آگاه: اولین سوالی که میخواهم مطرح کنم این است که پس از آزادی اسرای اسراییلی، شاهد حرکتهای غیرقابل پیشبینی ازسوی حماس در حوزههای رسانهای و تبلیغاتی بودیم. این موضوع به حدی مهم است که توجه بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول کرده است. این موضوع را برای ما تبیین کنید و بفرمایید چرا حماس از این ترفند بهره برد؟
این تکنیکها و مانورهایی که حماس انجام میدهد، باید در چارچوب یک جنگشناختی با رژیم اشغالگر صهیونیستی ارزیابی شود. تاریخچه این جنگشناختی به ما کمک میکند تا زمینهای که حماس در آن فعالیت میکند را بهتر درک کنیم. به نظر من، این تاریخچه به می ۲۰۲۱ (اردیبهشت ۱۴۰۰) و جنگ ۱۲روزه که به «سیف القدس» معروف است، برمیگردد. در جنگ سیفالقدس، حماس توانست جنگشناختی را در مقابل اسراییل پیروز شود. اگرچه وقتی به آمارهای نظامی پس از جنگ ۱۲روزه نگاه کنیم، اسراییل از نظر نظامی جلوتر بود اما پیروزی حماس در جنگشناختی بود که بر افکار عمومی جامعه فلسطینی و حتی جهانی تاثیر گذاشت. در آن جنگ، حماس جنگ را آغاز کرد و خود نیز آن را به پایان رساند. این دو حالت، یکی از عواملی بود که به حماس این امکان را داد تا در جنگشناختی پیروز شود.
حماس با آغاز و پایان دادن به جنگ، زمینه را برای پیروزی در جنگشناختی آماده کرد. یکی از مسائل مهم در سیف القدس، دفاع مشروع فلسطینیها بود که بسیار ارزشمند تلقی میشود. دو مسئله کلیدی وجود دارد که میتواند بین فلسطینیها اجماع ایجاد کند: نخست، مسئله اسیران فلسطینی در زندانهای اسراییل و دوم، دفاع از مسجد الاقصی. سیفالقدس در دفاع از مسجدالاقصی شکل گرفت و این یکی از عوامل پیروزی حماس در جنگشناختی علیه اسراییل بود.
در واقع، حماس با تحمیل جنگ به اسراییل و سپس پایان دادن به آن، توانست اعتبار و مشروعیت خود را افزایش دهد. انتخاب ماه مبارک رمضان و شبهای قدر که نزد اهل سنت معنادار بود نیز بر افکار عمومی تاثیر مثبت گذاشت. نظرسنجیها نشان داد که حماس در نظر جامعه اسراییلی شکست نخورده و بالعکس، فلسطینیها شرایط خود را به اسراییل تحمیل کردند. بنابراین، حماس در جنگ سیفالقدس یک نقطه عطف تاریخی رقم زد و بر اساس این الگوی موفق، اقدام به شکلدهی جنگ جدیدی به نام «طوفان الاقصی» کرد. پس از این جنگ، تنشها در کرانه باختری افزایش یافت و اعتبار حماس نیز در این منطقه بالا رفت. تصور غالب بر این بود که فلسطینیهای کرانه باختری از مقاومت دست کشیدهاند ولی آنچه در کرانه رخ داد برای خود اسراییلیها هم شوکآور بود. تا همین الان هم میبینید که کرانه بهویژه شمال آن را تحت کنترل شدید درآوردهاند و دائما عملیات نظامی انجام میدهند. کرانه باختری پیش و پس از سیفالقدس بسیار متفاوت شده است. پس از سیفالقدس، هر اقدام مقاومتی در کرانه اعتبار حماس را افزایش داده و اعتبار تشکیلات خودگردان و ابومازن را کاهش داد. در نتیجه، جنگ سیفالقدس تاثیرات عمیقی بر وضعیت سیاسی و اجتماعی فلسطینیها گذاشت و موجب تقویت جایگاه حماس در برابر اسراییل شد.
افزایش اعتبار حماس و بهطور متقابل کاهش جایگاه تشکیلات خودگردان در کرانه باختری، نشاندهنده تاثیرات عمیق جنگها و تحولات اخیر است. امروز نیز شاهد همین وضعیت در کرانه هستیم. تمام مقاومتها به این نتیجه رسیدهاند که این یک الگوی مناسب است که باید گسترش یابد. بنابراین، طراحی «طوفان الاقصی» شکل گرفت که در واقع یک یا چند گام تکاملی نسبتبه سیف القدس به شمار میآید.
در عملیات طوفان الاقصی این نبرد شناختی به کدام سمت و سو رفت؟
در عملیات طوفان الاقصی یا ۷اکتبر، حماس بار دیگر جنگ را به اسراییل تحمیل کرد. زمان و مکان جنگ به اسراییلیها تحمیل شد؛ آنها ناچار شدند نیروهای خود را به غزه، که یک محیط شهری متراکم است وارد کنند. غزه از دو بخش تشکیل شده: یک بخش زیرزمینی و یک بخش روی زمین. ورود به یک محیط متراکم شهری با وجود ۷۰۰کیلومتر شبکههای پیچیده تونلها، بدترین نوع جنگ نامتقارن برای اسراییل محسوب میشود.
بنابراین، مکان و نحوه جنگ به اسراییلیها تحمیل شد. اسراییل ترجیح میدهد در مقابل یک ارتش کلاسیک در یک جنگ متقارن شرکت کند، نه در برابر نیروی چریکی در یک جنگ نامتقارن. ورود به عملیات طوفان الاقصی، مشابه عملیات سیف القدس، به اسراییل تحمیل شد و این تحمیل شامل زمان، مکان و نحوه جنگ بود.
پایان جنگ نیز باید به اسراییلیها تحمیل میشد تا الگوی سیف القدس تکرار شود. از زمان آتشبس تا کنون، باید صحنهای را که در غزه مشاهده میکنیم در این چارچوب ارزیابی کنیم. حواسپرتی اسراییل در جنگشناختی علیه حماس باعث شده که آنها نتوانند اهداف اعلامی خود را محقق کنند؛ اهدافی نظیر نابودی سیاسی و نظامی حماس و آزادی اسیرانشان در غزه. حماس بهخوبی میداند که باید در تمام مانورهایش نشان دهد که از نظر سیاسی و نظامی زنده و فعال است. آنها به هر نحوی، ازجمله برگزاری رژه پیروزی، این پیام را به جهان و مردم فلسطین منتقل میکنند: «ما باوجود ۱۵ماه جنگ در غزه زنده هستیم و فاعل مایشاء هستیم و در حال آزادسازی اسیران اسراییلی هستیم.»
این صحنهآرایی ازسوی حماس برای اثبات سه گزاره کلیدی است: اول، پایان جنگ را ما تحمیل کردیم؛ دوم، اسراییل موفق به کسب اهداف اعلامیاش نشد؛ و سوم، کادر حماس زنده است و رژه پیروزی در غزه برگزار میکند. حضور هیات حماس در تهران و دیدار با مقام رهبری نیز نشاندهنده این است که از نظر سیاسی نهتنها زنده، بلکه پویا و روبه جلوست. کادر حماس توانسته ساختار نظامی خود را بازسازی کند و تواناییهای چریکی، راکتی و تونلی خود را حفظ کند. همچنین کنترل کمکهای بشردوستانه و توزیع آنها در غزه در دست حماس است. این اقدامات در چارچوب یک جنگشناختی معنا پیدا میکند و براساس تجربه موفق سیف القدس، سیر تکاملی حماس در راستای غلبه بر اسراییل ادامه دارد.
این اثرات در جامعه فلسطینی، بهویژه در کرانه باختری، باعث افزایش اعتبار و مشروعیت حماس میشود. اقدامات مقاومتی در این منطقه افزایش خواهد یافت و تنشها بیشتر خواهد شد که برای اسراییل بسیار حساس و راهبردی است. همچنین این تحولات افکار عمومی جهان و منطقه را تحتتاثیر قرار میدهد. باوجود وابستگی دولتهای عربی مستبد به آمریکا، ملتها همدردی عمیقی با فلسطینیها دارند که در جریان طوفان الاقصی بهوضوح مشاهده شد.
ملتهای غیرمسلمان در سطح دنیا نیز به پالسهایی که در چارچوب جنگشناختی منتشر میشود واکنش نشان میدهند و این موضوع بر افکار عمومی منطقه و همچنین مردم جهان تاثیر میگذارد. اکنون با وضعیت خاصی مواجه هستیم؛ ترامپ به عنوان نماد نهایت استکبار، در تلاش است که نهتنها مسئله فلسطین را حل نکند، بلکه آن را از بین ببرد. او قصد دارد غزه و مردم آن را که مسلمانانی با فرهنگ عمیق اسلامی و روحیه مبارزاتی هستند، بهآسانی پاکسازی کند. شاید دولتها به این فکر باشند اما ملتها تحتتاثیر قرار میگیرند. در این راستا، ارسال پالسهای قدرتمند ازسوی حماس بهسمت افکار عمومی منطقه، در کنار استکبار، زیادهخواهی و تجاوزگری ترامپ و نتانیاهو، میتواند جرقهای برای انبار باروت افکار عمومی منطقه باشد؛ بنابراین، مانورهای حماس باید در این چارچوب ارزیابی شوند.
حرکتهای رسانهای حماس چه درسهایی برای ما و جبهه مقاومت دارد؟
پیروزی نظامی یک مسئله است اما پیروزی در جنگشناختی یک مسئله دیگر. برای موفقیت در جنگشناختی ، باید از موشک یا سلاح استفاده کنید اما اگر زمینه برای پیروزی در جنگشناختی آماده نیست، نباید به سلاح یا موشک روی بیاورید. اقدام نظامی باید در زمان و مکان مناسب و ضروری انجام شود؛ در غیر این صورت، صرفا زدن موشک بدون توجه به زمینههای دیگر، یک اقدام نادرست خواهد بود.
به عنوان مثال، شما باید شبهای مبارک قدر را در ماه رمضان در دفاع از مسجد الاقصی در نظر بگیرید و سپس اقدام کنید. اگر هیچیک از این موارد را در نظر نگیرید و فقط به زدن موشک بپردازید، این نشاندهنده نادرستی رویکرد شماست. ما باید بدانیم که جنگ، جنگ ترکیبی است. شما نباید تحولات را صرفا در قالب مسائل نظامی ارزیابی کنید، بلکه پیروزی در جنگشناختی نیز باید در دستورکارتان باشد.
بهعنوان مثال، دو مسئله در فهم جامعه فلسطینی بسیار مهم است که میتواند فلسطینیان را به اجماع برساند: یکی دفاع از مقدسات و دیگری تجاوز به آنها. این دو میتوانند اجماعساز در جامعه فلسطین باشند. مسئله دومی که برای جامعه فلسطین اهمیت دارد، موضوع اسیران فلسطینی است. وقتی حماس حجم زیادی از اسیران را از زندانهای اسراییل آزاد میکند، این آزادی میتواند بهشدت در جامعه فلسطینی اجماعساز باشد. حماس بر آزادی اسیران فلسطینی تاکید و تمرکز دارد تا افکار عمومی جامعه فلسطینی را تحتتاثیر قرار دهد. اسیران فلسطینی در جامعه فلسطین بسیار مهم هستند و آزادی آنها معنای عمیقی برای جامعه دارد. درسهایی که ما از این قضایا میگیریم این است که برای ارزیابی تحولات، نباید فقط به آمار و ارقام نظامی رجوع کنیم، بلکه باید بفهمیم که جامعهای که درگیر جنگ است، چه درکی از منازعه دارد. این درک و فهم بسیار مهم است و میتواند به پیروزی در جنگشناختی کمک کند. در غیر این صورت، صرفا اقدام نظامی و قدرت نظامی نمیتواند تعیینکننده و رهاییبخش باشد.
نظر شما