زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: در روزهای گذشته، انتشار ویدیوهای تبلیغاتی بهرنگ علوی، بازیگر سینما در فضای مجازی، فضایی دلهره‌آور را از حمله به او و تهدید او با یک عروسک و طلسم ایجاد کرده بود. این موضوع، حجم زیادی از واکنش‌های کاربران و شهروندان را برانگیخت و موجی از نارضایتی مردم نسبت‌به چنین تبلیغی و برهم‌زنی آرامش عمومی را ایجاد کرد. بعد از چند روز، مشخص شد که این تبلیغات مربوط به سریال ازازیل است که به‌زودی از پلتفرم نماوا پخش می‌شود؛ سریال و البته پلتفرمی که از سال گذشته مخاطب را درگیر حواشی دنباله‌داری کرده‌اند.

کمپین برهم‌زنی آرامش عمومی

آگاه: در جهان تکثر و تنوع آثار نمایشی، صنعت تبلیغات مهم‌ترین ابزار رونق و مخاطب‌یابی آثار تولیدی مدیوم‌های نمایشی، به ویژه بخش خصوصی آن است. بسترهای تبلیغاتی حالا افزایش و گسترش یافته و به همه ابعاد زندگی مردم پیوند دارد. می‌دانیم که از صبح و خروج از خانه تا شب و پایان روز، مرتب درحال پردازش نمادها، تصاویر و اطلاعات تبلیغاتی هستیم که حجم عمده‌ای از حواس ما را به خود مشغول می‌کند. اهمیت نظارت بر این تبلیغات از همین روست که شهروند و مخاطب را مرتبا در معرض محتوایی قرار ندهد که آسیب‌زاست و او را ناخواسته به وضعیتی دچار می‌کند که انتخابش نیست. در کشور ما و به‌ویژه در پایتخت، محتوای تبلیغات محیطی و نیز تبلیغات فضای مجازی تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و بنا بر آن است که تبلیغات ناسالمی به خورد مخاطب نرود. این روزها که موضوع کمپین تبلیغاتی سریال ازازیل در فضای مجازی داغ است و صدای اعتراض کاربران را در حجم گسترده‌ای درآورده است، بیش از هر زمان دیگری وجود یک مسیر قانونی برای رساندن صدای اعتراض مخاطب عمومی این آثار به مراجع مربوط احساس می‌شود. 

آرامش عمومی، بازیچه تجارت پلتفرم‌ها
بعد از آنکه دلخوری‌های عمومی از راه‌اندازی چنین کمپین تبلیغاتی و سوءاستفاده از سرمایه اعتماد و عاطفه عمومی، به مرحله حادی رسید و بالا گرفت، عوامل فیلم ازجمله کارگردان آن، حسن فتحی و بهرنگ علوی که اجرای این کمپین در صفحه مجازی‌اش را به عهده داشت، تصمیم گرفتند که در همان فضای مجازی در این مورد توضیحاتی دهند. فتحی پیش از بقیه، در صفحه اینستاگرامش نوشت: «بارها در گفت‌وگو با همکاران و رسانه‌ها بر این نکته تاکید کرده‌ام که جنس تبلیغات رسانه‌ای پلتفرم‌ها باید با شرایط روحی و ذهنی جامعه منطبق و همسنگ باشد، از ماجرای تبلیغی پیشامد کرده تا دیشب کاملا بی‌خبر بودم و اساسا نیازی به این دست از تبلیغات نمی‌بینم؛ عطر آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید!» 
بعد از آن، در ساعات گذشته، بهرنگ علوی نیز، در صفحه شخصی‌اش ویدیوهایی از یک گفت‌وگو با پدرام کریمی را منتشر کرد. گفت‌وگویی که به نظر می‌آید قرار است اثرات منفی انتقادی صحبت‌های کارگردان را خنثی کند و پاسخی برای نگرانی عمومی ایجادشده از شرایط این تبلیغات عجیب باشد اما کاملا متفاوت با چنین برنامه‌ای پیش می‌رود. صحبت‌های بهرنگ علوی در این ویدیو به گونه‌ای است که واضحا اعلام می‌کند که تبلیغاتشان موفق پیش رفته و این نشان‌دهنده توانایی اجرای او و برنامه‌ خوبی است که در پشت پرده چیده شده است. اگرچه از نگرانی مردم نیز تشکر می‌کند، تشکر، پاسخ اعتراض و انتقاد مخاطب نیست. علوی تاکید می‌کند، اگر این حد از اثرگذاری ایجاد شده، پس کمپین ما موفق بوده است. او همچنین از بازدیدهای چندمیلیونی در اینستاگرام و ایکس(توییتر سابق) یاد می‌کند و این مورد را اتفاقی بی‌سابقه در تبلیغات آثار نمایشی در کشور می‌خواند. علاوه‌برآن نیز، او در این ویدیو مخاطبانی را که به کمپین تبلیغاتی‌اش واکنش دادند به دو دسته تقسیم می‌کند: افرادی که نگران او بودند و افرادی که دنبال بهره‌برداری خودشان بوده و ژست آگاه به خودشان گرفته‌اند و به دیگران گفته‌اند که این تنها یک تبلیغ است! او در انتها هم از همه و به‌ویژه یک بلاگر اینستاگرامی ساکن آمریکا تشکر می‌کند؛ بلاگری که چهره منفوری در میان کاربران دارد و به فحاشی در این فضا معروف است. 
آنچه روشن است، اینکه سهم مخاطب از قرارگرفتن در شرایطی اضطراب‌آور و ناراحت‌کننده درنهایت نباید ژست پیروزمندانه و اعلام نتایج و آمار این موفقیت تبلیغاتی به قیمت برهم‌زدن آرامش او باشد. ضمن اینکه، آنها درنهایت هیچ عذرخواهی از مخاطبشان نمی‌کنند و تنها به توضیح شرایط، آن هم همانطور که خودشان می‌خواهند بسنده می‌کنند. 

کمپین برهم‌زنی آرامش عمومی

برهم‌زدن آرامش عمومی پیگرد قانونی ندارد
در میان گفت‌وگوی مذکور، هر دو سوی مکالمه تلاش می‌کنند تا همه‌چیز را کاملا عادی و مطابق استاندارد جهانی آن جلوه دهند. گویی تبلیغات به این شیوه و برباددادن اعتماد عمومی مخاطب، یک امر عادی است که در جهان به‌کرات رخ داده و این از ملزومات جهان امروز است. این در حالی است که مطابق همین استانداردهای جهانی، پیگیری قانونی آسیب‌های رسانه‌ها چه تبلیغاتی و چه نمایشی از بدیهی‌ترین حقوق مخاطبان است. درحالی‌که در کشور ما همانطور که در روزهای گذشته دیده شد، نه فقط هیچ نهاد مسئولی به این آشفتگی عمومی ایجاد شده پاسخی نداد که خود این اشخاص نیز از مردم عذرخواهی نکردند. طبیعی است که مخاطب در چنین شرایطی حقوقش را نداند و گمان کند که همین است که هست و اوست که باید سازگار شود و کنار بیاید. 

بی‌هنری تبلیغاتی 
در جهان تبلیغات خلاقانه امروز که نمونه‌های آن را به‌راحتی می‌توان یافت، بازدید گرفتن با ترساندن و آسیب به مخاطب از غیرخلاقانه‌ترین و دم‌دستی‌ترین شیوه‌هایی است که یک کمپین می‌تواند بر مبنای آن طراحی شود. این در حالی است که به‌طورکلی تولیدات پلتفرم‌ها مدت‌هاست که سطح رضایت خوب یا حتی قابل‌قبولی از مخاطبانش دریافت نمی‌کند و از محدود بودن انتخاب‌هاست که بسیاری از این آثار دیده می‌شوند. از سوی دیگر، با حجم تبلیغاتی که قبل و میان و بعد از نمایش محتوا به مخاطب تحمیل می‌شود، هزینه‌های اشتراک‌ این پلتفرم‌ها نیز به‌صرفه نیست.  علاوه‌برآن، تبلیغ آثار نمایشی به‌مثابه بخشی از مارکتینگ هنری و زیرمجموعه اقتصاد فرهنگ، گرچه امری متداول است، وابسته به مختصات و ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه است تا یک محتوای تبلیغاتی به ضد خودش تبدیل نشود. علم ارتباطات و اصول تبلیغات هم بر این واقعیت صحه می‌گذارد که الگوهای تبلیغاتی نسخه‌ای واحد نیست که همه جا به یک شکل جواب بدهد و نیازمند سنجش بستر فرهنگی و اجتماعی و رسانه‌ای جامعه مخاطب است. 

کمپین برهم‌زنی آرامش عمومی

دست گذاشتن بر ترومای جمعی
 اگر نگاهی بر نظرات ویدیوهای مربوط به این کمپین تبلیغاتی بیندازید، یکی از موضوعاتی که بارها و بارها در میان حرف‌های کاربران تکرار شده است، یادآوری مرگ دردناک کارگردان فقید، داریوش مهرجویی و همسر او، وحیده محمدی‌فر است. حدود یک سال پیش بود که یک هفته قبل از وقوع قتل، وحیده محمدی‌فر در صفحه شخصی اینستاگرام خود پستی منتشر کرد و از تهدید فردی ناشناس با لهجه غیرایرانی خبر داد. این زخم هنوز در ذهن و حافظه مردم تازه است و بسیاری بلافاصله بعد از دیدن ویدیوهای کمپین تبلیغاتی این سریال به یاد این اتفاق تلخ افتاده و ابراز نگرانی کرده بودند. 

اعتمادی بربادرفته
مدت‌هاست که کاهش اعتماد عمومی یکی از کلیدواژه‌های بسیار قابل‌بحث است و تجربه‌های زیادی از آن در میان کاربران فضای مجازی نقل می‌شود. بی تعارف اگر بگوییم هم عمده افراد ریشه آن را به برخی عملکردهای ناکام‌کننده حاکمیتی و ساختاری دولت و مسئولان ارتباط می‌دهند. این اتفاق مصداق خوبی است برای فهم عوامل زیادی که بر چنین امر پیچیده‌ای می‌تواند شتاب‌دهنده و موثر باشد. 
یکی از خواننده‌های موسیقی پاپ شناخته‌شده، زیر ویدیویی در صفحه بهرنگ علوی نوشته بود، «مردم به قدری اتفاقات وحشتناک دیده‌اند که این مورد شوخی است.» جالب است که در جایی که آشفتگی‌ای ازسوی هنرمندان در سطحی گسترده ایجاد شده و عاطفه عمومی را خدشه‌دار کرده است هم نوک پیکان اتهام به‌سوی وضعیت کشور است و حتی پدیدآورندگان این مسئله نیز خود را قربانی آن می‌دانند. این امر به‌جز آنکه برآمده از نگاه ابژه تجاری به مخاطب و مردم است، نشان می‌دهد که حقوق عمومی نیز صاحبی ندارد که آن را پیگیری کرده و از آرامش عمومی صیانت شود. از آخرین نمونه‌های تبلیغاتی برای سریال‌های شبکه خانگی که موجب انتقاد کاربران شده بود، تبلیغ چاقوی بزرگ خونین در یکی از فضاهای محیطی شهر تهران بود که به سریال زخم کاری تعلق داشت و بعد مشخص شد با هوش مصنوعی طراحی شده است. ویدیوی تبلیغی زخم کاری در آن زمان تذکر گرفت اما هنوز مدیران ساترا هیچ تذکر یا توبیخی برای مدیران پلتفرم نماوا قائل نشده‌اند. نمونه دیگر این تبلیغات عجیب و دلهره‌آور گریم افرادی شبیه به داعش و ورودشان با اسب به یک پردیس سینمایی برای تبلیغ فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمی‌کیا بود. این تبلیغات اگرچه در وهله اول کاری خلاقانه به نظر می‌رسد اما در چند نمونه‌ای که برای رویدادهای هنری انجام شده است، عملا به‌عنوان ضدتبلیغ عمل کرده و بیشتر به رعب و وحشت و دلهره مخاطب دامن زده است. آن هم مخاطبی که در جامعه امروز هرازگاهی در شوک اتفاقات و حوادث عجیب جامعه‌اش قرار می‌گیرد و گاهی هیچ التیامی برای این زخم‌ها نمی‌یابد. باید دید در ادامه نهادهای مربوط و مسئول به این موضوع ورود خواهند کرد یا چنین آشفتگی‌ای را به حال خود رها می‌کنند، تنها برای آن که یک سوی آن، یک تجارت بزرگ و هنرمندان هستند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.