آگاه: فارغ از ارزشگذاری و قضاوت درباره خوب یا بد بودن «زیرزمینی بودن یک فیلم»، «کیک محبوب من» در ظاهر متعلق به سینمای زیرزمینی است اما در ادبیات سینما، فیلمی زیرزمینی است که خارج از جریان محتوایی و فرمی اصلی سینما، با هزینه کم، بهطور مستقل و با سبک و تکنیکی خاص، حرفهایی منحصر، غیرعرفی، ضداخلاقی و ممنوع بزند و برهمین اساس به دنبال مخاطب عام نباشد. طبق تیتراژ آغازین فیلم، فیلم کیک محبوب من با پنج تهیهکننده و چهار شرکت تولیدی داخلی و خارجی ساخته شده است.
تنها چیزی که آن را شاید بتواند به سینمای زیرزمینی متصل کند، کنارزدن محدودیتهای تصویری و دیالوگی است. در همین سینمای جریان اصلی، محدودیت دیالوگ هم برداشته شده و با کلام و بیانی تندتر از آنچه در این فیلم اتفاق میافتد، مواجه بودهایم؛ بنابراین، فیلم تنها با تکیه بر محدودیتهای تصویری مانند حجاب ساخته شده و چیزی بیش از این ندارد و نمیتوان سازندگان آن را صاحبسبک همچون دیگر نویسندگان و فیلمسازان سینمای زیرزمینی دانست.
داستان فیلم ظرفیت پرداختی بیش از یک اثر کوتاه را ندارد. در خلاصه داستان آمده: «این فیلم به زنی میپردازد که تصمیم میگیرد در کشوری که حقوق زنان در آن بهشدت محدود شده است، خواستههای خود را برآورده کند.» درحالیکه ساخت خود فیلم و محتوایش متناقض با چیزی هستند که در خلاصه آمده است؛ فیلم یک مسئله کاملا فردی را نشان میدهد که برآمده از انتخابهای فرد و سبکزندگیاش او را دچار حسرت و خسران کرده.
در فیلم با زنی کهنسال و بازنشسته مواجهیم که در حسرت ۳۰سال تنهاییاش است و یک روز تصمیم میگیرد بهدنبال یک همراه و همدرد بگردد و تنهاییاش را تمام کند. در هیچ بخشی از قصه فیلم او را دچار محدودیت، مانع یا سختی اجتماعی نمیبینیم. هرچه هست مربوط به انتخابهای فردی او در زندگیاش است. زندگی روزمره این شخصیت، سبکی از زندگی را نشان میدهد که اتفاقا خارج از ادبیات دینی، تربیتی و فرهنگی عامه است.
با تمام اینها، ماجرا و قصه و پرداخت فیلم قوت اینکه از آن یک سینمایی حرفهای و جدی ساخته باشد، ندارد و تمام آنچه تلاش شده در فیلم ارائه شود، در قالب یک اثر کوتاه گفتنی بود.
در فیلم، خردهماجراهای مختلفی مانند «دخترک در پارک» و «میهمانی دوستان زن» وجود دارد که مهندسی اطلاعات نشده و منقطع است؛ یعنی اتصالی میان این خردهماجراها و کلیت قصه برقرار نشده و اینطور به نظر میرسد، فیلمسازان صرفا برای بیان دیالوگهای تند سیاسی و ضددینی این ماجراها را به شکلی مستقیم و شعارآمیز در قصه اضافه کردهاند؛ چیزی شبیه به اینکه روی سالاد سزار سس گوجه بریزیم.
امکان و انتخاب فیلم برای نداشتن محدودیتهای پوشش یا ضوابط رفتاری و کلامی شخصیتها، عملا کمکی به بهترشدن فیلم و قصه نکرده؛ امکانی که برخی سینماگران نداشتنش را بهانهای میکنند برای کیفیت پایین فیلمشان. مثلا در فیلم کیک محبوب من یک سکانس رقص است که پیش از انتشار خود فیلم، گرایه (ترند) شد. اما سکانس «رقص» در اغلب تولیدات سینمایی جهانی برای افشا یا پرداخت بخشی مهم از داستان یا شخصیت به کار برده میشود، درحالیکه در این فیلم با هدف صرف نمایش آن (با این بازنمایی که تا بهحال در فیلمهای ایرانی نداشتیم) بدون نقش و کارکردی در قصه طراحی شده است.
فیلمنامه، کشدار، بدون قصه و با تعلیقهای زیاد است که حتی نقاط اوجش را در خودش غرق کرده است. شخصیتهای فیلم کامل نیستند و بار بیشتر قصه روی دوش دیالوگها افتاده است؛ اتفاقی که برای آثار سینمایی که تصویر در مرکز توجه آنهاست، یک نقطه ضعف محسوب میشود.
نقطهقوت فیلم در نمایش مرحلهای از زندگی آدمی است که متناسب با مسئله پیرشدن جمعیت ایران و پیامدهای آن است، مسئلهای که پیش از این چنین تمرکزی روی آن نشده است.
فیلم تلاش کرده مسائل این مرحله از زندگی آدمی را با نمایش عشق یا شاید کمی خانواده غبارزدایی کند، اما عامدانه همه آنچه حتی در سطح ساخته را در پایانبندی بههممیریزد؛ چیزی شبیه اسکی رفتن آگاهانه روی یخ نازک سطح دریاچه یا شبیه خردسالی که توانایی تفکیک احساساتش را ندارد و نمیداند از چه چیزی ناراحت است، اما لگد میپراکند. (از اینجا امکان افشای قصه فیلم است، اگر فیلم را ندیدید، بقیه مطلب را نخوانید)
در نگاه نمادین، با یک وطن دلسوزِ کهن (زن بازنشسته پرستار) مواجهیم، که اگرچه مردمش (فرزندش) را در خودش حفظ کرده، اما درنهایت مردمش آن را ترک کردهاند. با یک کهنهسرباز وطنخواه (مرد بازنشسته ارتش) مواجهیم که بدون هدف و منفعل است، اما همچنان مست گونهای از وطنخواهی بیدلیل است که به واسطه همین مستی، ازپا درمیآید.
تنهایی وطن در ابتدا و انتهای فیلم، غلبه نماهای کمنور و تاریک در فیلم و کیک محبوبی که هیچوقت خورده نشد، جز بازنمایی ناامیدی، هدررفت عمر و ماندن در بیهودگی، پیامی ندارد.
۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۵
کد خبر: ۷٬۹۰۱
فیلم «کیک محبوب من» پیامی جز ناامیدی، هدررفت عمر و ماندن در بیهودگی ندارد
سس گوجه روی سالاد سزار
سارا مومنی ـ دانشجوی دکتری مدیریت رسانه
فکر میکردم سینمای زیرزمینی ایرانی «کیک محبوب من» از آن دست آثاری باشد که نه فقط دیدن، بلکه باید به تماشایش نشست و از آن لذت برد، اما چنین نبود.
نظر شما