دوگانه تسلیم (سازش) و مقاومت، دو راه پیش‌روی کشورها در مواجهه با رژیم‌های سلطه‌گر است. در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به‌واسطه هوشمندی و حکمت امامین انقلاب، جهت کلی نظام و ملت ایران، پیشبرد گفتمان مقاومت در برابر نظام سلطه بوده و در نتیجه این امر، مواهب زیادی نصیب ایران اسلامی شده است.

هزینه فـایده

آگاه: در این میان، البته در موارد و مقاطعی نیز به‌واسطه اصرار برخی مسئولان خوشبین نسبت‌به جبهه مقابل، در پیشبرد تمام و کمال گفتمان مقاومت، توقف ایجاد شده و رویکرد سازش و مسامحه با سلطه‌گران در پیش گرفته شده است؛ از قضا، هرگاه رویکرد «سازش» غلبه و تفوق پیدا کرده، همان‌جا نقطه آسیب و ضرر برای ملت ایران بوده است.

قصه تعلیق!
برای اثبات گزاره فوق‌الذکر دلایل، ادلّه و مصادیق بسیاری را می‌توان اقامه کرد. یکی از این موارد، مربوط به مذاکرات هسته‌ای در اوایل دهه۸۰ شمسی است؛ در تاریخ ۲۹مهرماه سال ۱۳۸۲، «بیانیه سعدآباد» به تایید دولت وقت ایران و تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس، فرانسه) رسید. مطابق این بیانیه، غنی‌سازی در ایران تعلیق و پروتکل الحاقی به امضا رسید. در مقابل، سه کشور اروپایی تعهد دادند زمینه دستیابی آسان ایران به فناوری مدرن، احترام به حق هسته‌ای ایران و عدم مخدوش کردن وقار و امنیت ملی ایران و مذاکره با تهران بر سر ارتقای امنیت منطقه را در دستورکار قرار دهند. چند ماه بعد از آن، در جریان مذاکرات بروکسل نیز مقرر شد که پرونده هسته‌ای ایران از دستور اضطراری شورای حکام خارج شود. اما علی‌رغم این توافق، نه‌تنها موضوع هسته‌ای ایران در اجلاس ژوئن ۲۰۰۴ شورای حکام از دستور کار خارج نمی‌شود، بلکه قطعنامه شدیداللحنی نیز علیه ایران در این اجلاس تصویب می‌شود. کشورهای غربی و آمریکا حتی در دو اجلاس بعدی شورای حکام در سال ۲۰۰۴ یعنی سپتامبر و نوامبر نیز علیه ایران قطعنامه صادر می‌کنند. این در حالی است که در این مقاطع تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی در ایران به حالت تعلیق درآمده و پروتکل الحاقی نیز درحال اجراست.
عدم تعهد طرف اروپایی به تعهداتش موجب می‌شود ایران به نشانه اعتراض، پس از صدور قطعنامه سوم در ژوئن ۲۰۰۴، اعلام کند که دیگر به تعهداتش عمل نمی‌کند. باوجوداین رییس وقت سازمان انرژی اتمی در۲۰فروردین ۱۳۸۳ اعلام می‌کند ایران به‌صورت داوطلبانه تولید سانتریفیوژ را تعلیق می‌کند. باوجوداین، باز هم طرف مقابل فشار بر ایران را جایگزین عمل به تعهدات خود می‌کند و نتیجه این اقدامات این می‌شود که نهادهای عالی‌رتبه درون ایران خواستار واکنش سریع به خلف وعده طرف مقابل می‌شوند.
رهبر انقلاب در دی‌ماه سال۱۳۸۶ در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد درخصوص ماجرای تعلیق غنی‌سازی و توقف آن و پیشرفت‌های پس از آن فرمودند: «در مسئله هسته‌ای، آمریکایی‌ها تا همین چند ماه پیش اصرار، اصرار که باید ایران به‌کلی همه فعالیت‌های هسته‌ای را کنار بگذارد؛ یعنی، مثل آن کاری که با لیبی کردند؛ ته‌اش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ به‌کلی اعلام انصراف کند. اخیرا وضع به‌جایی رسیده که گفتند ایران در همین حدی که هست، توقف کند. ببینید فاصله اینها خیلی زیاد است. یک روزی حاضر نبودند پنج سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین مذاکره با اروپا حاضرشده بودند ۲۰ تا سانتریفیوژ را نگه‌دارند، آنها گفته بودند، نمی‌شود؛ گفته بودند لااقل پنج‌تا، گفته بودند نمی‌شود. اگر می‌گفتند یکی، بازهم می‌گفتند نمی‌شود! امروز ۳۰۰۰تا سانتریفیوژ دارد کار می‌کند، مبالغ زیادی هم آماده کار گذاشتن است. می‌گویند در همین حدّ متوقف شوید. این هم یکی از ناکامی‌های آمریکاست. این فرآیند عقب‌نشینی البته برای ما یک فایده‌ای هم داشت: اینکه خودمان هم وعده‌ها و حرف‌های رقبای غربی و اروپایی را تجربه کردیم و هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد لکن عقب‌نشینی بود دیگر... من همان وقت در جلسه مسئولین گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی‌درپی ادامه بدهند، من خودم وارد میدان می‌شوم. همین کار را هم کردم. بنده گفتم که این روند عقب‌نشینی باید متوقف و تبدیل شود به روند پیشروی و اولین قدمش هم باید در آن دولتی انجام بگیرد که این عقب‌نشینی در آن دولت انجام گرفت و همین کار هم شد.»
بنابراین تجربه‌ سال‌های ۸۲ و ۸۳ در زمینه تعلیق غنی‌سازی ثابت کرد که گفتمان «مقاومت» بر رویکرد «سازش» برتری و تفوق دارد؛ این تجربه نشان داد وعده‌های غربی‌ها و مستکبران، به‌طور کامل، توخالی و واهی است و فقط سبب عقب‌ماندگی ما می‌شود. رهبری در آبان۱۳۹۲ در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان در این خصوص فرمودند: «یک تجربه‌ای در اختیار ملت ایران است؛ این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای که در سال۸۲ و ۸۳ در زمینه تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت که آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاکرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یک مدتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی‌سازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقا وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - که البته به‌نحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند - آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذره شما عقب‌نشینی می‌کردید، همه مشکلات حل می‌شد، پرونده هسته‌ای ایران عادی می‌شد. آن تعلیق غنی‌سازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینی، با تعلیق غنی‌سازی، با عقب‌افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمی‌شود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنی‌سازی را آغاز کردن. امروز وضعیت جمهوری اسلامی با سال۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه می‌زدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوان‌های ما، دانشمندان ما، محققین ما، مسئولین ما همت کردند، کارها را پیش بردند.»

قضیه برجام
اما یکی دیگر از تجربیات گرانسنگ ملت ایران درخصوص برتری و تفوق گفتمانِ «مقاومت» بر رویکرد «سازش» در قضیه مذاکرات هسته‌ای دهه۱۳۹۰ و برجام نمود پیدا کرد. در آن قضیه، با تمام تفاسیر و برخی عقب‌نشینی‌ها، توافق موسوم به برجام حاصل شد اما طرف مقابل و در رأس آنها آمریکا به تعهدات‌شان وفق این قرارداد جامه عمل نپوشاندند و در آخر نیز پس از تغییر رییس کاخ سفید، این توافقنامه را به‌طور کامل پایمال کردند.
غربی‌ها و در رأس آنها آمریکایی‌ها قصد داشتند از طریق مباحث هسته‌ای و توافقنامه حاصل‌شده در این خصوص (که البته خودِ آن را هم نقض و پایمال کردند) به سایر دارایی‌های ژئواستراتژیک ایران اسلامی ازجمله توان «موشکی» و «منطقه‌ای» دست یازند؛ امری که متاسفانه برخی مسئولان خوش‌باور وقت، نسبت به آن احساس بی‌رغبتی نداشتند اما با تاکیدات و دستورات صریح رهبر انقلاب، این خیال خام برای غربی‌ها و آمریکایی‌ها تعبیر نشد. در آن مقطع زمانی، سپاه پاسداران برای نشان دادن اقتدار نظامی ایران و نشان دادن اینکه برجام به معنای خلع سلاح موشکی نیست، آزمایش‌ها و رزمایش‌ها و رونمایی‌هایی را انجام می‌داد که این امر به مذاق برخی مسئولان وقت که متمایل به رویکرد «سازش» بودند، خوش نمی‌آمد. اما سیر رخدادها و اتفاقات پس از آن، نشان داد که اگر قدرت و اقتدار موشکی ایران در مقطع حصول برجام، مورد مذاکره و متعاقب آن، تعلیق و پسرفت قرار می‌گرفت، چه عواقب شومی نصیب ملت ایران می‌شد؛ امروز اگر ملت ایران با آرامش و آسودگی و درنهایت عزت و اقتدار، انتظار وعده صادق۳ را می‌کشد، نتیجه همان استقامت و پافشاری و تعالی در مبحث موشکی است. 
رهبر انقلاب در همان مقطع مذاکرات برجام و پس از آن، در چندین نوبت دلایل عدم اعتمادشان به آمریکا و خوشبین نبودن‌شان به مذاکرات با او را تبیین و تشریح فرمودند؛ ازجمله در فروردین سال ۹۴ گفتند: «درباره مذاکره با آمریکا، جدا دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل به‌شدت اهل فریب و دروغ و نقض‌عهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل این‌جوری است. یک نمونه‌اش در همین قضیه اتفاق افتاد؛ بعد از آنکه مذاکره‌کنندگان ما مذاکره‌شان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیه کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیه‌ای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را می‌گذارند «فکت‌شیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهم‌هایی که انجام گرفته است می‌کنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است. من البته هیچ‌وقت نسبت به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نبودم. نه از باب یک توهم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتا نخواهیم بود ــ شماها ان‌شاءالله در جریان حوادث و جزئیات و یادداشت‌ها و نوشته‌های این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربه ما 
از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم.»

وعده‌هایی که تماما دروغ بود
اما یکی دیگر از تجربیات ملت و مسئولان ایران در قضیه اعتماد به غرب و پیگیری خط سازش، موضوع پاسخ ندادن به جنایت رژیم صهیونیستی در ماجرای شهادت «اسماعیل هنیه» در تهران است. در اوایل مردادماه سال جاری پس از آنکه رژیم صهیونی در حریم جمهوری اسلامی ایران، مبادرت به ترور «اسماعیل هنیه» رییس دفتر سیاسی حماس کرد، غربی‌ها به ایران وعده دادند که چنانچه تهران به این جنایت صهیونیست‌ها پاسخ ندهد، صهیونیست‌ها از غزه عقب‌نشینی می‌کنند؛ مسئولان دولتی کشورمان نیز این وعده را باور کردند و سازشکارانه از پاسخ به جنایت اسرائیل اجتناب کردند؛ نتیجه آن شد که دو ماه بعد از ترور هنیه، صهیونیست‌ها در جنایتی دیگر، «عباس نیلفروشان» مستشار عالی کشورمان در لبنان را به همراه «سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان به شهادت رساندند؛ و پس از آن بود که شاهد عملیات غرورانگیز وعده صادق۲ و شخم زدن اراضی اشغالی توسط موشک‌های ایرانی بودیم. بنابراین کارگزاران اجرایی در ایران اسلامی که طلایه‌دار محور مقاومت است و چشمان ملل مسلمان و مستضعف برای نبرد با صهیونیست‌های جنایت‌پیشه به تهران ام‌القرای جهان اسلام است، باید هوشیار و بیدار باشند و از تجارب گذشته درس بگیرند؛ ما تجربه تلخ برجام و وعده‌های غیرمحقق غربی‌ها را در یک دهه اخیر پیش‌ چشم داریم و نباید دیگر در قاموس و جغرافیای محور مقاومت، به وعده و وعیدهای غربی‌ها گوش فرادهیم؛ سخنان مسئولان دولتی پس از شهادت سیدحسن نصرالله و سردار نیلفروشان مبنی بر وعده‌های پوچ غرب در خصوص آتش‌بس در غزه ناظر بر همین موضوع است؛ رییس‌جمهوری، روز یکشنبه ۸مهر در جریان جلسه هیات دولت گفت: «جنایات رژیم صهیونیستی بار دیگر ثابت کرد این رژیم جنایتکار به هیچ‌یک از موازین و چارچوب‌های بین‌المللی پایبندی ندارد. ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌بس می‌دادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جری‌تر خواهد کرد.» 
به هر ترتیب، مسلمانان به اندازه کافی از خیانت و سستی حکام مرتجع عرب در قضیه فلسطین ضربه خورده‌اند و چشمان امیدشان به ایران اسلامی است؛ فلذا مسئولان دولتی و اجرایی ما نباید در مسیر نورانی آزادی قدس و هماوردی با صهیونیست‌های غاصب، ذره‌ای به وعده‌های غربی‌ها که سازندگان اصلی رژیم جعلی صهیونیستی هستند، اعتماد کنند و تحت هیچ شرایطی نباید رویکرد خسارت‌بار «سازش» را برگزینند و گفتمان «مقاومت» را فروگذارند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.