آگاه: از او که سالهاست در حوزه روابط عمومی و روزنامهنگاری مشغول تدریس و تحقیق است دهها مقاله علمی – پژوهشی و چندین عنوان کتاب منتشر شده است. «شناخت روابط عمومی»؛ «تلویزیون و تبلیغات ارزشمحور»؛ «رسانه و خبر »(برخی دیدگاههای غالب و انتقادی) با همکاری دکتر علیاکبر فرهنگی و «زندگی با رسانه» جزء مهمترین آثار وی محسوب میشود.
همزمان با شروع حملات رژیم اشغالگر به جنوب لبنان پیش از شهادت سیدحسن نصر الله و پس از آن دستگاه عملیات روانی رژیم با شدت کار خودش را آغاز کرد. چه در داخل لبنان و چه در ایران، دلیل این رویکرد را در چه میدانید و چرا به این حربه روی داده است؟
دستگاه عملیات روانی اسرائیل عمدتا از طریق رسانههای هوادار این رژیم کار خود را پیش میگیرد و به جریانسازی رسانهای میپردازند، هدفشان این است که از طریق جریانسازی رسانهای که رویکرد عملیات روانی نیز دارد، در شکلدهی به افکار عمومی و تاثیرگذاری بر روند جنگ تاثیرگذارند. به اعتقاد من، این عملیات روانی و حتی جریانسازی رسانهای به دلایل متعددی انجام میشود. یکی از دلایل، تبلیغات و پروپاگانداست، یعنی اغلب از رسانهها بهعنوان ابزاری برای تبلیغات و پروپاگاندا استفاده میکنند. تلاش میکنند تا روایتهای خود را از جنگ به شکلی که به نفع آنهاست، تصویرسازی کنند و نیز طرف مقابل را شیطانسازی کنند. همچنین معتقدم که این جریان رسانهای یا ماشین تبلیغاتی تلاش دارد که با شیوههای مختلف، شکلدهی به افکار عمومی را در جهتی که میخواهد پدید آورد، یعنی با عملیات روانی و پوشش خاصی از وقایع جنگ، افکار عمومی جهانی را در حمایت از خود و مخالفت با طرف مقابل هدایت کنند. در واقع از طریق حجم گستردهای از جریانسازی رسانهای تلاش دارند تا بهعنوان پلی میان جنگ و مخاطبان عمل کنند. ضمن آنکه میتوانند بر دولتها و سیاستمداران فشار بیاورند تا در جهت خاصی عمل کنند، چه در جهت تشدید درگیری و چه در جهت دیپلماسی و مذاکرات صلح.
بعد از عملیات وعده صادق علیرغم انعکاس برخی رسانههای خارجی اما شاهد سانسور جدی ماجرای خسارات و نقاط مورد اصابت موشک بودیم؛ به نظر شما، رژیم اشغالگر چقدر در عملیات وعده صادق موفق به مدیریت اخبار و اطلاعات داخل سرزمینش شد؟
این طبیعی است که از نشان دادن مناطقی که موشک اصابت کرده، خودداری کند چون اگر محل اصابت دقیقا نشان داده شود، میتواند نشاندهنده ضعف سیستم پدافند او در رهگیری و انهدام موشکها باشد و بهنوعی قدرت ایران را نشان میدهد، همچنین رسانههای اسرائیل به دلایل مختلفی از انتشار اخبار یا تصاویر مربوط به محل اصابت موشکهای ایرانی خودداری میکنند. این دلایل شامل ملاحظات امنیتی، نظامی، و روانی است. نکته دیگر اینکه با مدیریت خبر تلاش میکنند تا از ایجاد ترس و وحشت عمومی در شهرهای اسرائیل جلوگیری کنند. یک نکته دیگر که باید عرض کنم این است که با مدیریت پوشش خبری تلاش میکنند مدیریت روایت رسانهای و تبلیغاتی را نسبتبه جنگ در دست بگیرند، درواقع اینها تلاش میکنند تا روایت جنگ را به نحو دلخواه مدیریت کنند که به نفع خودشان باشد. به دیگر معنی رژیم صهیونیستی برای اینکه قدرت و ثبات خود را به رخ بکشد، از نشان دادن آسیبهای واردشده به خود جلوگیری میکند.
پس طبیعی است که این اخبار ازسوی آنها مدیریت شود، اما نکتهای که به نظرم اهمیت بیشتری دارد این است که مدیریت اخبار همانند گذشته توسط هیچ دولتی امکانپذیر نیست، خبر راه خودش را پیدا میکند تا به گوش مخاطبش برسد، با وجود مدیریتی که آنها در کنترل اخبار نسبتبه پرتاب و اصابت موشکها کردند، اما تصاویر مختلفی انتشار پیدا کرد؛ تصاویری که گاهی مردم عادی میگرفتند و انتشار میدادند.
تحلیل شما از وضعیت کلی خبررسانی و عملیات روانی رژیم بعد از موفقیتهای حزبالله و ایران در عملیات وعده صادق چیست؟ رژیم در چه شرایطی از منظر رسانهای و مدیریت افکار عمومی قرار دارد؟
بهنظر من وضعیت خبررسانی و عملیات روانی اسرائیل بهطورکلی از یک استراتژی تبعیت میکند که آن استراتژی نشاتگرفته از اهداف سیاسی، نظامی و روانی است. تحلیل جریان رسانهای حامی اسرائیل نشان میدهد که آنها از تاکتیکهای متعددی برای کنترل افکار عمومی چه در داخل اسرائیل و چه در سطح جهانی استفاده میکنند. در یککلام عرض کنم که خط روایتی آنها این است که با شکل دادن به روایتی خاص، حمایت جهانی کسب کنند. اما اینکه موفق بودهاند یا خیر، باید به عکسالعملهای جهانی در خصوص اقدامات و حملاتشان به غزه و بخشهایی از بیروت توجه کرد، نشانههایی که وجود دارد بیانگر موفقیت بالای جریان رسانهای حامی اسرائیل نیست. بههرحال مردم جهان میبینند که چه در حال اتفاق افتادن است و واقعیت چیست.
راهکار مقابله با این جنگ روانی و دروغپردازیها در داخل چیست؟
مقابله با جریانسازیهای رسانهای در این جنگ نیازمند استراتژی چندجانبه است که اطلاعات صحیح به مخاطبان برسد تا از تأثیرات مخرب مطالب نادرست جلوگیری شود. این استراتژی میتواند چندضلعی باشد، یک ضلع بهسرعت در انتشار اخبار ارتباط پیدا میکند، ضلع دیگر به نوع روایت و پرداخت حرفهای آنچه اتفاق میافتد، مرتبط میشود. ضلع سوم نیز ارائه تحلیلهای واقعبینانه است. در واقع باید از روایتهای صرفا احساسی فاصله بگیریم و کاملا حرفهای و همهجانبه به روایت و تحلیل بپردازیم. به اعتقاد من، توجه به این سه ضلع نقش مهمی خواهد داشت در اینکه مخاطب با روایتهای ما ارتباط عمیقتری پیدا کند و از روایتهای نادرستی که در فضای جامعه نشر مییابد، فاصله بگیرد.
نظر شما