از شروع عملیات طوفان الاقصی که معروف به عملیات ۷ اکتبر شد؛ درگیری با رژیم اشغالگر در دو جبهه نظامی و روانی آغاز شد و این دو پابه‌پای هم جلو آمدند. به‌طور طبیعی سردمداران رژیم در کنار عملیات نظامی از هر حربه‌ای برای تخریب روحی و روانی نیز استفاده کردند. امروز هم باوجود اینکه رژیم صهیونیستی در موضع ضعف حوزه نظامی است؛ همچنان بر عملیات روانی خود اصرار می‌ورزد. آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگو با دکتر سیدهادی سیدافقهی، آگاه مسائل خاورمیانه پیرامون همین موضوع است.

جنگ روایت‌ها

آگاه: همزمان با آغاز حملات رژیم اشغالگر به جنوب لبنان، پیش از شهادت سیدحسن نصرالله و پس از آن، دستگاه عملیات روانی رژیم با شدت فعالیت خود را آغاز کرد؛ چه در داخل لبنان و چه در ایران. به نظر شما دلیل این رویکرد چیست و چرا از این حربه استفاده شده است؟
به‌هرحال، امروز جنگ، جنگ روایت‌هاست. هر کس که زودتر روایت خود را منتشر کند، تاثیر خود را بر مخاطبان خواهد گذاشت؛ چه این روایت‌ها شفاف و صادق باشند یا کاذب و دستکاری‌شده. آنچه شاهد آن هستیم، این است که همواره روایت‌های دشمن جعلی، تحریف‌شده و دستکاری‌شده هستند.
نکته دوم، اهمیت تاثیر این روایت‌ها و انتشار گسترده آنهاست. امروزه، متاسفانه می‌بینیم که اکثر بنگاه‌های خبری و مدیریت فضای مجازی در دست دشمن قرار دارند و حداکثر بهره‌برداری خود را برای پیشبرد اهداف و مقاصدشان به کار می‌گیرند. بسیاری از افراد فکر می‌کنند که استفاده از برنامه‌هایی مانند واتساپ فقط هزینه ترافیک دارد، اما در واقع، اثرات این فضاهای مجازی مانند اینستاگرام، شبکه ایکس، تلگرام و دیگر پلتفرم‌ها در دست دشمن است. این دشمن است که تلاش می‌کند روایت‌ها و محتواهایی را تولید کند تا جنگ ادراکی، جنگ روانی و تبلیغاتی خود را هدایت کند.
بنابراین، همان‌گونه که مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده‌اند، مسئله عملیات روانی و جهاد تبیین، از اهمیت کمتری نسبت‌به تسلیحات نظامی مانند موشک، هواپیما و پهپاد برخوردار نیست. در حوادث اخیر لبنان نیز شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی چگونه سعی کرد جنگ را مدیریت کند و تاثیر خود را بر افکار مخاطبان بگذارد.
در مقابل، در داخل سرزمین‌های اشغالی، سانسور شدیدی حاکم است. رژیم صهیونیستی حتی شهروندان خود را تهدید به زندان می‌کند اگر به مناطقی نزدیک شوند و فیلمبرداری کنند یا اطلاعاتی را منتشر کنند. در مرحله اول، از هر گونه اطلاع‌رسانی جلوگیری می‌کند و اگر هم اطلاعاتی منتشر شود، با شناسایی و برخورد قانونی مواجه می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال، اخیرا یک خبرنگار آمریکایی توسط این رژیم دستگیر شد، زیرا محل اصابت برخی از موشک‌های رزمندگان حزب‌الله را فاش کرده بود؛ بنابراین، عملیات روانی در قالب جنگ نرم و زیرشاخه‌های آن، چه از طریق شایعات، رسانه‌ها یا فضای مجازی، امروز به یک ابزار بسیار مهم تبدیل شده است. یکی از پیشنهاداتی که گاه به فرماندهان می‌دهیم این است که در کنار این مجاهدت‌ها و عملیات‌های افتخارآفرین، باید تلاش کنیم که به‌طور مستمر اطلاعات و اخبار را همزمان منتشر کنیم؛ به‌عنوان مثال، در عملیات «وعده صادق۲»، ابتدا رژیم ادعا کرد که موشک‌ها به اهداف خود اصابت نکرده‌اند. اما پس از انتشار تصاویر ماهواره‌ای، مجبور شد به اصابت موشک‌ها اعتراف کند، هرچند تلاش کرد خسارات را کم‌اهمیت جلوه دهد، نقش رسانه، اثرات آن و الزامات آن، امروز در کنار جنگ‌های نسل دوم، سوم و چهارم بسیار مهم و قابل توجه است.

 پس از عملیات «وعده صادق» نیز شاهد سانسور گسترده‌ای در مورد خسارات و نقاط اصابت موشک‌ها بودیم. علی‌رغم پوشش برخی رسانه‌های خارجی، رژیم اشغالگر تا چه حد توانست در عملیات «وعده صادق» اطلاعات را مدیریت کند؟
اولا، رژیم صهیونیستی اساسا یک پادگان نظامی است که تمام جنبه‌های حاکمیت، چه رسانه‌ای، چه امنیتی و حتی اقتصادی، در دست ارتش است. ارتش این رژیم کنترل کاملی بر تمام وسایل ارتباط جمعی دارد و حتی یک رادیو به نام «رادیو ارتش» در اختیار دارد. صهیونیست‌ها تا حد ممکن از شنیدن اخبار سایر کشورها یا دسترسی به وب‌سایت‌های دیگر منع می‌شوند، و بسیاری از سایت‌ها توسط خود رژیم صهیونیستی مسدود می‌شوند؛ بنابراین، برای شهروندان این رژیم که در فضای بسته و محدود زندگی می‌کنند، تنها روایتی که ازسوی حکومت ارائه می‌شود قابل دسترسی است و آنها نیز آن روایت را باور می‌کنند. تاثیر رسانه‌های دیگر در جامعه صهیونیستی بسیار محدود است و این جامعه به‌شدت تحت کنترل قرار دارد. اطلاع‌رسانی تنها از طریق شبکه‌ها و موتورهای جستجوی خودشان صورت می‌گیرد.
با این حال، باید گفت که گاهی اطلاعات از کنترل رژیم خارج می‌شود. مثلا، اینترنت به‌صورت کامل در مهار آنها نیست، هرچند محدودیت‌های زیادی اعمال می‌شود. به همین دلیل، بعضی از اطلاعات و تصاویر به‌صورت غیررسمی منتشر می‌شوند. برای مثال، پس از شلیک هر موشک در عملیات «وعده صادق»، فلسطینیان که صاحبان اصلی سرزمین هستند، با خوشحالی صحنه‌های موشک‌باران را، اگرچه از دور، منتشر می‌کردند. همچنین، از مناطق نزدیک‌تر هم گزارش‌هایی به دست ما رسید که رویدادها را روایت می‌کردند.
رژیم صهیونیستی در برخورد با رسانه‌ها بسیار خشن و جدی عمل می‌کند؛ برای مثال، ارتش این رژیم به دفتر شبکه الجزیره در رام‌الله حمله کرد و آن را پلمب کرد. پیش از آن نیز دفتر الجزیره در قدس تحت فشار قرار گرفته بود. ولی العمری که سال‌هاست مسئول دفتر الجزیره در فلسطین اشغالی است، با تهدید مسلحانه مواجه شد و به او دستور داده شد که سریعا ساختمان را تخلیه کنند. این اقدام نشان‌دهنده این است که رژیم حتی رسانه‌ای مثل الجزیره را که به‌طور مرتب کارشناسان صهیونیستی را دعوت می‌کند و کنفرانس‌های مطبوعاتی سخنگوی ارتش این رژیم را پوشش می‌دهد، تحمل نمی‌کند. به محض اینکه خبرنگار این شبکه در حال گزارش دادن بود و می‌خواست اتفاقات را توضیح دهد، نیروهای مسلح رژیم وارد دفتر شدند و الجزیره به‌صورت زنده این ورود را پخش کرد، درحالی‌که نیروهای مسلح با اسلحه به دفتر حمله کرده بودند.
رژیم صهیونیستی در این مسائل هیچ تعارفی ندارد و کاملا جدی برخورد می‌کند؛ چراکه برای آنها مسئله امنیت و منافع حیاتی است. در مقابل، در کشور ما فضا بسیار باز است و تحت عنوان آزادی بیان، آزادی مطبوعات و آزادی فضای مجازی، کنترل کمی اعمال می‌شود. مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده‌اند که این فضا باید کنترل شود. برای مقایسه، ترکیه یک نمونه دیگر است. زمانی که ترکیه با اینستاگرام درگیر شد، کل دسترسی به اینستاگرام را مسدود کرد تا زمانی که مدیران این پلتفرم تسلیم خواسته‌های ترکیه شدند. اما رژیم صهیونیستی یک رژیم کاملا بسته و نظامی-امنیتی است و به این سادگی اجازه نمی‌دهد اطلاعات حساس منتشر شود. ما می‌دانیم که موشک‌ها چه میزان خسارت و زیان برای رژیم به بار می‌آورند و چه ضربات دردناکی به آن وارد می‌کنند، اما رژیم سعی می‌کند تا حد امکان از انتشار این اطلاعات جلوگیری کند؛ برای مثال، در عملیات اربعین و در دوران حیات شهید سید حسن نصرالله، وقتی حزب‌الله مرکز استخبارات۸۲۰۰ را در منطقه جلیل هدف قرار داد، هیچ تصویری از این حمله منتشر نشد؛ زیرا منطقه کاملا حفاظت شده بود. تنها تصاویر دوردست از پرتاب و حرکت موشک‌ها نشان داده شد، اما تصاویر نزدیک از آثار اصابت موشک‌ها منتشر نشد. ما بعدا از طریق خبرنگاران خارجی یا مقالات رسانه‌های آمریکایی و اروپایی از این حوادث باخبر شدیم.
حربه‌ شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی درباره سردار قاآنی که در رسانه‌های معاند چه هدفی را در وضعیت فعلی دنبال‌ می‌کند؟
این وضعیت رژیم صهیونیستی در ارتباط با آزادی بیان و استفاده از حربه‌های شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی، به‌خصوص درباره شخصیت‌هایی مثل سردار قاآنی، با دو هدف عمده دنبال می‌شود، اولین هدف، تضعیف روحیه محور مقاومت است. ما در داخل کشور، گاهی دانسته یا ندانسته، این شایعات و اخبار را بازنشر می‌کنیم و درنتیجه، در زمین دشمن بازی می‌کنیم. دشمن با این شایعات سعی می‌کند ذهن ما را تحت کنترل قرار دهد و ادراک ما را مدیریت کند.
هدف دوم، تاثیرگذاری بر جامعه صهیونیستی است. این اخبار و شایعات به آن‌ها نشان می‌دهد که رژیم چقدر قدرتمند و مقتدر است و دسترسی به همه جا دارد. همان‌طور که نتانیاهو در سخنرانی خود در سازمان ملل گفت: «ما به هرکجا که بخواهیم، دسترسی داریم.» او می‌خواهد القا کند که رژیم صهیونیستی در همه امور مسلط است، درحالی‌که بعد از شهادت فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله و دیگر حوادث، این محور به‌سرعت خود را ترمیم کرد؛ برای نمونه، ضربه موشکی گولانی که چند شب پیش رخ داد، چنان تاثیرگذار بود که رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخت و باعث شد تا میلیون‌ها نفر به پناهگاه‌ها پناه ببرند. این شایعات در جامعه ایران و محور مقاومت اثرات منفی دارد و به نوعی جنگ روانی را به راه می‌اندازد، اما برای اشغالگران خبری خوشحال‌کننده و اطمینان‌بخش است.

در برخی از رسانه‌های داخلی ما، شاهد نقل‌قول‌ها و تحلیل‌های شبکه‌های ۱۲ و ۱۴ رژیم صهیونیستی هستیم. نقل‌قول‌هایی که گاهی صحت ندارد یا همراه با اشکال منتشر می‌شود. این موضوع ریشه در کجا دارد و چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟
باید توجه داشت که در برخی از رسانه‌های داخلی، اخبار و تحلیل‌های این شبکه‌ها بازنشر می‌شود، اما این بازنشر باید با نقد و بررسی همراه باشد. اگر رسانه‌های معتبر و فضاهای مجازی قصد انتشار چنین اخباری را دارند، باید به تحلیل و نقد آنها بپردازند، نه اینکه صرفا بازنشر کنند. در تمام دنیا، چنین مواردی مرسوم است و برخی از برنامه‌های سیاسی نیز به نقد و بررسی اخبار می‌پردازند. اما نکته مهم این است که باید ذهن مخاطب به‌درستی هدایت شود و تحولات به‌شکل دقیق و هدفمند تحلیل و ارزیابی شود. ضریب تاب‌آوری، ضریب پایداری، ضریب خسارت‌ها و میزان تاثیرگذاری این تحولات باید به‌روشنی مشخص شود تا حقیقت بر مخاطب آشکار شود.
در این رابطه، همان‌طور که شما اشاره کردید، متاسفانه برخی از اخبار و شایعات به‌طور گسترده بازتاب پیدا می‌کنند، به‌ویژه ازسوی برخی جریان‌های معاند در داخل کشور. ما شاهد هستیم که این افراد نه تنها این اخبار را منتشر می‌کنند، بلکه گاهی چیزی هم به آن اضافه می‌کنند. آنها روی فیلم‌ها یا تصاویر، تغییراتی ایجاد کرده و حتی با افزودن کامنت‌ها یا تحلیل‌های خود، مخاطبان را به‌سمت جهت‌گیری خاصی سوق می‌دهند. این نشان می‌دهد که برخی از این افراد یا ستون پنجم دشمن هستند و باید با آنها برخورد جدی شود، یا اینکه ناآگاهانه و به‌دلیل جلب توجه دست به انتشار این محتوا می‌زنند.

 آقای دکتر، راهکار شما برای مقابله با این جنگ روانی و دروغ‌پردازی چیست؟
حضرت آقا بارها و بارها بر «جهاد تبیین» تاکید کرده‌اند. ما باید قبل از اینکه دشمن روایتی را منتشر کند، حقیقت را بیان کنیم. درحال‌حاضر، متاسفانه در روایتگری کم‌کاری می‌کنیم و منتظر هستیم تا دشمن روایتی ارائه دهد و ما دنباله‌روی آن شویم. اگر ما روایت نکنیم، دشمن به‌جای ما روایت خواهد کرد. اگر ما تاریخ جنگ را ننویسیم، دشمن به تاریخ جنگ ما دست خواهد یافت. این به قدری مهم است که مقام معظم رهبری تاکید کردند که جهاد تبیین مانند نماز و روزه، یک واجب شرعی است و باید به آن عمل شود.همچنین، موضوع مدیریت فضای مجازی بارها از سوی ایشان مطرح شده است. مقام معظم رهبری هرگز مخالف اطلاع‌رسانی دقیق، شفاف و مفید نیستند، بلکه تاکید دارند که فضای مجازی باید مدیریت شود تا از حالت فعلی خارج شود. چه این مدیریت از طریق فیلترینگ باشد یا رفع فیلترینگ، در هر صورت، این مشکل باید به‌طور دائمی حل شود. ما اکنون تشکیلاتی به نام شورای عالی فضای مجازی داریم، اما متاسفانه تاثیرگذاری و اقدامات این شورا در جامعه و به‌خصوص در فضای مجازی به اندازه‌ای که باید، محسوس نیست.

در فضای ایجاد عملیات روانی رژیم، نقش آمریکا را در چه حد می‌دانید؟
اصل و اساس همه این فتنه‌انگیزی‌ها آمریکاست. تمام جنگ‌های منطقه چه جنگ‌های مستقیم که رژیم تروریستی آمریکا داشت مثل حمله به افغانستان و عراق که مستقیم بود و چه جنگ‌های نیابتی که خود آمریکا داشت، مثل سازمان‌های تروریستی که با نام‌های اسلامی مثل القاعده، دولت العراق و شام یا همان داعش و... که هر روز مثل قارچ شاهد روییدن‌شان هستیم؛ پس آمریکا طراح است و مهندسی کرده و عوامل خود را به خط می‌کند که در رأس‌ آنها رژیم صهیونیستی است و شرکای دیگر در منطقه که بعضی از آنها سینه‌خیز و دوان‌دوان به‌سمت رژیم صهیونیستی حرکت می‌کنند که عادی‌سازی کنند و مراسم ادای احترام و کرنش‌گری خود را در مقابل این رژیم انجام دهند. هر جای این منطقه از یمن گرفته تا لبنان، سوریه، فلسطین، عراق، بحرین، کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقا بلوا، عملیات روانی، کودتا، اغتشاش و ترور دیدید صددرصد دست آمریکا در آن است. رژیم‌صهیونیستی سمت چپ اوست و کشورهای مرتجع منطقه سمت راست آمریکا هستند و یکی پول و دیگری نقشه می‌دهد، یکی طراحی و دیگری اجرا می‌کند و یکی هم آتش‌افروزی می‌کند.
تا منطقه آمریکا را از خود دور و اخراج نکند روی آرامش به خود نخواهد دید و تا زمانی که آرامش نباشد توسعه وجود ندارد. آرامش یعنی امنیت؛ یعنی باید در یک جامعه آرام، منطقی و در یک فضای زیبا بتوان به خلاقیت خود ادامه داد. دلیل اینکه کشورهای اروپایی در افغانستان و عراق سرمایه‌گذاری نمی‌کنند این است که امن نیستند و باید در جایی سرمایه‌گذاری کرد که امن باشد تا سرمایه‌گذاری موثر باشد. این بعد اقتصادی‌ آن است چه برسد به بعد توسعه انسانی و بعد تولید علم.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.