آگاه: اساسا به اجتماع بیش از دو نفر که برای تامین کالا- خدمات از مسیرهای غیرقانونی استفاده میکنند و هدف نهایی آنها رسیدن به «سود مالی-مادی» است، گروه مرتبط با جرایم سازمانیافته گفته میشود. این گروهها که به صورتی «پنهانی» به زیست خود ادامه میدهند برای ایجاد چرخه پایدار انتقال کالا- خدمات غیرقانونی قدم به ورای مرزهای ملی گذاشته و در یک منطقه جغرافیایی اقدام به «شبکهسازی» میکنند.
این گروهها به دلیل آنکه دایما سعی دارند تا از چشمان قانون پنهان مانده و بهصورت مستمر به کسب سود مادی بپردازند، بستر مناسبی برای سرویسهای خارجی ایجاد میکنند تا بدون به خطر انداختن عوامل خود به داخل کشور هدف نفوذ کرده و اقدام به جمعآوری اطلاعات، خرابکاری و حتی عملیات ترور کنند. به عنوان شبکههای قاچاق فعال در مرزهای کشور بستر مناسبی برای انتقال افراد، سلاح، ریز پرندهها و ... به داخل محیط سرزمینی هستند. در بسیاری از مواقع این تبهکاران از افراد سیاسی- ایدئولوژیک سرویسهای اطلاعاتی یا گروههای تروریستی آگاه نیستند اما برای کسب سود مالی- مادی با افراد همکاری میکنند. برای آشنایی با ابعاد این اقدام رژیم صهیونیستی با امین پرتو، پژوهشگر غیرمقیم موسسه کادراس به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
بهطورکلی سازمانهای اطلاعاتی، از گروههای جرایم سازمانیافته چه استفادهای در اقدامات خود میکنند؟
کاربرد مجرمان و خلافکاران در کارهای اطلاعاتی سابقه تاریخی و قدیمی دارد. سازمانهای پلیسی که نیای سازمانهای اطلاعاتی کنونی هستند از مجرمان و خلافکاران خُرد به عنوان منبع خبری و اطلاعاتی استفاده میکردند. با این حال این استفاده اصولا شکل رویه و مرسوم در سازمانهای اطلاعاتی جدید ندارد و بهنوعی اقدامی استثنایی است که در نبود امکانات انسانی برای جمعآوری اطلاعات انسانی مورد استفاده قرار دارد. سازمانهای اطلاعاتی جدید به چیزی که سوآسینت یا اطلاعات مورد حمایت اجتماعی (Socially Assisted Intelligence or SOISINT) نام دارد اتکای بیشتری میکنند. با این حال هنوز در جاهایی که دسترسی بهراحتی مقدور نیست یا نمیتوان از افراد به عنوان جاسوس ناخواسته استفاده کرد گزینه اصلی برای فعالیت اطلاعاتی بهخصوص جمعآوری، همین مجرمان هستند. به این علت ساده که از نظر روانی طماع هستند و امکان اغوای آنها برای انجام اقداماتی که به ظاهر بدون خطر یا کمخطر هستند اما منافع مادی قابل توجه دارند وجود دارد. از میان چهار جنبه کار اطلاعاتی این افراد برای دو اقدام یعنی جمعآوری و عملیات پنهان مورد نظر هستند و دو اقدام دیگر اطلاعاتی یعنی تحلیل و ضداطلاعات امکان مرتبط شدن با این اقشار ندارد.
این گروهها در اقدامات اطلاعاتی تا چه میزان قابل اتکا هستند؟
در هر دو مورد جمعآوری اطلاعات و اقدامات پنهان این گروهها میتوانند خدمات ارزندهای ارائه کنند. در مورد جمعآوری این اقشار معمولا دسترسی خاصی به اطلاعات پنهان ندارند چون در تشکیلات نظامی و اطلاعاتی و سیاسی حریف حضوری ندارند. اما میتوانند در ثبت تحرکات و رفت و آمدها، شناسایی افراد و اماکن و یا نصب تجهیزات فنی مخصوص جمعآوری اطلاعات مفید باشند. کارکرد مهمتر این افراد در زمینه اقدامات پنهان است که طیف متنوعی از اقدامات را میتوانند انجام دهند که شامل دستبرد زدن و سرقت اشیا یا اسناد یا ربودن افراد خاص، به قتل رساندن افراد، اعمال تهدید و ارعاب علیه افراد هدف، رساندن پیام یا امثال آن به کار روند. روشن است که میزان اتکا به این افراد مانند قابل اتکا بودن ماموران اطلاعاتی حرفهای نیست، زیرا بهشدت مستعد آن هستند که سرویس اطلاعاتی کشور خود را از تماسهای مشکوک یا سفارشهایی که به آنها شده است مطلع کنند. با این حال آزمایش چندباره آنها و استفاده از آنها بهعنوان جاسوسان یا عوامل ناخواسته میتواند با اطمینان بالایی به نتیجه برسد. منظور از جاسوس یا عامل ناخواسته فردی است که اطلاع ندارد در حال انجام ماموریت اطلاعاتی برای دشمن است اما بدون اطلاع آن را انجام میدهد.
چه اقشاری در میان مجرمان سازمانیافته بیشتر مورد طمع سازمانهای اطلاعاتی هستند؟
این مسئله به محیط اجتماعی، فرهنگی و وضعیت اقتصادی و سیاسی هر کشور بستگی دارد. باندهای اراذل و اوباش که از ارتکاب به جرایمی مانند قتل، ارعاب، سرقت و آدم ربایی ابایی ندارند میتوانند برای انواع عملیات پنهان علیه اهداف مورد نظر به کار بروند. اگر هدف آسیب رساندن به یک تاسیسات خاص صنعتی، اقتصادی یا نظامی باشد یا هدف به قتل رساندن یک فرد هدف باشد یا آنکه قرار باشد یک دانشمند، روزنامهنگار یا مقام سیاسی مورد ارعاب و تهدید قرار بگیرد، این باندهای اراذل و اوباش قابل استفاده هستند. همینطور سازمانهای اطلاعاتی، گاهی از تنفروشان و باندهای روسپیگری برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکنند. بهخصوص اگر در کشور هدف، افراد سطح بالا یا دارای دسترسی نظامی و اطلاعاتی و شخصیتهای سیاسی، اهل اینگونه مراودات و روابط جنسی خارج از پیوند زناشویی باشند. همینطور باید به قاچاقچیان کالا یا موادمخدر که دارای امکانات حمل و نقل و ترابری زمینی یا دریایی هستند هم اشاره کرد که برای جابهجایی افراد، رساندن پیام، عبور دادن تجهیزات یا خارج کردن هر شیء یا فردی قابل استفاده هستند.
اسرائیل در اقدامات اطلاعاتی خود تا چه میزان از گروههای جرایم سازمانیافته استفاده کرده یا میکند؟
از نظر تاریخی موساد در عملیاتهای اطلاعاتی خود در خارج عمدتا اتکای کمی به باندهای جرایم سازمانیافته داشته است؛ البته همکاریهایی با برخی از این باندها صورت گرفته اما عمدتا موساد وظایف مربوط به جمعآوری و عملیات پنهان را از طریق ماموران خود در سراسر جهان انجام داده است. موساد شبکه بزرگی از یهودیان همکار خود در سراسر جهان داشته است که امکانات لازم برای عملیات اطلاعاتی و پنهان را برای ماموران آن فراهم کرده و میکنند. بااینحال در یک دهه گذشته روند رو به گسترشی از کاربرد باندهای مجرمان در عملیات اطلاعاتی را ازسوی موساد شاهد بودهایم.
بهطور مشخص آیا پروندههای اطلاعاتی وجود دارد که در آنها اثبات شده باشد اسرائیل از این باندهای جرایم سازمان یافته در داخل ایران استفاده کرده باشد؟
مواردی وجود دارد که رسانهای شده و اکنون اطمینان وجود دارد که در آنها موساد از باندهای مجرمان سازمان یافته در انجام عملیات اطلاعاتی استفاده کرده است. یک مورد رسانهای شده مربوط به پرونده کارگاه صنعتی به آتش کشیده شده در شادآباد، متعلق به سازمان انرژی اتمی بوده است. در اوایل مرداد سال ۱۳۹۹، یک کارگاه تولیدی در منطقه شادآباد تهران، ازسوی ۹نفر به آتش کشیده شد. این عده برای این کار ۲۷۰میلیون تومان (تقریبا ۱۴هزار دلار به قیمت آن زمان) از مردی ناشناس دریافت میکنند که به آنها گفته بود از صاحب آن کارگاه طلبکار است و قصد انتقامگیری دارد و اگر آنان کارگاه را آتش بزنند و اموالش را تخریب کنند و از این کار فیلم و عکس تهیه کنند، مبلغ بیشتری هم به آنها پرداخت خواهد کرد. ظاهرا فردی که سفارش این عملیات را داد مردی به نام رجب بود که یکی از اتباع کشور جمهوری آذربایجان است که رابط موساد بوده است. خود این فرد ادعا میکرد که رجب در دانشگاه قزوین تحصیل کرده است. اما دستگیری و دستیابی به رجب ممکن نبود، زیرا او از کشور خارج شده بود. پس از آن هم نه رجب و نه هیچ فرد دیگری به عنوان سفارش دهنده یا برنامهریز در این عملیات دستگیر نشده بود. در میان این ۹نفر یک زن افغان هم وجود داشت که همدست این عده بود. مرتکبان این اقدام از اقشار ضعیف جامعه بودند که مدعی بودند به دلیل فشار اقتصادی پذیرفته بودند در ازای پول، کارگاه را آتش بزنند؛ البته این عده سابقه اعتیاد و نگهداری مواد مخدر داشتند و دست به اقداماتی مثل درگیری و نزاع هم میزدند؛ البته ظاهرا در رسیدگی قضایی، ناآگاهی مجرمان مذبور پذیرفتهشده و از اعدام رهایی یافتند. نحوه عملیات این عده که هشت نفری با سلاح وارد کارگاه شدند، دست و پای نگهبان را بستند و برخی دستگاههای موجود در این سوله را به آتش کشیدند از این حکایت دارد که به اقدام باندی و دستهجمعی وارد بودند.
مورد دیگری هم در سال۱۴۰۱ رخ داده بود که طی آن گروهی از اراذل و اوباش فردی به نام یدالله خدمتی را ربوده و از او اعتراف تصویری ضبط میکنند. آنگونه که در اخبار تلویزیون در ایران اعلام شد گروهی از اراذل و اوباش تحت هدایت موساد، یک نیروی جهادی وابسته به سپاه را ربوده و با شکنجه و تهدید او را مجبور میکنند در مورد کارهایی که در حوزه کاری و تخصصی او نبوده اعتراف کند. مورد دیگر آن بود که فردی به نام منصور رسولی ازسوی جمعی ربوده شده و به اعتراف درخصوص انتقال سلاح به سوریه، لبنان و یمن اعتراف میکند. بعدها دستگیریهایی در این مورد انجام شد که نشان میداد افراد دستگیرشده از اراذل و اوباش محلی بودند که دست به چنین اقداماتی زدهاند.
آخرین موارد اینچنینی هم ادعاهای برخی افراد مانند جیسون برودکسی بوده که مدعی هستند قاچاقچیان کالا در نقل و انتقال تجهیزات عملیات ترور دکتر محسن فخریزاده دست داشتند. بحث خطرهای ناشی از فعالیت قاچاقچیان سوخت که ممکن است با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه همکاری کنند هم به همین ترتیب، در ماههای اخیر برجسته شده است. بهطور کلی افرادی که در نواحی مرزی دارای تردد زمینی یا دریایی به آنسوی مرز هستند گزینههای مناسبی برای وارد کردن یا خارج کردن شیء یا افراد موردنظر هستند. مثلا در ماجرای سرقت اسناد از تورقوزآباد که گویا از طریق مرز ایران و جمهوری باکو صورت گرفت خودروهایی بودند که برای انتقال این اسناد مورد استفاده قرار گرفتند و به قاچاقچیان کالا تعلق داشتند.
راه مقابله با این استفاده از باندهای جرایم سازمانیافته در امور اطلاعاتی ازسوی اسرائیل یا سایر سرویسهای اطلاعاتی متخاصم چیست؟
به این سوال از چند جنبه میتوان پاسخ داد. میگویند در برخی کشورها خلافکارها و مجرمان هم حاضر به همکاری با دشمن نیستند و در صورت ظن بردن به اینکه توطئهای در میان است مسئله را به سازمان اطلاعاتی داخلی گزارش میدهند. این همان اطلاعات اجتماعی است که اثربخشی بالایی دارد. اما توقع اینکه باندهای مجرمان خطرناک در این حد اعتقاد و اعتماد به همکاری با سازمان اطلاعاتی داخلی داشته باشند، بسیار خوشبینانه است. بههرحال آنها مجرمان سطح بالا یا پایین هستند و در ترسی دائمی نسبت به پلیس و سازمانهای مشابه قرار دارند. زیر نظر قراردادن این باندها از جنبه تماسهای اطلاعاتی، کاشتن منابع انسانی خاص در درون آنها که در صورت تماس سرویس اطلاعاتی دشمن مسئله را گزارش دهند یا ایجاد باندهای مجرمانه فریب بهصورت موقت که بتوانند برنامه عملیاتی دشمن را کشف و خنثی کنند، میتوانند نقشههایی برای اقدام ضداطلاعاتی علیه این بهرهبرداری به حساب آیند. مسئله مهم دیگر تدابیر حفاظتی متناسب با این روند تحول است. اینکه پذیرفته شود اولا هیچ هدفی دور از دسترس حریف نیست و ثانیا باید متناسب با ارزش آن حتما اقدامات حفاظتی متناسب صورت گیرد. اگر مکانی ممکن است مورد طمع اقدام خرابکارانه قرار گیرد باید با تدابیر مناسب امن شود درحالیکه مثلا در مورد کارگاه شادآباد اصلا شاهد هیچ مورد تدابیر حفاظتی (طبق آنچه اکنون افشا شده) نبودیم و بیاحتیاطی بزرگی صورت گرفته بود. در مورد افراد هم این آگاهی که ممکن است هدف قرار گرفته شوند، باید ایجاد شود. پایش افراد فعال در زمینه جرایم سازمانیافته و حتی در صورت امکان آگاهسازی مستقیم یا غیرمستقیم آنان در خصوص پیامدهای مبادرت به همکاری خواسته یا ناخواسته اطلاعاتی با سرویسهای جاسوسی اقدام دیگری است که میتواند در کاهش موفقیت سرویسهای اطلاعاتی حریف در استفاده از ابزار باندهای جرایم سازمانیافته موثر واقع شود.
نظر شما