آگاه: این فرآیند شامل نظارت بر محتوا، مدیریت دسترسی به اطلاعات، حفاظت از حریم خصوصی و همچنین حمایت از تنوع و گوناگونی فرهنگی است.
ضرورت تنظیمگری رسانهها
۱. حفاظت از حقوق مخاطبان: رسانهها قدرت بالایی در شکلدهی به افکار عمومی دارند. تنظیمگری به جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست یا گمراهکننده کمک و از مخاطبان در برابر اطلاعات مضر یا توهینآمیز محافظت میکند.
۲. حمایت از تنوع و گوناگونی فرهنگی: تنظیمگری رسانهها اطمینان میدهد که تمامی فرهنگها و زبانها محتوای خود را در قالب فضایی سالم و فرصتی برابر برای نمایش داشته باشند.
۳. حفاظت از کودکان و نوجوانان: با تنظیمگری مناسب، محتوای نامناسب برای گروههای سنی حساس فیلتر و محدود میشود.
۴. جلوگیری از انحصار و ایجاد رقابت سالم: تنظیمگری میتواند به جلوگیری از انحصار در صنایع رسانهای کمک کند و رقابت سالم و تعادل در بازار رسانهای را تضمین کند.
مدلهای تنظیمگری رسانهها در جهان
تنظیمگری رسانهها در سراسر جهان به اشکال متفاوتی انجام میشود و این تفاوتها عمدتا به وابستگی به سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر کشور بستگی دارد. برخی از مدلهای رایج عبارتاند از:
۱. تنظیمگری دولتی: در این مدل، دولتها مسئولیت مستقیم نظارت و تنظیم مسائل رسانهای را به عهده دارند. این شیوه بهویژه در کشورهایی که نظام سیاسی قوی دارند یا دولت نقش مهمی در بازار رسانهای ایفا میکند، رایج است.
۲. تنظیمگری مستقل: برخی از کشورها از نهادهای مستقل برای نظارت بر رسانهها استفاده میکنند. این نهادها عموما از نظر مالی و فنی مستقل بوده و از دخالتهای دولتی به دور میمانند. نمودارهایی مانند آفکام در بریتانیا نمونهای از این نوع تنظیمگری هستند.
۳. خودتنظیمگری: در این شیوه، خود نهادهای رسانهای مسئول تنظیم و مدیریت فعالیتهای خود هستند. این مدل بر پایه اعتماد عمومی و مسئولیتپذیری رسانهها عمل میکند.
۴. تنظیمگری مشارکتی: ترکیبی از تنظیمگری دولتی و خودتنظیمگری است که در آن دولت و نهادهای رسانهای بهطور مشترک در تنظیم مسائل مرتبط با رسانهها همکاری میکنند.
نمونههایی از اجرای تنظیمگری رسانهها در جهان
نیاز به تنظیمگری رسانهها در دوران معاصر، بهدلیل تاثیر گستردهای که رسانهها بر جوامع و فرهنگها دارند، بیش از پیش احساس میشود. تنظیمگری رسانهها بهمنظور حفظ تعادل بین آزادی بیان متناسب با مجوزهای خود و حفاظت از حقوق شهروندان و جامعه صورت میگیرد.به عنوان نمونه اول در بریتانیا، سازمانهای تنظیمگر مانند آفکام (Ofcom) وظیفه نظارت بر رسانههای تلویزیونی و رادیویی را برعهده دارند. آفکام با هدف حفظ استانداردهای کیفی و اخلاقی، نظارت بر محتوای رسانهها، بررسی شکایات و اعطای مجوز به شبکههای جدید عمل میکند. یا در آلمان، رسانهها تحت نظارت نهادهایی مانند Landesmedienanstalten قرار دارند که وظیفه تنظیمگری رسانههای پخش داخلی را بر عهده دارند. این نهادها به تنظیم محتوای رسانهها، تمرکز بر مسائل مربوط به محافظت از کودکان و نوجوانان و ترویج تنوع محتوایی در رسانهها میپردازند.در ایالاتمتحده آمریکا، سازمان فدرال ارتباطات (FCC) نقش تنظیمگر اصلی رسانهها را ایفا میکند. FCC بر طیف وسیعی از قوانین و مقررات مربوط به رسانههای رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی نظارت میکند. این سازمان بهعنوان یکی از تنظیمگران اجرایی و کلیدی، به حفاظت از منافع عمومی و ترویج رقابت در بازار رسانهها اهتمام میورزد. در فرانسه، شورای عالی سمعی و بصری (CSA) تنظیمگری رسانههای سمعی و بصری را انجام میدهد و به حمایت از تنوع فرهنگی و ارتقای کیفیت محتوای رسانهای میپردازد و حتی در استرالیا، اداره ارتباطات و رسانههای استرالیا (ACMA) وظیفه نظارت بر رسانههای دیجیتال و شبکههای مخابراتی را دارد و این نهاد بهطور مداوم با قوانین و تکنولوژیهای جدید سازگار میشود.درنهایت هر کشوری براساس فرهنگ، قوانین و نیازهای خاص خود، نظام تنظیمگری رسانهای را پیادهسازی میکند. این نظامها با وجود تفاوتها، نقاط مشترکی نیز دارند؛ ازجمله حفظ تعادل بین آزادی رسانهها و حفاظت از ارزشها و حقوق جامعه. حفظ حقوق مخاطب، حفظ حقوق و منافع حکمرانی و تنظیمگری موثر رسانهها، میتواند نقش مهمی در تقویت دموکراسی و حفظ اعتماد عمومی ایفا کند.
چالشهای تنظیمگری رسانهها
تنظیمگری رسانهها با چالشهای متعددی مواجه است که شامل پیشرفتهای سریع فناوری، ظهور رسانههای اجتماعی، نیاز به حفظ تعادل بین آزادی بیان و قوانین کشورها و همچنین مدیریت اطلاعات غلط و جعلی میشود. تطبیق با تحولات فناورانه و ایجاد قوانین منعطف از جمله موارد مهمی است که در تنظیمگری موفق باید موردتوجه قرار گیرند و اما تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر شامل مسائلی متنوع و پیچیده است که حوزههای مختلفی را دربرمیگیرد. این چالشها میتوانند شامل مسائل قانونی و حقوقی باشند که نیازمند وضع قوانین جامع و بهروز برای کنترل و مدیریت محتواهای رسانهای هستند.از سوی دیگر، مسائل فنی و تکنولوژیکی نیز مطرح میشوند که با پیشرفت سریع تکنولوژی ارتباط نزدیکی دارند و نیازمند زیرساختهای مناسب و نوآورانه برای تنظیمگری صحیح این رسانهها هستند. همچنین، موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیز نقش بسزایی ایفا میکنند، زیرا باید به نحوی عمل شود که فرهنگ و ارزشهای جامعه در تولید و پخش محتواهای رسانهای حفظ و تقویت شود. علاوهبر اینها، مسائل سیاسی و اقتصادی نیز میتوانند بر تنظیمگری تاثیر بگذارند، بهطوریکه سیاستهای کلان دولتی و منابع مالی در دسترس باید برای حمایت از صنعت صوت و تصویر بهدرستی مدیریت شوند تا بتوان به اهداف تنظیمگری دست یافت. درنهایت، همکاری میاننهادی بین سازمانهای مختلف در بخش رسانه و ارتباطات نیاز است تا تلاشها برای تنظیمگری هماهنگ و موثر باشد. تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر نیازمند توجهبه تمامی این جوانب و تعامل سازنده میان تمامی ذینفعان است تا به نحو احسن اجرا شود.در پایان خاطرنشان میشود تنظیمگری رسانهها یک فرآیند ضروری و حیاتی برای حفظ استانداردهای محتوایی، حمایت از حقوق مخاطبان و تضمین دسترسی به اطلاعات صحیح و عادلانه در جوامع و همچنین تسهیلگری است. اجرای موثر این فرآیند میتواند به تقویت دموکراسی و افزایش اعتماد عمومی به رسانهها منجر شود. باتوجهبه نقش رسانهها در دنیای معاصر، لازم است تا کشورهای جهان بهطور پیوسته رویکردهای خود را برای تطبیق با تغییرات جهانی و نیازهای مخاطبان متنوع کنند. تنظیمگری مسئولانه نهتنها به تقویت اعتماد عمومی بلکه به ارتقای کیفیت محتوا و حفظ ارزشهای فرهنگی جوامع کمک میکند.
نظر شما