آگاه: از مرکز شهر لاهیجان مسیر حرکت را بهسمت «بارکوسرا» ادامه دادم؛ روستایی که پس از یک دوره فعالیتهای جهادگونه طلبه دهه هفتادی به تحول عظیم فکری و فرهنگی رسیده است.
قنبری از رفع فقر اقتصادی به دل اهالی بارکوسرا نقب زده است و با کمک اهالی متمولتر غیرمقیم روستا که به شهرهای اطراف مهاجرت کردهاند، صندوقی ایجاد کرده که بهوسیله آن، جهیزیه تهیه میکند، وام میدهد، شغل ایجاد میکند، تجهیزات آموزشی میخرد، بستههای معیشتی تهیه میکند و نیازهای روزمره اهالی را رفع و رجوع میکند. خودش از مجموعه این کارها با عنوان فعالیتهای پارتیزانی یاد میکند.
این جوان پرایده بعد از گزینههای شالیکاری و قهوهخانهنشینی و قلیان سرانشینی راه سومی را هم برای زیست اهالی به آنها معرفی کرده است. زندگی در مسجد و زیارت و مدرسه با صرف فعالیتهای فرهنگی. خودش ماجرا را اینطور شرح میدهد: «شالیکاری سالی چهار تا پنج ماه کشاورز را مشغول میکند، بعد از آن یعنی هفت، هشت ماه دیگر را کشاورزان این منطقه به بطالت میگذرانند و در قهوه خانه و قلیانسراها وقتگذرانی میکنند و از سرمایه میخورند. نتیجهاش دوری اعضای خانواده از هم، سردی بین زن و شوهر و پدر و فرزند و غیبت و بدگویی بین اهالی بود که گاهی منجر به بروز دعوای شدید میان آنها میشد.»
از اینجا به بعد حاج رضای قصه ما تصمیم میگیرد با همراهی همسرش کافه را به نفع تربیت مومنینی که به قول رهبر انقلاب پای کار انقلاب و نظام باشند، به هم بریزد.
قهوهخانهنشینی تا مسجدنشینی
«بارکوسرا» از توابع بخش رودبنه لاهیجان است که 600خانوار و دوهزار نفر جمعیت را در خود جای داده و درآمد اغلب روستاییان از راه کشاورزی و باغداری است. این روستا چند سالی است تا با فعالیتهای فرهنگی و جهادی یک طلبه جوان دهه هفتادی وارد فاز جدیدی از سبک زندگی روستایی شده، سبک زندگی که از هدر دادن وقت و قهوهخانهنشینی به اُنس با خدا و مشارکت در کارهای فرهنگی و مذهبی روستانشینان بارکوسرا تغییر وضعیت پیدا کرد.
بعد از ساعتی به روستا رسیدم، فضای آرام و پرنشاطی در روستا حاکم بود؛ فضاسازی محیطی کوچهها و معابر همه چیز از یک منطقه فرهنگی و مذهبی روایت میکرد، منطقهای که حاج رضا قنبری با بهکارگیری جوانان و مردم به آن هویت فرهنگی بخشیده است.
وارد مسجد روستا شدم، جوانی با رویی گشاده و لبی خندان به استقبال ما آمد. خودش بود، همان طلبه جوانی که ابتکار خلاقانه و روحیه جهادیش سبب شده تا یک روستا «مسجدنشینی» را به بساط قهوهخانهنشینی ترجیح دهند.
رضای قصه ما از زمانی که بهعنوان امام جماعت وارد روستای بارکوسرای لاهیجان شده تلاش کرده با ارتباطگیری با مردم بهویژه نوجوانان و جوانان، مسیره تازهای از سبک زندگی اسلامی را در روستا پیش روی روستاییان ترسیم کند، مسیری که شاید تا یک دهه دیگر اثرات و نتایج مثبت آن پدیدار شود.
فقر فرهنگی در روستاهای گیلان
پیشنماز اهالی بارکوسرا درحالیکه کتابهای کتابخانه کوچک مسجد را نظم میداد، تا خودش را برای یک گفتگوی صمیمی آماده کند، میگوید: حدود ۶سالی است که در این روستا مشغول فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی هستم.
این طلبه جوان که بیش از یک دهه فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی انجام میدهد، ادامه میدهد: انجام فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی نیازمند روحیه جهادی است بهویژه که این فعالیتها در روستاها و مناطق صورت گیرد.
حجتالاسلام قنبری، فقر فرهنگی و دینی را از چالشهای مهم روستاهای گیلان عنوان و بیان میکند: فقر فرهنگی و معنوی در روستاهای گیلان بیداد میکند و این پدیده بهشدت روی سبک زندگی افراد تاثیر گذاشته از این رو مهمترین گام را برای تغییر نگرش مردم در روستای بارکوسرا برداشتیم.
مانور اقتصادی و ایجاد فضای کسبوکار و بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد در روستای بارکوسرای لاهیجان گام نخست این طلبه دهه هفتادی بود که با ایجاد غرفه نمایشگاه عرضه محصولات بومی روستا رقم خورد و مورد استقبال ویژه روستاییان قرار گرفت، تا جایی که نیمی از مردان قهوهخانهنشین روستا را از پای دود قلیانها و سیگار به سمت کار و تلاش و کسب روزی حلال کشاند.
رفتهرفته با فعالیت جهادی و فرهنگی این طلبه جوان، مسجد بارکوسرای لاهیجان به محل تجمع جوانان، نوجوانان و اهالی محل تبدیل شد؛ مسجدی که چراغش در سال فقط 10شب محرم روشن میشد، حالا در سه وعده با حضور مردم نماز اقامه میشود.
چالش جدی تعطیلی مساجد در روستاها
به قدری گرم صحبت با رضا بودم که چایمان یخ بست، صحبتهایش دلنشین، آموزنده و توأم با دردهای مردم زمان بود، مردمی که درگیرودار مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، از «معنویت» دلسرد شدهاند و شاید به قول رضا، فقدان فعالیتهای فرهنگی و مذهبی و نبود پاسخگویی مناسب برای شبهات، آنها را در این مسیر طرد و رها کرده است.
حجتالاسلام قنبری با ابراز نگرانی از تعطیلی مساجد در روستاها، این مسئله را یک چالش بزرگ فرهنگی و اعتقادی میداند و میافزاید: تعطیلی مساجد در روستاها یک خلأ بزرگ فرهنگی است که باید سازوکارهای فرهنگی پر شود.
این فعال فرهنگی و تبلیغی وقتی دید نمیتواند با برخی بزرگترهای روستا به اجماع فرهنگی برسد، با رویکرد «تربیتی» پا به مدرسه و محیط آموزشی گذاشت و در این مسیر هم با برخی کارشکنیها مواجه شد اما کوتاه نیامد و حتی از زمان زنگ تفریح هم برای تبلیغ دین، ترویج معارف اسلامی و پاسخگویی به شبهات نگذشت و رفتهرفته نسل جوان و نوجوان دلزده از معنویت، با ارتباطگیری خلاقانه و هوشمندانه این طلبه جوان تغییر نگرشی شگرف در زندگی فردی و اجتماعی آنها به وجود آمد، نگرشی که بعدها از دل آنها پاسدار و بچه حزباللهی رویش کرد.
پیوند «میمها» برای خنثیسازی «مینها»
این طلبه جوان گیلانی که با در کنار هم قراردادن «میمها»، حلقه اتصال محکمی بین مدرسه، منزل و مسجد ایجاد کرده، میگوید: ارتباط دوستانه و صمیمی با بچهها فرصتی را فراهم کرده تا ارتباط خانوادهها با مساجد قدرت و قوت بیشتری به خود بگیرد و فعالیتهای فرهنگی و مذهبی در مسجد روستا رونق ویژه پیدا کند. حاج رضا که با پیوند «میمها» دنبال حذف «مینها» از مسیر جامعه کوچک روستایی بوده، معتقد است؛ پیوند مدرسه، منزل، محله و مسجد میتواند جلوی بسیاری از ناهنجاریها و چالشهای اخلاقی و تحرکات ضد دینی و اعتقادی را بگیرد.
این فعال فرهنگی و تبلیغی، ایجاد صندوق قرضالحسنه در روستا را یکی دیگر از اقدامات مثبت در راستای اعتمادسازی عمومی جهت حل مشکلات برشمرد، که با کمک خیرین و مسئولان در طول سال گرههای بسیاری از مردم را با ارائه تسهیلات خرد گشوده شد و این مسیر تا توانمندسازی جامعه روستایی ادامه دارد.
از تهیه جهیزیه نوعروسان گرفته تا لوازم ضروری برای افراد، تعمیر و مرمت خانههای فرسوده و مشارکت در امور خیر تنها گوشهای از اقداماتی است که در روستای بارکوسرای لاهیجان بهواسطه یک طلبه دهه هفتادی صورت گرفته و مسیر جهاد گرهگشایی مردم همچنان ادامه دارد.
قهوهخانهنشینی در روستای بارکوسرای لاهیجان و روستاهای اطراف به گونهای است که افراد تا پاسی از شب وقت خود را در قهوهخانهها به بطالت میگذرانند و این مسئله خود پایهگذار بسیاری از آسیبهای فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی بوده تا جایی که اشاعه فرهنگ «قهوهخانهنشینی» در بارکوسرا بر روحیه اعتقادی و معنوی روستا تاثیر منفی گذاشته و پایه و اساس بنیان بسیاری از خانوادهها بر اثر این فرهنگ اشتباه، دچار ازهمپاشیدگی شده است؛ در چنین شرایط بحرانی، طلبه جوان دهه هفتادی وارد عرصه تبیینگری و جهاد فرهنگی شد تا معصومیت ازدسترفته را به روستا برگرداند.
لزوم روایتگری فعالیتهای فرهنگی
حلقه مفقوده و شکاف معنایی بین جامعه رسانهای با فعالان فرهنگی و تبلیغی سبب شده تا بسیاری از کارهای جهادگونه فرهنگی و تبلیغی در پستوهای شهر و روستا لای دفاتر ذهنی افراد خاک بخورد، مسئلهای که آقای قنبری روی آن صحه گذاشته و تاکید میکند: اصحاب رسانه، قلم و اندیشه باید در کنار فعالان فرهنگی و مذهبی قرار گیرند و با تولید محتوای فاخر و ارزشمند اقدامات جهادی را روایتگری و تبیینگری کنند.
این طلبه جوان گیلانی علاوه بر دغدغه فرهنگی، دغدغه فرزندآوری هم دارد و میگوید: افراد تمایل چندانی به فرزندآوری ندارند و حتی پنجره تکفرزندی هم در حال بسته شدن است و این بیرغبتی برای فرزندآوری یک هشدار بزرگ به شمار میرود؛ هشداری که در آینده نزدیک کشور را تا چالش جمعیتی مواجه میکند و باید برای این مسئله چاره ویژهای اندیشید.
اثر وضعی سفر معنوی
این طلبه دهه هفتادی که تاکنون بیش از ۱۰اتوبوس از اهالی بارکوسرا را روانه سفر زیارتی کربلا کرده است، اضافه میکند: اثر وضعی و معنوی یک سفر زیارتی بهویژه کربلای معلی از دهها کار فرهنگی دیگر بیشتر است و بسیاری از افراد در این سفرها، مسجدی و نمازخوان شدند و عدهای هم مشروبات الکلی و سیگار را کنار گذاشتند و مسیر زندگی آنها دچار تحول معنوی و اعتقادی شد.
امام مسجد بارکوسرا ار هر فرصتی برای اعتمادسازی بیشتر نسبت به روحانیت و مسجد و امام استفاده میکند. در نتیجه توانسته با حرکت در جهت تحقق منویات رهبر انقلاب منشأ خیرات و برکات زیادی باشد و این بیمیلیها را که نسبت به مسجد و امامان محله و روستا و جماعات اتفاق افتاده است جبران کند.
این طلبه جوان اهداف خاصی دارد که آنها را اینطور بیان میکند: «هدف ما این است که عموم مردم را درگیر فعالیتها کنیم و حداقل در محله خودم با ایجاد کار تشکیلاتی موفقیت بیشتری در خدمترسانی به دست بیاوریم. بهزودی فعالیتهای دیگری را که مردم درگیر طرحها و برنامههای مختلف کند به لحاظ رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی آغاز میکنیم و در اینباره اقداماتی نیز انجام شده است.» امامجماعت مسجد جامع روستای بارکوسرا درحالیکه عجله دارد به نماز اول وقت برسد ادامه میدهد: «بحث صندوق خیرین و ایجاد شغل و یکی دو مورد طرح رفاهی ازسوی بچهها در مسجد مطرح شده و آن را راهاندازی کردهایم و بهزودی نیز آن را جاگیر میکنیم».
وی عنوان میکند: «در محله ما در حدود ۲۰۰نفر افراد غیرمقیم میشناسیم که در تهران، تبریز و اصفهان ساکن هستند و همه از افراد متمول و کارخانهدار هستند که با آنها پیرامون شرکت در برنامهها صحبت میکنیم و با کمک همانها صندوقهایی بهمنظور اعطای وام اشتغالزایی برای نوجوانان و جوانان تشکیل شده تا در برخی موارد برای رهایی جوانان از دام اعتیاد به مصرف برسد.»
این جوان دغدغهمند خوشقریحه خاطرنشان میکند: تاکنون در برخی از برنامهها جلو رفتهایم و امیدواریم سایر پیشنهادات مطرح هم به سرانجام برسد.
امام مسجد جامع روستای بارکوسرا در مورد برنامههای گذشته مسجد بهویژه در ایام کرونا نیز اظهار میکند: ما در صندوق معیشتی و اقتصادی فعالیتهای خوبی را در پیش گرفته بودیم و توانستیم در حدود 10 مرحله بنکارت به مبلغ بیش از ۱۰۰هزار تومان در محله توزیع شد.
وی میافزاید: بعد از کرونا نیز پخت غذای گرم ویژه اقشار ضعیف را برعهده گرفتیم و در تامین پنج جهیزیه به نوعروسان و نودامادان که نمیتوانستند به واسطه تورم ازدواج کنند اقداماتی را به سرانجام رساندیم.
حجتالاسلام قنبری شلمانی ادامه میدهد: همچنین در این ایام کارهای تربیتی زیادی شکل گرفت و با حضور نوجوانان برنامههای زیادی در قالب طرح تدوین شده شد و بهخوبی رقم خورد.
حاج رضای جوان که میان سخنانش فراموش نمیکند نقش همسرش را هم یادآوری کند، تاکید میکند: خانوادهها را بهسمت مسجد ترغیب کردیم و توانستیم افراد نخبه و مستعد مسجدی را جذب و از آنها دعوت کردیم در طرح دعوت به مسجد شرکت کنند و بعد از اینکه آشنایی و معرفی اولیه اتفاق افتاد و سپس در مسجد کارها را ساماندهی کرده و به افراد مسئولیت دادیم و در قالب طرح چهار میم بسیاری از خانوادهها جذب مسجد شدند.
وی خاطرنشان میکند: مسجد جامع روستای بارکوسرا در شهرستان لاهیجان از استان گیلان جزو مساجدی است که هیچ گاه تعطیل نبوده و جمعیت آن نسبت به دیگر مساجد بهخصوص با نوجوان و جوانان زبانزد خاص و عام است.
نظر شما