«امروز دشمن از همه روش‌ها استفاده می‌کند. من دیروز در جمع جوان‌ها می‌گفتم که امروز صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت وجود دارد که هدف عمده‌شان این است که تفکرات اسلامی و به‌خصوص تفکرات شیعی را مورد تهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالی نیست؛ از روش‌های تخریبی و از روش‌های روان‌شناسانه و غیره استفاده می‌کنند. همه این‌ها پاسخ دارد؛ پاسخ‌هایش هم مشکل نیست؛ بایستی از این وسایل استفاده کرد. باید از آنچه که در اختیار داریم، حداکثر استفاده را بکنیم. ما نه از صداوسیمای‌مان، نه از مطبوعات‌مان و نه از بسیاری از منابر عظیم عمومی‌مان، چنان‌که باید و شاید، استفاده نمی‌کنیم. این ضعف‌های ماست؛ این ضعف‌ها را بایستی کم کنیم. باید روزبه‌روز نقاط ضعف را کم و نقاط قوت را زیاد کرد؛ و این ممکن است.» (بیانات مقام رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۲۷/۱۱/۱۳۷۹)

مانیفست نبرد شناختی جریان رسانه‌ای انقلابی

آگاه: سید علی سیدی: امروزه، با گسترش روزافزون شبکه‌های خبری و اطلاع‌رسانی در حوزه‌ها و سطوح مختلف، در عصر سلطه ارتباطات قرار داریم. در این عصر، حضور رسانه بر تمامی حوزه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی سایه انداخته است. این حضور فراگیر و مسلط سبب می‌شود که رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی و هویت‌بخشی افکار عمومی ایفا کنند و تاثیرات شگرفی بر کنش و واکنش مردم در مواجهه با رویدادهای ملی و فراملی داشته باشند. 
بر همین اساس، در شرایطی که واکنش و موضع افکار عمومی به حوادث مهم منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به‌میزان قابل‌توجهی پیرو هم‌پیمانی یا تقابل قدرت‌ها در مقاطع زمانی مختلف قرار دارد، این رسانه‌های مسلط جهان هستند که به‌عنوان اصلی‌ترین مجرا و مدیومِ اِعمال قدرت عمل می‌کنند. قدرت‌های جهانی هر زمان در پدیداری واقعه یا فاجعه‌ای هم‌پیمان و مشترک‌المنافع بوده‌اند رسانه‌های مسلط و تحت‌اختیار آنها نیز در نوع پوشش یا عدم پوشش آن وقایع به‌تمامی با آنها همراه بوده و بالعکس هرگاه در حادثه‌ای پای کمترین ناسازگاری با منافع آنها در میان بوده هژمونی رسانه‌ای خود را در خدمت بازتاب و تشدید انعکاس آن در بستر افکار عمومی جهان به خدمت گرفته‌اند. 
چنین است که «روایتِ» وقایع در آیینه رسانه‌ها به‌لحاظ کیفیت یا حتی بازتاب و عدم بازتابِ آن اهمیتی کمتر از «واقعیتِ» رویدادها ندارد. قدرت‌ها و رهبران فکری، با استفاده ابزاری از رسانه‌ها و به‌کمک تکنیک‌های مختلف، مخاطبان را در معرض استفاده ناگریز از محتواهای خبریِ دلخواه در قالب‌ها و بسته‌بندی‌های جذاب قرار می‌دهند. بدین شکل، مخاطب حضور پرده‌گردان‌های رسانه‌ای را در پس محتواهای خبری احساس نمی‌کند و درحالی‌که در معرض فراخوان آنها قرار دارد در خوانش آنها احساس آزادی و گزینشگری دارد. درحقیقت، این پنداشت انتخابگرانه موجب می‌شود که وی به‌تدریج مقهور صمیمیت و فوریت رسانه قرار گیرد و بدون هیچ سوءظن خود را از وجود راهنما و هدایتگر در این عرصه بی‌نیاز تلقی کند. 
با این وصف، از یک‌سو قابلیت‌ها و امکانات رسانه‌ها از یک‌سو و از سوی دیگر، افسون روزافزون آنها اهمیت توجه به تهدید و فرصت‌های آن را فرارو می‌آورد و ارتقای قابلیت اثربخشی و توسعه دامنه تاثیر و نفوذ رسانه‌ای را در اولویت اهداف و رسالت‌های نظام و جامعه اسلامی قرار می‌دهد. تحول رسانه‌ای جهان و ویژگی‌های امروز ارتباطی در پیدایش جبهه‌ها و بازوهای آلترناتیو رسانه‌ای سبب می‌شوند که وقایع تحت سانسور شدید نظام‌های قهر و سلطه افکار عمومی ملت‌های غیراسلامی را نیز در پرتو آگاهی و تحت‌تاثیر عمیق قرار دهد؛ و حتی رسانه‌های رقیب و مسلط جهانی را به چالش بکشند و آنها را به ارائه دست‌کم بخشی از واقعیات ـ ولو جهت‌دار ـ ناچار سازند. 
با وصفی که گذشت، رسانه‌های جبهه انقلاب اسلامی در هجمه رسانه‌ای پیرامون حوادث جهانی، منطقه‌ای و داخلی عامل مهمی در اقتدار نظام اسلامی به‌شمار می‌روند. حفظ و افزایش پشتوانه مردمی انقلاب با اقدامات هوشمندانه رسانه‌ای نقش قدرت نظامی کشور را نیز کارآمدتر می‌سازد، زیرا آنچه برای دشمنان قدرت بازدارنده به شمار می‌رود آگاهی و همراهی مردم از نظام سیاسی و تبعیت ولایتمدار آنهاست. 
رهبر انقلاب با عنایت به این مقوله مهم در دیدار مردم تبریز در روز دوشنبه تصریح کردند: «تهدید نرم‌افزاری چیست؟ تهدید نرم‌افزاری یعنی دستکاری کردن افکار عمومی مردم، یعنی ایجاد اختلاف، یعنی ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی؛ این تهدید نرم‌افزاری است. تهدید نرم‌افزاری یعنی ایجاد تردید در پایداری در مقابل دشمن؛ این کار را دارند می‌کنند. به فضل الهی، تا امروز موفق نشده‌اند؛ تا امروز وسوسه دشمن نتوانسته دل مردم ما را تکان بدهد، جوانان ما را از عزم و از حرکت بازبدارد. نمونه‌اش همین راه‌پیمایی عظیم روز بیست‌ودوم بهمن؛ کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟ بعد از چهل و چند سال از پیروزی انقلاب، روز پیروزی انقلاب را آحاد مردم ــ نه نیروهای مسلح، نه مسئولین، [بلکه] توده مردم، آحاد مردم، بدنه ملت ــ این‌جور گرامی بدارند و با این حجم عظیم وارد میدان بشوند؛ و ۴۶سال با همه مشکلاتی که وجود دارد ــ مردم مشکلاتی دارند، توقعاتی دارند، توقعات به‌حقی دارندــ اما اینها مانع نمی‌شود از اینکه از انقلابشان دفاع کنند. معنای این چیست؟ معنایش این است که تهدید نرم‌افزاری دشمن هم تا امروز در این کشور و در این ملت کارساز نبوده. حرف من این است که نگذارید این حیله دشمن که همچنان ادامه دارد، در آینده هم اثر کند.
صاحبان دستگاه‌های تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر، اصحاب دانش، آن کسانی که در دستگاه‌های رسمی آموزش و رسانه و هنر و مانند اینها مسئولیت دارند، آحاد جوانان ما که با فضای مجازی ارتباط دارند، اینها بایستی تلاششان را متوجه به این بکنند که ببینند دشمن بر روی چه نقطه‌ای تکیه می‌کند و انگشت می‌گذارد، از چه راهی می‌خواهد در ذهن مردم و در افکار عمومی مردم نفوذ کند، آن راه را ببندند؛ تولید محتوا کنند؛ صاحبان اندیشه تولید فکر و اندیشه کنند و با این کار خودشان در مقابل دشمن بِایستند؛ امروز این [کار] از دفاع سخت‌افزاری مهم‌تر است. در دفاع سخت‌افزاری اگر نقصی ایجاد بشود، با حرکت نرم‌افزاری می‌شود آن نقص را جبران کرد، آن ضعف را برطرف کرد ــ که بارها این کار انجام گرفته ــ اما اگر چنانچه در دفاع نرم‌افزاری مشکل داشته باشیم، مشکل را ابزارهای سخت‌افزاری برطرف نمی‌کنند؛ به این توجه باید کرد.
مبتنی‌بر این دیدگاه، پژوهش حاضر هدف خود را بازجست و تعین‌بخشی به عوامل اقتدارآفرینی در عرصه رسانه‌ای کشور قرار داده و تبلور آن را در ظرف رسانه‌های انقلاب تصویر می‌کند، تا اقتدار رسانه‌ای جبهه انقلاب اسلامی با اتکا به گستره فراگیر مخاطبان آگاه و همراه خود به غلبه بر هژمونی استبداد و استکبار غرب بینجامد و آن را به تغییر مشی در رویکردها و عملکردهای درازدامنه‌اش وادار سازد.»
در یک نگاه می‌توان آسیب‌ها و نقاط ضعف رسانه‌های انقلابی را به دو گروه درون‌رسانه‌ای و برون‌رسانه‌ای یا عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. به این معنا، آسیب‌های درون‌رسانه‌ای یا اختصاصی شامل ضعف‌هایی می‌شود که مستقیما به رسانه‌های انقلابی مربوط می‌شوند و آنها را می‌توان توسعا در دسته‌ای شامل «ضعف‌ها و آسیب‌های سیاستی و محتوایی» و در دسته‌ای دیگر با عنوان «ضعف‌های فنی و ساختاری» قرار داد. ضعف‌های برون‌رسانه‌ای شامل آن دسته از ضعف‌هایی است که صرفا مختص رسانه‌های انقلاب نیستند و در نگاهی فراگیر همه رسانه‌های کشور را شامل می‌شوند و ازآنجاکه رسانه‌های انقلابی را نیز دربرمی‌گیرند به‌عنوان ضعف‌های عمومی رسانه‌های انقلاب مطرح می‌شوند. آنچه در ادامه بیان می‌کنیم نگاهی است به ضعف‌ها و آسیب‌های سیاستی و محتوایی.

الف. ضعف‌ها و آسیب‌های سیاستی و محتوایی
فقدان رویکرد کل‌گرا و فراگیر
مدیریت محتوا در هر رسانه باید مبتنی‌بر نگاهی کل‌گرا و برنامه‌ریزی بلندمدت باشد که مسائل و موضوعات حوزه‌های مختلف را در دایره شمول خود و متناسب با اهداف کلان و حساب‌شده پوشش دهد؛ بدین ترتیب، تمامی موضوعات در هر شاخه و حوزه در بستر ارتباطی و گفتمانی واحدی شکل می‌گیرد که جایگاه، عملکرد و سناریوی هریک، در نسبت با سایر حوزه‌ها و متناسب با مقاطع زمانی، مشخص و برنامه‌ریزی‌شده است.
با این حال، چنین به‌نظر می‌رسد دامنه موضوعی و محتوایی در رسانه‌های انقلاب به‌صورت غیرمتمرکز و اصطلاحا جزیره‌ای مدیریت می‌شود به‌نحوی‌که محتوای تولیدشده در برخی حوزه‌ها اولا به‌طور مستقل در حیطه اختصاصی خود به‌صورت سریالی و سناریومحور پرداخته نمی‌شوند و ثانیا جایگاه و نسبت آنها با سایر محتواها در حوزه‌های دیگر نامشخص یا منقطع است؛ برای مثال،‌ وقتی که به مسئله‌ای در حوزه شهری و اجتماعی پرداخته می‌شود ممکن است به‌نظر برسد که آن موضوع به‌خودی خود حساسیتی ندارد اما یک نگاه کل‌نگر آشکار می‌سازد که اتفاقی سیاسی در حوزه‌ای دیگر و به‌ویژه در رسانه‌های معارض آن موضوع را از حالت خنثی خارج ساخته است. 

غلبه رویکرد تهدیدنگر و بحران‌محور
نگاه غالب مدیریت محتوا در میان مسئولان و مدیران رسانه‌ای متوجه سویه‌های تهدیدمحور در هر موضوع است به‌گونه‌ای که موضوعات مختلف تا زمانی که تحت‌تاثیر شرایط پیرامونی و به‌ویژه «در نتیجه» سناریوها و هجمه‌های جبهه معارض برجسته و بحرانی نشوند ارزش توجه و پرداخت رسانه‌ای نمی‌یابند. در موارد اندکی هم که این موضوعات مورد توجه واقع می‌شوند بیشتر جنبه‌ای تزیینی و حاشیه‌ای دارند. این در حالی است که در مقابل جبهه رسانه‌ای معارض به‌همان اندازه و حتی بیش از آنکه به موضوعات بحرانی می‌پردازد برنامه بلندمدتی با اهداف خاص و سیاسی در پس موضوعات ظاهرا خنثی در حوزه‌های مختلف دارد. درواقع، اتخاذ رویکرد تهدیدمحور رسانه‌های انقلاب را هرچه بیشتر در موضع انفعال و نهایتا در جبهه دفاعی قرار می‌دهد و به‌مرور فرصت‌های موجود و پیش رو را نیز وامی‌نهد تا در سناریوی جبهه معارض مورد سوءاستفاده قرار گیرند و به تهدید تبدیل شوند. 
در واقع اتخاذ این رویکرد خصوصا ازسوی رسانه‌های انقلاب جوی امنیتی و سیاسی و یکنواخت را بر آنها مستولی کرده است؛ به‌طوری‌که اندک موضوعات غیرسیاسی و خنثی نیز در سایه و سیطره همین فضا قرار می‌گیرند و برای شکستن و تعدیل این فضا باید هزینه و زمان قابل‌توجهی به کار رود.
اما تولید محتوا در رسانه‌های معارض در یک مجموعه جامع و فراگیر از حوزه‌ها و زیرشاخه‌های مفصل به‌صورت هماهنگ و هدفمند صورت می‌گیرد و خط سیر آن کاملا قابل رصد و استخراج است. در رسانه‌های رقیب و معارض موضوعات مختلف ادبی و زبانی، اجتماعی، و هنری به‌صورتی کاملا تخصصی و ظاهرا جدا از هرگونه شائبه سیاسی و جهت‌دار به‌صورت مستمر تولید و ارائه می‌شود اما درحقیقت همه آنها در یک بسته هدفدار مورد بهره‌برداری واقع می‌شوند. نخستین نتیجه طبیعی این روند آن است که رسانه‌های رقیب و معارض به‌تدریج در حوزه‌های مذکور نزد مخاطبان کسب مرجعیت و اعتبار می‌کنند و دربرابر چنین القا می‌شود که رسانه‌های خودی صرفا تریبون‌های سیاسی و امنیتی هستند و مطالب آنها در سایر حوزه‌ها سطحی و فاقد اعتبار و بار علمی است. این موضوع (یعنی کسب اعتبار جبهه رسانه‌ای رقیب در برابر رسانه‌های خودی به‌ویژه در حوزه‌ها و موضوعات بومی) به‌نفسه و بدون آنکه مورد بهره‌برداری ثانویه قرار گیرد اتفاقی است نامطلوب و ضعف رسانه‌ها محسوب می‌شود. 

ورود آشکار اهالی رسانه به فعالیت‌ها و جریان‌های سیاسی در جامعه
در بسیاری از رسانه‌ها، فعالان رسانه‌ای اساسا از حوزه سیاست وارد حوزه رسانه شده‌اند و این امر تا حدی موضوعی طبیعی و پذیرفته به‌شمار می‌رود اما مسئله‌ای که به‌عنوان ضعف در این میان مطرح است آن است که اولا رویکرد سیاسی رسانه تا حد امکان نباید برجسته و پررنگ باشد و ثانیا روند گفته‌شده نباید سیر معکوس پیدا کند، بدین معنی که فعالان رسانه‌ای که هویت و شناسنامه رسانه‌ای دارند نباید با ورود آشکار و جهت‌دار در عرصه‌های سیاستی وجهه حرفه‌ای خود را دچار استحاله کنند و به آن برچسب بزنند. این اتفاق موجب می‌شود که رسانه مدنظر هزینه‌های جبران‌ناپذیری را متحمل شود. در این خصوص، نگاهی به الزامات و نظام‌نامه‌های کاری رسانه‌های رقیب و معارض نشان می‌دهد که آنها باوجود وابستگی سیاسی و فعالیت‌های سیاسی پنهان و سازمان‌دهی‌شده سعی بسیاری در القای وجهه مستقل و بی‌طرفانه دارند، به‌طوری‌که خبرنگاران و سایر نیروهای انسانی خود را به‌شدت از ابراز و انتشار هرگونه موضع و مطلب جهت‌دار پرهیز می‌دهند تا حدی که حتی در فعالیت‌های شخصی آنان در سایر عرصه‌های رسانه‌ای و حتی شخصی نیز بر پایبندی آنان به این الزام تاکید می‌کنند، درحالی‌که گاهی مشاهده می‌شود فعالان رسانه‌ای انقلابی بدون توجه به اهمیت این مسئله در عرصه‌های سیاسی ورود کرده‌اند و این جهت‌گیری را برای مثال در صفحات شخصی و اجتماعی خود نیز انعکاس می‌دهند.

غلبه ادبیات احساسی و عاطفی 
رسانه‌های رقیب و معارض به‌اذعان خود در نوع استفاده از زبان حساس و حساب‌شده عمل می‌کنند و باوجود عناد و معارضه عمیق و مستمر خود با جریان‌های انقلابی و اسلامی تا حد امکان از به‌کاربردن و نسبت دادن صفات و القاب به اشخاص و جریان‌های مختلف و حتی رقبا و دشمنان خود پرهیز می‌کنند، به‌حدی‌که این مسئله را در منشور سازمانی و مرام‌نامه‌های کاری و حرفه‌ای خود تصریح کرده و مورد تاکید قرار می‌دهند. آنها در این مورد مدعی هستند که هر ایده و پدیده‌ای باید به‌شکلی بی‌طرفانه و دقیق و بدون جبهه‌گیری وصف شود و قضاوت نهایی سپرده شود به شنونده. این روند سبب شده است که عملکرد این رسانه‌ها در وجهه ظاهری‌ای که از خود نشان می‌دهند بر مدار منطق و عقلانیت و دید تحلیلی و روشمند به‌نظر برسد. این در حالی است که به‌طور عمومی در تحلیل‌های خبری رسانه‌های انقلاب بار احساسی و عاطفی مطالب بر بُعد منطقی و عقلانی آنها سایه انداخته است؛ به‌طوری‌که، حتی در صورت وجود دیدگاه تحلیلی و مستدل، به‌سبب تاکید و برجسته‌سازی برخی توصیفات جهت‌دار، با برچسب مطالب عاطفی صرفا موضع‌گیرانه طبقه‌بندی و شناسایی می‌شوند. 
رسانه‌های مذکور، به‌تبع این رویکرد، مخاطبان را بیشتر به‌سمت موضع‌گیری احساسی فرامی‌خوانند و کوشش اندکی برای ارتقای قابلیت خوانش تحلیلی در ذهن مخاطبان دارند. این آسیب که برآمده از غلبه نگاه سیاسی صریح و جهت‌دار بر این رسانه‌هاست باعث می‌شود مخاطبان نوعی از یکنواختی و تکرار را در مطالب این رسانه‌ها احساس کنند، به‌طوری‌که اصطلاحا دست آن رسانه برای مخاطبان رو باشد. درواقع، این ویژگی سابقه‌ای از آن رسانه را در ذهن مخاطب شکل می‌دهد که حتی در موضوعات و مسائل جدید نیز با این پنداشت که موضع رسانه مدنظر روشن و قابل‌پیش‌بینی است به‌سراغ دیگر منابع خبری رسمی و غیررسمی می‌رود. این روند دارای تعدد و تکثر و تکرار است به‌نحوی‌که حتی در اخبار تحلیلی و تفصیلی نیز به ادبیات رایج رسانه‌های انقلاب تبدیل شده است ادامه و گسترش این وضعیت برای وجهه عقلانی و علمی و اعتبار رسانه‌های انقلاب به‌شدت مضر و آسیب‌زاست و آن را خدشه‌پذیر می‌سازد.

گرایش به نشر روزافزون اخبار زرد و عوامانه
طبیعتا بخش عمده‌ای از مخاطبان رسانه را طبقه عامه جامعه شامل می‌شود و این گروه مخاطبان به‌سبب دامنه گسترده‌شان به‌عنوان بخش مهمی از مخاطبانِ هدف شایسته توجه ویژه هستند؛ بدین رو، درنظرگرفتن طیفی از اخبار و محتوای عامه‌پسند می‌تواند در جذب مخاطبان تاثیر بسزایی داشته باشد. اما نکته شایان‌توجه در این خصوص آن است که در نشر این اخبار باید اولا به‌شکل حساب‌شده، گزینشی و پالایشی عمل کرد و ثانیا اهداف تربیتی و هدایت مخاطب را نیز در نظر داشت به‌نحوی‌که هم عامه‌پسند و هم سالم باشند. آسیبی که رسانه‌های داخلی و همسو در این خصوص با آن مواجه هستند آن است که با تمرکز بر هدف نخستین (جذب حداکثری مخاطب) دو نکته اخیر (انتخاب پالایشی و لحاظ اهداف تربیتی) را مغفول نهاده‌اند. بدین شکل، به‌طور روزافزون، به انتشار برخی از این قبیل خبرها می‌پردازند که با اهداف فرهنگی انقلاب همخوانی ندارد و حتی به‌کرات مورد اعتراض مخاطبان هم واقع می‌شود؛ برای مثال، اخبار حوادث (به‌ویژه حوادث خارجی و نامرتبط با مخاطب داخلی) با عناوین پرآب‌وتاب، اخبار مرتبط با بازیگران هالیوودی، اخبار با زمینه جنسی، اخبار حاوی دروغ و شایعه، اخبار نقض‌کننده حریم خصوصی و اخبار مروج مصرف‌گرایی هم دارای پیامدهای ضدفرهنگی است و هم شأن رسانه را در نظرگاه مخاطبان تنزل می‌دهد. درواقع، نوع پرداخت رسانه‌های انقلاب به این نوع اخبار به‌گونه‌ای پرآب‌وتاب و از لحاظ رویکرد و اهداف تربیتی خنثی است که صرفا «ولع» مخاطبان را به موضوعات لهو یا متضمن آموزه‌های غیراخلاقی افزایش می‌دهد و به نتیجه نامطلوب و تبعات منفی می‌انجامد. حتی، در اغلب موارد، اخبار زرد و منفی خارجی که متضمن آسیب‌های اجتماعی هستند به‌گونه‌ای مبهم و شبهه‌ناک عنوان‌گذاری می‌شوند تا با انگیزش وسوسه و کنجکاوی مخاطب جهت کشف منشأ و جزئیات خبر به جذب وی بپردازند، درحالی‌که این رویکرد با پیامدهایی نظیر قبح‌شکنی و کاهش حساسیت جامعه به آسیب‌های اجتماعی همراه است و عملا در تعارض با اهداف متعالی و آرمانی رسانه‌های انقلاب قرار می‌گیرد.

عملکرد غیرهوشمندانه در جذب و حمایت حداکثری هنرمندان
رسانه‌های انقلاب در راستای جذب افراد به جبهه خودی و تقویت آن به حمایت از برخی افراد به‌ویژه در حوزه‌های هنر از جمله سینما و موسیقی و ادبیات می‌پردازند اما عملکرد این رسانه‌ها در این خصوص گاهی موجب تحمیل هزینه‌ها و تبعات منفی برای نظام می‌شود. این موضوع به‌طورکلی گسترده‌ای از حوزه‌های مختلف را من‌جمله مبلغان، سخنرانان، محققان، مجریان، و هنرمندان دربرمی‌گیرد اما در این میان اهمیت مشاهیر و ستاره‌ها در عرصه هنر بیشتر است. 
طبعا یکی از توجیهات یا استدلالاتی که برای جذب و حمایت از این افراد در جبهه خودی وجود دارد مسئله سلبریتی‌ها و اهمیت آن در جذب مخاطب عمومی است که رسانه‌های رقیب به‌طور جدی و برنامه‌ریزی‌شده از این موضوع بهره می‌گیرند و متقابلا رسانه‌های ما نیز به‌عنوان یکی از عوامل جذب مخاطب در برابر جبهه رقیب به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنند که در این زمینه دست‌پر باشند. 
اما رسانه‌ها و در کنار آن مدیران فرهنگی انقلاب باید در نظر بگیرند که اساسا مدیریت حوزه‌هایی چون هنر و ادبیات و روند حاکم بر فعالیت‌های اهالی آن در قیاس با دیگر عرصه‌ها حساسیتی دوچندان دارد و ظرافت‌ها و هوشمندی‌های ویژه‌ای را می‌طلبد، زیرا ماهیت و اقتضای عرصه هنر و ادبیات به‌گونه‌ای است که امکان بسیاری از پیش‌بینی‌ها را درمورد خود سلب می‌کند و نمی‌توان رویه و روندی ثابت و مشخص را برای اهالی و اتفاقات جاری در آن در نظر گرفت. بررسی تاریخی و اجتماعی این عرصه نیز نشان می‌دهد که این قشر از جامعه در بسیاری از رویدادها و تحولات اجتماعی کمتر پیشرو بوده و در فعالیت‌های مشارکتی و تابع نیز به‌ندرت خط‌مشی باثباتی را دنبال کرده‌اند. 

ضعف در مخاطب‌شناسی
کم‌توجهی به گونه و گستره مخاطبان از ضعف‌های اساسی یک رسانه قلمداد می‌شود که ممکن است ضعف‌های دیگری را در پی بیاورد. درخصوص رسانه‌های انقلاب، بروز و تشدید ضعف‌هایی چون «عدم کوشش در حفظ وجهه بی‌طرفانه»،‌ «غلبه ادبیات احساسی بر بیان منطقی و عقلانی»، «عملکرد غیرهوشمندانه در جذب هنرمندان» و «ضعف تبلیغی» در امتداد و برآیند این ضعف اساسی قرار می‌گیرد؛ به‌بیان دیگر، ریشه‌یابی شماری از ضعف‌ها در رسانه‌های انقلاب ما را به ضعف ریشه‌ای‌ترِ «ضعف در مخاطب‌شناسی» می‌رساند. اگر مخاطبان هر رسانه و ازجمله رسانه‌های انقلاب را از نظر نگرش و موضع به سه دسته موافق، مخالف و ممتنع و در نگاهی توسعی و تقلیلی به خودی (همسو) و غیرخودی (ناهمسو) تقسیم کنیم، در رسانه‌های انقلاب بسیاری از مواقع مشخص نیست که مخاطبِ مطالب و اخبار کدام‌یک از این سه یا دو دسته‌اند. از طرفی، وقتی رسانه‌ای قصد جذب و افزایش دامنه مخاطبان خود را در نظر دارد باید سویه تخاطب و تاثیرگذاری‌اش را بیش از پیش متوجه دو گروه مخاطبان «خاموش» و «مخالف» کند. اما درخصوص رسانه‌های انقلاب چنین به نظر می‌رسد که عملا کمتر به مخاطب بیرونی و ناهمسو توجه دارند و از طرفی، رویکرد آنها در تولید محتوا درراستای حفظ و ارتقای بینش‌محور در جبهه مخاطبان خودی نیز کارکردی نامناسب و چه‌بسا معکوس دارد.
فقدان نگاه خودانتقادی و رویه انتقادپذیر
متاسفانه رویکرد غالب و عمده بر فضای جبهه رسانه‌ای انقلاب به‌نحوی است که مدیران و فعالان آن کم‌وکیف فعالیت‌های خود را بیشتر در ساحتی جزیره‌ای و درون‌رسانه‌ای می‌نگرند. از طرفی، زمانی که با انتقادات رسانه‌ای بیرونی مواجه می‌شوند غالبا آن را به‌عنوان تخاصمِ صرف، و مستلزم دفاع و مقابله‌به‌مثل تلقی کرده و از این جبهه وارد فعالیت و پاسخ می‌شوند. در واقع، در فضای مدیریتی و پژوهشی در جریان طرفدار نظام و انقلاب هرچند مطالعات روشمندی ناظر بر کشف و رصد آسیب‌ها و ضعف‌های درونی وجود دارد (مانند مدل رایج SWOT) اما این مطالعات کمتر به حوزه عمل راه می‌یابند و چنان‌که پیشتر نیز اشاره شد رویکرد غالب ناظر بر سویه‌های تهدیدزا و نحوه مقابله با آنهاست تا تمرکز بر ضعف‌ها و شیوه‌های رفع آن، درحالی‌که باید به‌طور مستمر و سازمان‌یافته دیدگاهی مبتنی بر کشف و رفع ضعف‌ها و آسیب‌ها و فقدان‌ها وجود داشته باشد و درعین‌حال بازخورد مخاطبان و نگاه‌های انتقادی آنان در رویه‌ای تعاملی مورد رصد و بررسی قرار گیرد. اما فعالان و مدیران رسانه‌ای انقلاب با تمرکز بر آرمان‌ها و ارزش‌های متعالی پیش رو عملا توجه به کاستی‌ها و ضعف‌های خود را مغفول نهاده‌اند و این رویکرد در کاهش تعامل آنان با مخاطبان منتقد نیز تاثیر چشمگیری نهاده است؛ برای مثال، وضعیت انتشار کامنت‌ها در رسانه‌های خبری و تحلیلی انقلاب به‌طرز مشهودی نشان می‌دهد که این رسانه‌ها به‌نسبت رسانه‌های رقیب سعه صدر کمتری در مواجهه با مخاطبان خود دارند و نه‌تنها در شکل ظاهری طیف عمده‌ای از پیام‌های انتقادی را نشر و پاسخ نمی‌دهند، بلکه در عمل نیز نسبت‌به انتقادهای بازتاب‌یافته بی‌توجه و با کبر رفتار می‌کنند و حتی انتقادات سازنده، منطقی و خیرخواهانه از فعالان و مخاطبان همسو را نیز برنمی‌تابند. این درحالی است که جبهه رقیب با تقویت نگاه انتقادی پیوسته در پی رفع ضعف‌ها و ارتقای حرفه‌ای خود برآمده و بدیهی است در این جبهه با نگاه تمجیدی صرف و نبود رویکرد انتقادی نسبت‌به خود وجوه مثبت و قوت‌های رسانه‌ای انقلاب به فضایی انتزاعی و نامنطبق با واقعیات سمت‌وسو می‌یابد.

ضعف مدیریت و تبلیغات رسانه‌ای جبهه انقلاب
یکی دیگر از ضعف‌های جبهه رسانه‌ای انقلاب نحوه فعالیت‌های جانبی و پوشش‌های تبلیغاتی آنها در قالب‌هایی چون جشنواره‌ها، نمایشگاه‌ها و همایش‌هاست. نمونه‌ای از این فعالیت‌ها جشنواره رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی است که در چند دوره و با پوشش رسانه‌ای بسیار ضعیف برگزار شده است. نگاهی به کیفیت این جشنواره نشان می‌دهد که طی چند دوره برگزاری، موفقیت قابل‌توجهی در جذب فراگیر و حداکثری مخاطبان نداشته و حتی از جانب مخاطبان خاص جبهه انقلاب نیز با اقبال کم مواجه بوده است. این ضعف در زمینه‌های مختلفی چون کیفیت دکوراسیون و چیدمان، گستره موضوعی و سطح کیفی آثار ارائه‌شده، ضعف و بی‌برنامگی در خدمات و پوش تبلیغی و طراحی وبسایت جشنواره به‌طرزی آشکار قابل مشاهده است. 

عدم تقسیم کار تخصصی در تولید محتوا
غلبه دو رویکرد عمده در میان رسانه‌های انقلاب مبنی بر «رویکرد سیاسی» و «رویکرد تهدیدمحور» سبب شده است که این رسانه‌ها به‌طور عمومی دچار نوعی یکنواختی و همسانی موضوعی و محتوایی شوند. در این رسانه‌ها تمرکز عمده و اصلی مطالب و محتواهای خبری بر مسائلی همچون نزاع‌های سیاسی داخلی و خارجی و موضوعاتی همچون بیداری اسلامی است و بقیه اخبار یا به‌طور غیرمستقیم به این موارد مربوط می‌شوند یا حالتی حاشیه‌ای و تزیینی دارند و درواقع به‌عنوان راهکاری ابتدایی برای جذب مخاطب به کار رفته‌اند. در این شرایط، هیچ‌یک از رسانه‌های انقلاب را نمی‌توان سراغ گرفت که به‌طور مستقل و تخصصی به سایر موضوعات فرهنگی و اجتماعی بپردازند، حال آنکه در این حوزه‌ها نیز مسائلی مانند سبک زندگی، حجاب و افزایش جمعیت وجود دارد که اثر ملموس آن در جامعه کمتر از حوزه‌های مذکور نیست. با این وصف، رسانه‌های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مقایسه با وضعیت فعلی حاکم بر رسانه‌های رقیب دچار نواقص محتوایی در حوزه‌های مستقل و اختصاصی هستند و قریب‌به‌اتفاق آنها بدون تقسیم کار تخصصی و در یک طیف مشابه و محدود به تولید محتوا می‌پردازند.

عدم توجه به تناسب موضوعی با گونه رسانه‌ای
هر گونه رسانه‌ای به‌طور ماهیتی و فیزیکی با گونه خاصی از مسائل و موضوعات جاری در جامعه مناسبت دارد؛ به‌عبارت دیگر، مسائل و موضوعات مطرح و جاری در فضای جامعه هریک از بستر و گونه رسانه‌ای خاص خود به مخاطبان منتقل شده و در همان فضا مورد توجه، پیگیری و تعامل قرار می‌گیرند. این تناسب مولفه‌های مختلف ساختاری، محتوایی و رویکردی را دربرمی‌گیرد؛ برای مثال، رسانه‌ای چون روزنامه در مقایسه با رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی مخاطبان خاص خود را دارد و از طرفی نوع موضعات و قالب‌های متنی آنها با هم متفاوت است؛ بنابراین، در برنامه‌ریزی و تولید محتوا در هریک از این رسانه‌های متفاوت جوانب مذکور باید لحاظ شود. بااین‌حال، بسیار مشاهده می‌شود که مسائل مطرح در فضای یک رسانه که نیازمند پاسخ یا مدیریت ازسوی جبهه فرهنگی انقلاب است در آن رسانه مسکوت گذاشته شده و در رسانه‌ای دیگر برجسته‌سازی و حاشیه‌پردازی می‌شود، درحالی‌که اولا مخاطبانی در فضای رسانه اصلی بدون پاسخ رها شده و ثانیا مسئله مذکور موجب انگیزش کنجکاوی مخاطبان دیگر و درگیری گروه تازه‌ای با آن مسئله می‌شود که هر دو پیامد مضمن هزینه‌هایی برای جبهه فرهنگی انقلاب است. 

 توجه اندک به فعالیت‌های بین‌المللی
 با استفاده از ابزارها و فن‌آوری‌های ارتباطی
همان‌طور که مقام رهبری فرموده‌اند، ابزارها و علوم ارتباطی «یک راه دوطرفه است. اگر دشمن می‌تواند از علوم ارتباطات و از پیشرفت‌ها و تازه‌های علمی این رشته استفاده کند، ما هم می‌توانیم استفاده کنیم.» یکی از جنبه‌های استفاده تمام‌عیار از ابزارها و امکانات ارتباطی استفاده از آنها درراستای گسترش و توسعه فعالیت‌های بین‌المللی است. این رویکرد در میان رسانه‌های جبهه انقلاب به‌صورت هدفمند و مشخص مشاهده نمی‌شود و درواقع نگاه این رسانه‌ها برای جذب و تاثیر بر مخاطب بیشتر متوجه عرصه داخلی است، حال آنکه رسانه‌های رقیب چه در جنبه‌های تکنولوژیک و ساختاری و چه در جنبه‌های محتوایی رویکردی فرامرزی به مخاطبان خود دارند. استفاده از ابزارهای ارتباطی شامل هر دو جنبه سخت‌افزاری و نرم‌افزاری است. در زمینه کمبودها و الزامات فعالیت‌های نرم‌افزاری با رویکرد جهانی می‌توان ضعف جبهه رسانه‌ای انقلاب در تولید و گسترش اپلیکیشن‌ها و پیام‌رسان‌های ارتباطی و اجتماعی با دامنه مخاطبان برون‌مرزی را مثال زد که خود نیازمند بسترسازی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری گسترده‌تری است. همچنین از دیگر جنبه‌ای این موضوع، تمرکز دفاتر رسانه‌ای جبهه فرهنگی انقلاب در داخل کشور و عدم تلاش برای تکثر و گسترش حضور فیزیکی فعال و موثر برای برقراری تعامل بیشتر  و هدایت و برنامه‌ریزی دامنه‌دار در عرصه‌های برون‌مرزی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.