سید مرتضی مفیدنژاد

آگاه: درباره‌ انتخاب راهبردی نام سال‌ها و ابتکار نو و ویژه‌ای که رهبر انقلاب نزدیک به سه دهه است که در پیش گرفته‌اند، حرف‌ها و تفسیرهای متنوعی مطرح شده که بالضروره به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) برخی معتقدند که ای‌کاش نام سال‌ها ازسوی بالاترین مقام کشور، چندین ماه پیش از شروع سال جدید آغاز می‌شد تا دستگاه‌ها و نهادهای مختلف فرصت کافی برای برنامه‌ریزی و تفکر و سازماندهی می‌داشتند.

ب) عده‌ای دیگر بر این باورند که با توجه به مقتضیات کشور، بهتر این بود که قوای سه‌گانه و ارکان مختلف کشور پس از جمع‌بندی و دست‌یابی به یک برآیند مشخص، نتیجه را به رهبری اعلام می‌کردند و ایشان با توجه به این مقتضیات، نامی را برای سال برمی‌گزیدند.

ج) گروهی هم مدعی‌اند که جنبه‌ تشریفاتی و سمبلیک این نام‌گذاری‌ها بر دیگر ابعاد آن غلبه دارد و برای اینکه کشور از چارچوب‌های حرکت واقعی خود فاصله نگیرد، توجه ضمنی به آن در جریان اجرا و قانون‌گذاری لازم است.

در همین راستا در باب مبنا و فلسفه‌ی این نام‌گذاری نکات مهمی وجود دارد که اشاره به آنها مسیر مشخص و روشنی به تحلیل‌های ما خواهد داد:

الف) «این شعارها نه‌فقط یک امر نمایشی است و نه این‌جور است که ما خیال کنیم در این سال، این شعار همه‌ مشکلات کشور را حل خواهد کرد؛ نه، این تشریفاتی نیست، نمایشی نیست، این خط روشنی را به ما نشان می‌دهد.» (بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی / یکم فروردین ۱۳۸۹)

برای رسیدن به پیشرفت واقعی و دست‌یابی به قله‌ پیروزی، به‌وضوح پیداست که سیاست‌های کلی و کلانی که در سال‌های گذشته ابلاغ و تصویب شده، راه حرکت و فعالیت ارکان مختلف کشور است اما در همین راستا، این نام‌گذاری‌ها به‌مثابه روغنی است که چرخش چرخ‌دنده‌های ماشین حرکت و توسعه‌ کشور را روان می‌کند.

در واقع تعیین شعار سال توسط رهبر انقلاب اسلامی، سیاستی گفتمانی در فقه حکومتی ماست که باید نظام حکمرانی ملی، جهت‌گیری اصلی خود را بر این سیاست متمرکز کند؛ افزون‌براین، توجه به این شعار باید در زنجیره‌ای از گفتمان‌ها و شعار سال‌های پیشین باشد. درک دقیق و درست سیاستگذاران ملی مطابق با آنچه رهبر گرامی انقلاب و توسعه‌ معنایی این گفتمان در منظومه‌ فکری امام خمینی(ره) و معظم‌له از نکات ضروری و لازم است.

ب) یک مسئله‌ مهم دیگر که نباید آن را فراموش کرد، این است که این نام‌گذاری از آن مقولاتی نیست که با تخصیص بودجه‌های کلان یا تشکیل سمینارها و همایش‌های پی‌درپی و پرهزینه در عرصه‌ عمل به منصه‌ ظهور برسد. فصل مشترک این نام‌گذاری‌ها آن است که باتوجه‌به ضرورت‌های موجود در جامعه می‌تواند مکمل اندیشه‌ برنامه‌محور در اداره‌ کشور باشد. بر همین اساس، پیامد این حرکتِ تاثیرگذار، تحقق مولفه‌هایی همچون دمیدن روحیه‌ تفکر استراتژیک در برنامه‌ریزی‌ها و ایجاد وحدت رویه بین سیستم‌ها و واحدهای مختلف است. پس هنگامی که نام سال اعلام می‌شود، بودجه‌ کشور بسته شده است و این نمی‌تواند بهانه‌ خوبی برای مسئولان و دیگر اقشار باشد که در اثر مدنظر قرار ندادن آن شعار و عنوان در هنگام تدوین بودجه، در اجرا و تحقق آن به مشکل برخوردیم. باید روح شعارهای سالانه‎ای که توسط رهبرانقلاب مشخص می‌شود بر تمام ارکان نظام از جمله مجریان بودجه سایه بیفکند.

ج) بسیاری اوقات بهانه‌ خوبی که برای ناکارآمدی‌مان در حوزه‌های مختلف دست‌وپا می‌کنیم، نبود بودجه و منابع مالی کافی است. هرچند که این مسئله در نقصان یک مجموعه تاثیرات بسیاری خواهد داشت اما این همه‌ داستان نیست. موارد زیادی پیش آمده که ارتباط کمبود منابع مالی و نداشتن بودجه با چالش‌ها و ناکارآمدی‌های ما بسیار کم بوده است، ولی باز هم تقصیرها را گردن همان می‌اندازیم. نام سال و تحقق اهداف آن نیز در همین راستاست. وجدان‌کاری، اصلاح الگوی مصرف، انضباط اقتصادی و اجتماعی، همت مضاعف و کار مضاعف، رشد تولید، مهار تورم و ... همگی به‌نوعی دلالت بر این دارد که همه‌چیز را نباید در قالب بودجه‌های کلان و اعتبارهای میلیاردی مشاهده کرد. درواقع تعیین و اندازه‌گیری بودجه و صحیح مصرف کردن آن نیز جریانی است که در ذیل توجه جدی به نام و شعارهای سال‌های مختلف محقق می‌شود، نه اینکه بودجه‌ای جداگانه برای تحقق این نام‌ها در نظر گرفته شود.

د) یکی از ویژگی‌های رهبران مقتدر در هر جامعه‌ای، خلق گفتمان‌های مسلط اجتماعی است. گفتمان مسلط فرهنگی هر جامعه نیز که تعیین‌کننده‌ فضای کلی تعامل‌های فرهنگی و اجتماعی است، باید ازسوی رهبران تعیین شود. یا به عبارت دیگر هرکس بتواند آفریننده و جهت‌دهنده‌ی به این گفتمان باشد، رهبر فرهنگی جامعه است. خلق یک گفتمان علاوه‌بر وجوه فکری و فرهنگی که الزاما بر پایه‌های یک جهان‌بینی روشن و مشخص بنا شده، در عرصه‌ اجتماعی بیشتر معطوف به فرآهم‌آوری فضایی است که علاوه‌بر ویژگی‌های فکری دربردارنده‌ «تفوق فرهنگی» است؛ بنابراین گفتمان مسلط همانی است که در عرصه‌ فرهنگ عمومی به مرجعیت فرهنگی رسیده و اغلب روابط و مناسبات فرهنگی براساس مولفه‌های آن شکل می‌گیرد.

به نظر می‌رسد علاوه‌بر همه‌ تلاش‌های رهبر انقلاب برای اصلاح و ارتقای وضعیت فرهنگی موجود، نام‌گذاری سالانه یکی از اضلاع تدابیر ایشان برای ترسیم گفتمان مسلط فرهنگی-‌اجتماعی باشد که در صورت برخورد صحیح مدیران فرهنگی با آن، می‌توان انتظار داشت در یک دوره‌ زمانی چندساله، اندک‌اندک به مرجعیت فکری- فرهنگی به‌ویژه در عرصه‌ راهبری فرهنگ عمومی بینجامد. لذا اعلام نام سال ازسوی عالی‌ترین مقام اجرایی کشور، نه اولین و نه آخرین مرحله‌ برنامه‌ریزی‌ و قانون‌گذاری است، بلکه یک گفتمان‌سازی و آرمان‌آفرینی در عرصه‌ فرهنگ و در راستای حرکت کلی کشور محسوب می‌شود که از شئون ویژه‌ ولی‌فقیه و رهبر جامعه‌ اسلامی است.

ط) به‌صورت اجرایی‌تر، نام‌گذاری سال آخرین حلقه‌ برنامه‌ سال آینده و سیاست‌های نظام پس از ابلاغ سیاست‌های کلی و بالادستی نظام توسط رهبر انقلاب است؛ بنابراین خط سیر و ریل‌گذاری‌ها پیش از این صورت گرفته است. مثلا رهبری در اردیبهشت‌ماه سال۸۶ بحث «الگوی توسعه‌ بومی» را مطرح ‌کردند و در دی‌ماه همان سال «اعتمادبه‌نفس ملی» را مورد اشاره و تاکید قرار دادند و دست‌ آخر در اول سال۸۷ نیز مقوله‌ نوآوری و شکوفایی را عنوان کردند. در واقع نام سال، حلقه‌ واسط بین سال‌های یک کشور با برنامه‌هاست.

 با همه‌ این تفاسیر نباید این نکته را هم فراموش کرد که نام‌گذاری سال‌ها در طول سال‌های گذشته، اجزای یک مجموعه‌ هدفمند و منسجم است که کشف ارتباط آنها با هم و تحلیل آنها در چارچوب تعریف‌شده، علاوه ‌بر اینکه ما را به اهداف تعیین‌شده می‌رساند، بلکه در طول حرکت نیز موجب می‌شود که آسیب‌شناسی لازم نسبت به وضعیت آرمانی صورت گیرد.

ظ) در مورد شکل‌گیری نام سال‌های اقتصادی پی‌درپی در یک دهه اخیر هم بایستی تصریح کنیم در مسابقه سروری و پیشرفت که میان ملت‌ها درگرفته است، میدان‌دار عصر جدید، اقتصاد است و در مسابقه‌ اقتصاد، توان تولید یک ملت حرف آخر را می‌زند. توان تولید، حتی نسبت به شاخص‌های متعارف اقتصادی، قبله‌نمای بهتری محسوب می‌شود، مثلا نرخ رشد اقتصادی بالا، اگر به یمن قدوم سرمایه‌های سیال خارجی در بازارهای بورس یا به برکت صادرات بیشتر نفت خام باشد، از منظر متعارف، کاملا مقبول و مایه‌ شعف است اما با عینک توان تولید، اگر نگوییم وجه تهدیدی آن برجسته‌تر است، دست‌کم قابل تمجید نیست، زیرا این رشد، مقاومتی و پایدار ارزیابی نمی‌شود، این رشد حاکی از ارتقای توان تولید نیست.

ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که بدانیم هر اقتصاد، صورت یا ظاهری دارد و نیز باطنی. معیارهای اقتصادی نیز به یک تقسیم، معیارهای حاکی از صورت اقتصادند و معیارهای راوی باطن اقتصاد. اقتصاد مقاومتی به‌جهت عنصر محوری خود یعنی «مقاوم» بودن، نگاه به باطن اقتصاد دارد، همانگونه که مقاوم بودن، چشم به باطن یک سازه یا ساختمان دارد، نه آب و رنگ آن. معیار مقاوم بودن ساختمان با معیار زیبایی، می‌تواند دو ارزیابی متفاوت از یک بنا به دست دهد، در اقتصاد مقاومتی نیز ما محتاج تمایز بین معیارهای تحول صورت و تحول باطن هستیم. چنانچه معیار ما در اقتصاد، سرعت پیشرفت بود، ورود گسترده شرکت‌های خارجی می‌توانست در کوتاه‌ترین زمان ممکن، پیشرفت‌های بخش صنعت و نفت و غیره را به‌دنبال داشته باشد. اگر معیار ما رفاه ظاهری بود، صادرات بیشتر نفت خام و تزریق تمام درآمدهای آن به کشور (مانند عربستان و سایر کشورهای نفتی) می‌توانست درآمد سرانه و رفاه موقت جامعه را افزایش دهد اما زمانی که معیار را مقاوم بودن، قرار می‌دهیم تنها آن دسته از معیارهای صوری (مثل سرعت رشد اقتصاد، درآمد سرانه یا رفاه) برای ما مقبول می‌افتد که با بهبود مقاومت سازه اقتصاد ایران همراه باشد. بدین ترتیب گونه‌هایی از رشد اقتصاد، مطلوب و انواع دیگری از رشد اقتصاد، نامطلوب شمرده می‌شود.

و) اما در مورد نقش مردم و جایگاه آنان در پیشبرد اهداف خرد و کلان نظام هم به اشاره به سه فراز از رهبر معظم انقلاب در اهمیت جایگاه مردم بسنده می‌کنیم:
مردم، محور شکل‌گیری، پیروزی و بقای انقلاب اسلامی هستند و جهش تولید نیز وابسته به همین رکن اساسی است. «مردم در همه‌ این دوران‌ها قهرمان اصلی ماجرا و سرگذشت انقلاب بوده‌اند.»  ۰۸/ ۰۶/ ۱۴۰۱

«مسئله‌ اصلی، کلید اصلی، اینجاست: حضور مردم در همه‌ مسائل، حل‌کننده‌ مشکلات است. آن چیزی که حضور مردم را تامین بکند، مردم را تشویق به حضور در عرصه و در میدان بکند -میدان‌های مختلف مورد ابتلای کشور- مغتنم است. و حضور مردم هیچ جایگزین دیگری ندارد؛ هنر اصلی انقلاب هم همین بود؛ هنر اصلی انقلاب این بود که جمهور مردم را از یک مجموعه و توده‌ منفعل و مصرفی و فاقد یک نگاه ملی و عمومی، تبدیل کرد به یک مجموعه‌ پُرانگیزه، علاقه‌مند، همت‌دار، هدف‌دار، آرمان‌خواه، و وارد میدان کرد؛ کار بزرگ انقلاب این بود.» ۱۲/ ۰۵/ ۱۴۰۰

ما ابزارهای نظامی، ابزارهای سیاسی، ابزارهای اقتصادی را قدرت‌افزا و قدرت‌زا می‌دانیم برای کشور، امّا هیچ کدام به اندازه‌ حضور مردم نیست؛ حضور مردم، نظام جمهوری اسلامی را به معنای واقعی کلمه قدرتمند می‌کند. ۲۶/ ۰۳/ ۱۴۰۰
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.