری گفتمان مقاومت کمک خواهد کرد. اینکه در جریان تجمعات و اعتراضاتی که در جهان علیه رژیم صهیونیستی یا حتی در آمریکا و در دانشگاه‌های این کشور صورت می‌گیرد و رهبر انقلاب اسلامی تاکید می‌کنند این دانشجویان هم جزئی از مقاومت جهانی هستند، مصداق نگاه جهانی و فرامنطقه‌ای به گفتمان مقاومت است و قابلیت بسط و تثبیت آن را در پنج قاره جهان نشان می‌دهد. از زمان آغاز جنگ غزه، ابعاد جهانی (فرامنطقه‌ای) گفتمان مقاومت به مراتب نسبت‌به قبل گسترده‌تر شده و این روند، کماکان ادامه دارد. در طول هفته‌های اخیر، خصوصا پس از شهادت شهدایی بزرگوار مانند سیدحسن نصرالله و اسماعیل هنیه، دشمن درصدد القای این گزاره بوده که مقاومت در عرصه میدانی رو به افول است. با این حال عملیات وعده صادق‌۲ این گزاره القایی و کاذب را ابطال ساخت. اکنون «شکست میدانی صهیونیست‌ها» چاشنی «شکست گفتمانی» آنها شده است. 

هم‌افزایی اضلاع مقاومت 
یکی از موضوعاتی که رژیم اشغالگر قدس و آمریکا را بیش از پیش در مواجهه با مصادیق مقاومت سرگردان و وحشت‌زده ساخته، مربوط به ارتباط زنجیره‌وار اضلاع مقاومت در منطقه و جهان است. در اینجا قاعده‌ای کلان وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت. اینکه امروز ما از جبهه مقاومت عبور کرده‌ و وارد منظومه مقاومت شده‌ایم؛ منظومه یعنی یک جبهه تکامل‌یافته و ساختاری که اجزا در آن نه‌تنها با یکدیگر هم‌پوشانی دارند، بلکه هم‌افزایی هم دارند؛ به عبارت بهتر، دقیقا یکدیگر را به‌مثابه هم می‌بینند و هر اقدامی که در بخشی از جبهه انجام می‌‎گیرد، در راستای هم‌افزایی و ارتقای بخش دیگری از این سنگر است. این هم‌افزایی، خود را در میدان نبرد گفتمانی-عملیاتی با دشمن صهیونیست نشان داده است. در اینجا به لحاظ گفتمانی، نظری و حتی عملیاتی، نمی‌توان قیود جغرافیایی و سرزمینی برای منظومه مقاومت را ترسیم کرد. دیگر مسئله مقاومت و گفتمان مقاومت محدود به یک محور یا جبهه نیست، بلکه از لحاظ تئوریک و استراتژیک این منظومه‌ ذیل یک «گفتمان و ساختار برآمده از آن» هدایت می‌شود. قطعا وقتی این منظومه راهبردی تعریف خودش را پیدا کند و در اذهان تثبیت شود سپس مصادیق عملیاتی آن را هم به‌صورت گسترده‌تر و قدرتمندانه‌تر مشاهده خواهیم کرد. عملیات وعده صادق‌۲ و اقدامات مشابه علیه رژیم صهیونیستی، نشانه‌هایی گویا برای افکار عمومی منطقه و دنیا، در توجه و تمرکز بر اصالت گفتمان مقاومت محسوب می‌شود. 

حمله به محاسبات و پیش‌فرض‌های دشمنان 
یکی از آثار و تبعات عینی عملیات وعده صادق۲، برهم‌ریختن ثوابت و پیش‌فرض‌های دشمنان در میدان جنگ غزه و لبنان بوده است. در اثبات این گزاره همین بس که منظومه مقاومت، بایسته‌های بازدارندگی و اقدام و نسبت‌سنجی میان این دو مولفه را به‌خوبی طی دهه‌ها مقاومت و جنگ نامتقارن با دشمنان آموخته‌اند. امروز، در بحبوحه جنگ غزه، مقامات صهیونیستی و غربی زمانی متوجه حماقت راهبردی و محاسباتی خود شده‌اند که دیگر جایی برای تغییر و تجدیدنظر در آنها وجود ندارد. جبهه مقاومت از ابتدا به صهیونیست‌ها و واشنگتن درخصوص ورود به این مرحله هشدار داده بود و هم‌اکنون، کابوس مشترک تل‌آویو و واشنگتن بیش از پیش تعبیر شده است. جبهه مقاومت و تمامی اضلاع آن، حق مشروع و قانونی را همواره نسبت به مواضع مشترک خود داشته و خواهند داشت. عملیات وعده صادق۲ نشان داد که جبهه مقاومت فارغ از «حق اقدام متقابل»، «ابزارهای اقدام متقابل» و «قدرت اقدام متقابل» را نیز دارا هستند. 
صهیونیست‌ها و آمریکا که طی روزهای اخیر (به‌خصوص پس از شهادت سید مقاومت) مسیر باج‌خواهی وقیحانه از جبهه مقاومت را دنبال کرده بودند، اکنون در وضعیت بحرانی و دشواری گرفتار شده‌اند که خروج از آن ناممکن خواهد بود. باج‌خواهی از مقاومت، استراتژی مشترک واشنگتن و تل‌آویو در قبال جنگ غزه و وقایع منطقه محسوب می‌شود. این باج‌خواهی، ناظر بر «خلع سلاح مقاومت» و «تغییر موازنه قدرت» در غرب آسیا صورت گرفته است. درحالی‌که مقامات ارشد رژیم اشغالگر قدس و آمریکا، بازی جنگ را در میدان باخته و در سطح جهانی نیز با اعتراضات گسترده دانشجویان و افکار عمومی دنیا روبه‌رو هستند، بایدن و نتانیاهو تلاش می‌کنند مقامات حماس و حزب‌الله را بابت پذیرش آتش‌بسی محدود و یک‌جانبه تحت‌فشار قرار دهند. بااین‌حال تنها جبهه مقاومت تحت‌تاثیر این باج‌خواهی‌ها قرار نگرفته است، بلکه خود پایان معادله نبرد را در غزه و لبنان تعیین می‌کند. این بدترین و هولناک‌ترین شرایطی است که رژیم اشغالگر قدس و آمریکا از زمان اشغال فلسطین در نیمه قرن گذشته تجربه می‌کنند. نقطه پایانی این روند، اضمحلال و فروریختن بنیان‌های قدرت در تل‌آویو و تسریع حرکت صهیونیست‌ها ب‌سوی سقوط و نابودی دائمی خواهد بود. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.