«سلبریتی» واژه‌ای است که ممکن است در نگاه اول به نظر برسد یک پدیده نوظهور و ثمره دنیای جدید و مدرن است اما اگر به معنی آن دقت کنیم می‌بینیم که سلبریتی‌ها همیشه و در همه جای تاریخ حضور داشتند، فقط شکلشان در طول زمان تغییر کرده است. «سلبریتی» دوران باستان با «سلبریتی» قرون وسطی و قرن۲۱ فرق دارد اما در همه این دوران افرادی بودند که به‌خاطر داشتن یک خصیصه (مثبت یا منفی) معروف بودند و هواداران مخصوص به خود را داشتند.

شهرت دارم، پس هستم

آگاه: از نظر لغوی، سلبریتی یعنی شخصی که در رشته یا فعالیت خود برتر بوده و به‌عنوان سخنگو در تبلیغات شناخته شده و برای ترویج محصول یا خدمتی استفاده می‌شود. سلبریتی در واقع فردی است که عملکردی شناخته‌شده در انظار عمومی دارد؛ علاقه مخاطبان و رسانه‌ها را به خود جلب کرده است و می‌تواند شامل افرادی همچون موسیقی‌دانان، ورزشکاران، روزنامه‌نگاران، بازیگران، سیاستمداران، مذهبیون، نویسندگان و افراد مشهور در شبکه‌های اجتماعی مجازی باشد؛ بنابراین سلبریتی می‌تواند هر کسی در هر جایگاه و حوزه‌ای باشد، به شرط آنکه ازسوی رسانه‌های جمعی به‌شکل متمایزی بازنمایی شود. یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های فرهنگ سلبریتی مخاطبان یا هواداران هستند. واژه fan به معنای مشوق و مختصرشده کلمه Fanatic یعنی متعصب است. هواداران به‌طور جدی از کردارهای سلبریتی‌ها به‌عنوان فعالیت‌های معنادار و با اهمیت دفاع می‌کنند. اما باید این را نیز لحاظ کرد که هواداران فرهنگ رسانه‌ای با هواداران افراد مشهور در اشکال سنتی شهرت متفاوت هستند. در فرهنگ سلبریتی، عواطف دوسویه عموما بدون تعاملات فیزیکی ایجاد می‌شوند. به عبارتی شکل عمومی تعامل بین هوادار و سلبریتی در قالب مصرف‌کننده‌ای شکل می‌گیرد که تصاویر واسطه‌گری‌شده را جذب می‌کند.
اینکه سلبریتی‌ها طرفداران خود را دارند یکی از دلایل مصرف و استفاده آنها در عرصه‌های مختلف است؛ مثلا در انتخابات اخیر آمریکا سلبریتی‌های مختلفی در حوزه موسیقی، سینما و تکنولوژی طرفداری خود از یک کاندیدا را اعلام کردند تا به این ترتیب، رأی برای فرد موردنظر سلبریتی جمع کنند با این حساب، سلبریتی‌ها از یک حدی که پرطرفدارتر بشوند، خودشان به یک رسانه یا یک کالا تبدیل می‌شوند که مصرف‌کنندگان خود را پیدا می‌کنند.

فرق بین سلبریتی‌ها و مشهورها
درست است که در سال‌های اخیر به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی هم تعداد سلبریتی‌ها بیشتر شده هم دایره فراگیری آن وسیع‌تر شده اما باید فرق قائل شد بین سلبریتی شدن و مشهور شدن. کسانی که دوست دارند سلبریتی شوند افرادی هستند که حاضرند با هر قیمتی مشهور و پرمخاطب شوند اما افراد مشهور به‌واسطه یک عملکرد یا دستاورد شناخته می‌شوند. نکته مهم دیگری که باید درمورد سلبریتی‌ها در نظر داشت اینکه هر فرد مشهوری الزاما سلبریتی نیست؛ مثلا بسیاری از فرهیختگان و نخبگان یک کشور در حوزه خودشان افراد مشهور و بنامی هستند اما سلبریتی به این معنا که دنبال بازنمایی چهره خود در رسانه یا جمع کردن طرفدار باشند نیستند؛ بنابراین باید فرق قائل شد بین فرد مشهور با فردی که سلبریتی است. به بیان ساده، شهرت بر مدار اعمال قهرمانانه و کردار شایسته قهرمانان کاریزماتیک و به‌اصطلاح بزرگ‌مردان می‌چرخد اما سلبریتی را جماعت شکل می‌دهند و واسطه بروزش می‌شوند. شهرت محتاج یک شخص برجسته است، سلبریتی محتاج مخاطبان قضاوت‌گر.
سلبریتی که مبهم‌تر از شهرت و رسوایی است، از واژه لاتین celebrem مشتق شده است: واژه‌ای که هم بر تجلیل دلالت می‌کرد و هم بر «ازدحام» (یا شاید به زبان امروزی‌مان «بالارفتن از سر و کول یکدیگر»). شهرت گاهی به‌خاطر رفتار نیک شخص نصیبش می‌شود، گاهی هم به‌خاطر آن جایگاه بلندی که به او ارث می‌رسد: ملکه مشهور بود، فقط به این دلیل که ملکه بود. ولی سلبریتی تا حدی بر موشکافی بیرونی متکی است، بر رابطه‌ای متقابل میان شخص احترام‌یافته و مردم دلالت دارد. به‌خاطر همین رابطه متقابل است که اعطای آن منزلت بیشتر از جنس فرآیند مذاکره است تا تعیّن یافتن یک صفت. برخلاف «شهرت» و «سرشناسی» که از احترام و تکریم حکایت می‌کردند، «سلبریتی» که در قرن هجدهم کاربرد عمومی یافت شک و سوءظن برمی‌انگیخت. «سلبریتی» در پی مقبولیت بود و با منتقدان افراط و سطحی‌نگری کشمکش داشت.

از برج عاج تا کف خیابان
سلبریتی‌های زمان قدیم بیشتر در محافلی مثل تالارها، برج‌های عاج یا دادگاه‌ها دیده و سرشناس و در واقع به واسطه حضور فیزیکی دیده و معروف می‌شدند اما امروز ممکن است کسی به‌عنوان سلبریتی شناخته شود که تا حالا کسی او را از نزدیک ندیده و شهرتش فقط مربوط به حضور در فضای مجازی است؛ به لطف هوش مصنوعی ساختن سلبریتی فیک (غیرواقعی) هم دیگر اتفاق دور از دسترسی نیست. اما شاید بتوان گفت مهم‌ترین اتفاقی که در دوره جدید افتاد این بود که دیده‌شدن ساده‌تر شد.
امروز هرکسی با یک گوشی می‌تواند خیلی زود به سلبریتی تبدیل شود و خیلی زود هم از صحنه سلبریتی شدن حذف شود. به بیان دیگر، برای سلبریتی شدن لازم نیست خیلی زحمت بکشی و وقت بگذاری فقط کافی است زیاد دیده شوی؛ چنانکه یک بچه هم می‌تواند با خواندن یک شعر و آواز یا انجام دادن یک حرکت نمایشی عجیب و غریب خیلی سریع تبدیل به سلبریتی و پایش به رسانه‌ها باز شود.در قرن هجدهم و نوزدهم، سلبریتی معمولا به مردی بالغ گفته می‌شد که به‌دلیل دستاوردهای حرفه‌ای‌اش مورد احترام قرار می‌گرفت اما با گذشت زمان نگاه‌ها تغییر کرد تا جایی که در اوایل قرن بیست‌ویکم، سلبریتی زنان جوانی بودند که باتوجه‌به ظاهرش قضاوت می‌شدند و اگر توانمندی یا موفقیتی هم داشتند تحت‌الشعاع ظاهرشان قرار می‌گرفت. «توماس باسبی» نویسنده انگلیسی کتاب «عصر نابغه» در سال ۲۰۲۰، سلبریتی‌ها را به‌عنوان افرادی زیبا و بدون مغز و قلب تعریف می‌کند؛ به این معنی که این افراد به غیر از شهرت و حرفه تخصصی خود عموما توانمندی دیگری ندارند.

کی پای سلبریتی‌ها به ایران باز شد؟
ظهور «فرهنگ سلبریتی» در جامعه ایران را می‌توان همزمان با گسترش رسانه‌های جمعی از جمله تلویزیون، رادیو و مجلات زرد، در دهه۴۰ دانست. سلبریتی‌های اولیه عمدتا برخی از اعضای خاندان پهلوی، بازیگران سینما، خواننده‌ها و نوازنده‌های موسیقی و برخی ورزشکاران بودند که در تلویزیون، رادیو و مجله‌های زرد، بازنمایی می‌شدند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال۱۳۵۷، فرهنگ سلبریتی برای مدتی از میان رفت؛ بیشتر متصدیان و افراد مرتبط با آن، ناگزیر از کشور خارج شدند یا به انزوا رفتند.
 اگرچه ایدئولوژی انقلابی سال۱۳۵۷ در طول مبارزات سیاسی و پس از رسیدن به قدرت، همواره با تمام نشانه‌های «فرهنگ سلبریتی» در ستیز بوده است اما پس از جنگ، این فرهنگ مجددا در مسیر رشد قرار گرفت تا جایی که در عصر حاضر به قدرت اثرگذاری قابل توجهی دست یافته است. 
به‌طورکلی فراز و نشیب فرهنگ سلبریتی در ایران در ۶دهه اخیر را می‌توان به‌صورت یک نمودار سینوسی در نظر گرفت: شکل‌گیری در دهه۴۰، رشد در اوایل دهه۵۰، اضمحلال در اواخر دهه۵۰، رشد مجدد در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ و اوج‌گیری در دهه ۹۰ خورشیدی. 
مهم‌ترین بخش از این فراز و نشیب، به چهار دهه اخیر مربوط می‌شود که در آن جامعه ایران از یک جامعه «ضدسلبریتی» به یک جامعه سلبریتی گذار کرده است. درحال‌حاضر سلبریتی‌های ایرانی، تقریبا در تمام عرصه‌های اجتماعی، از بیلبوردهای و فیلم‌های تبلیغاتی گرفته تا کمپین‌های انتخاباتی و فعالیت‌های خیریه یا بشردوستانه حضور دارند و از سوی عامه مردم نیز مورد استقبال قرار می‌گیرند. این حضور محدود به حوزه هنر، سرگرمی و ورزش نبوده و در سایر حوزه‌ها نظیر سیاست و محیط‌های علمی نیز مشهود است.

رسانه در انحصار سلبریتی‌ها
رسانه و سلبریتی با یکدیگر ارتباط بسیار نزدیک و دوسویه دارند؛ گاهی یک رسانه سلبریتی می‌سازد و گاهی هم برعکس یک سلبریتی با ورود به یک رسانه آن را معرفی و برند می‌کند درواقع گاهی سازنده سلبریتی رسانه است و گاهی سلبریتی خود یک رسانه است.
هالی گراوت (Holly Grout) دانشیار دپارتمان تاریخ دانشگاه آلاباما معتقد است: در قرن بیست‌ویکم، مخاطبان از طریق رسانه‌ها دسترسی بیشتری به اطلاعات پیرامون چهره‌های عمومی دارند، اطلاعاتی که روزبه‌روز بلادرنگ‌تر و لحظه‌ای‌تر می‌شوند. و این یعنی تبلیغ سلبریتی، بیشتر و بهتر دیده‌شدنش و تایید فایده‌اش. سلبریتی مطرح‌شده نیز به‌نوبه‌خود منبع درآمدی برای بنگاه‌های رسانه‌ای می‌سازد و با افزایش ترافیک وب‌سایت‌ها و تامین تعداد لازم «کلیک‌ها» دوامشان را تضمین می‌کند. رسانه همچنین انواع و اقسام بسته‌بندی‌های خاص را برای سلبریتی تدارک می‌بیند: جریان‌ساز، الگوی نقش، شورشی یا آینه‌ای از وضع موجود. طی این فرآیند، از او کارگزار فرهنگی و قوه اجتماعی ساخته می‌شود.
 سلبریتی وقتی در این نقش می‌نشیند، هم برای فانتزی‌های جمعی بازی می‌کند و هم برای امیال فردی، هم خیال‌انگیز می‌شود و هم جرقه همذات‌پنداری‌های نیابتی را می‌زند، سوژه کنجکاوی می‌شود تا ذهن‌ها را مشغول کند، با مخاطبش فاصله دارد اما در شیپور آشنایی می‌دمد و با اینکه عین ما به نظر می‌رسد خارق‌العادگی‌اش را در چشممان فرومی‌کند.به‌علاوه، در زمانه‌ای که بازیگران برنامه‌های واقع‌نِما، اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی، شخصیت‌های یوتیوبی، وبلاگ‌نویسان، ویدئولاگرها و اینستاگرام‌بازها رواج دارند، گویا هرکسی می‌تواند «به‌خاطر شناخته‌شدگی‌اش شناخته شود». درواقع خواه خود را مردم بی‌اعتنا بدانیم یا تماشاچیان مشتاق، وقتی کماکان بحث می‌کنیم که کدام بدن ارزشمندتر است همچنان در کمند سلبریتی هستیم. خواه دوست داشته باشیم یا نه، آن افراد جذاب و قابل کُپی‌برداریِ شناخته‌شده همچنان چیزی به دست ما می‌دهند تا درباره‌اش حرف بزنیم. گزارش را با این سوال بنیادین هارلی گراوت تمام می‌کنم؛ اینکه چرا محتاج چیزی یا کسی هستیم که درباره‌اش حرف بزنیم؟ این‌همه حرف‌زدن ما را به کجا می‌رساند؟ جاذبه سلبریتی برایمان، چه نکاتی را درباره نگاه ما به خودمان روشن می‌کند؟
شاید سلبریتی کمک‌مان کند به این پرسش‌ها بپردازیم. ریس ویترسپون که برای فیلم زندگی‌نامه جانی کَش با نام «سربه‌راه باش»۶ (۲۰۰۵) برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شد، وقتی برای پذیرفتن جایزه پشت بلندگو رفت گفت تمام سعی‌اش «ساختن کاری است که معنایی برای کسی داشته باشد». شاید سلبریتی‌ها ازآن‌رو برای ما این‌قدر مهم‌اند که ما همه، مثل ویترسپون، می‌خواهیم مهم باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.