آگاه: فرهنگسازی فرآیندی است که از طریق آن ارزشها و نگرشهای جدید در جامعه نهادینه میشوند و بهمرور زمان به بخشی از رفتارهای روزمره مردم تبدیل میگردند. درواقع، فرهنگسازی زیربنای توسعه پایدار است و بدون آن، حتی بهترین برنامههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز با مقاومت یا بیتفاوتی مردم مواجه خواهند شد.
یکی از مهمترین دلایل لزوم فرهنگسازی در تمام امور کشور، ایجاد هماهنگی بین سیاستهای کلان و رفتارهای فردی و جمعی است. بهعنوانمثال، اگر دولت برنامهای برای کاهش مصرف انرژی دارد، این برنامه تنها زمانی موفق خواهد بود که مردم به اهمیت صرفهجویی در انرژی پی ببرند و آن را به یک عادت روزمره تبدیل کنند. بدون فرهنگسازی، قوانین و مقررات بهتنهایی نمیتوانند تغییرات ماندگار ایجاد کنند. مردم باید از درون باور داشته باشند که رفتارهای جدید برای منافع فردی و جمعی آنها ضروری است.
در حوزه محیطزیست نیز فرهنگسازی نقش حیاتی دارد. بحرانهایی مانند آلودگی هوا، کمبود آب و تغییرات اقلیمی نیازمند تغییر نگرش و رفتارهای مردم هستند. اگر جامعه به این باور نرسد که حفظ محیطزیست یک مسئولیت همگانی است، حتی محکمترین قوانین نیز نمیتوانند از تخریب بیشتر طبیعت جلوگیری کنند. آموزشهای عمومی، تبلیغات مؤثر و مشارکت دادن مردم در برنامههای محیطزیستی میتوانند بهتدریج فرهنگ حفاظت از محیطزیست را نهادینه کنند.
در امور اقتصادی نیز فرهنگسازی ضرورت دارد. برای مثال، اگر کشوری بخواهد به سمت تولید داخلی و حمایت از کالای ایرانی حرکت کند، باید این ارزش در میان مردم و تولیدکنندگان نهادینه شود. مصرفگرایی بیرویه، تقلید از الگوهای خارجی و بیاعتمادی به محصولات داخلی، موانعی هستند که تنها با فرهنگسازی میتوان بر آنها غلبه کرد. مردم باید به این باور برسند که خرید کالای داخلی نهتنها به اقتصاد کشور کمک میکند، بلکه کیفیت زندگی خود آنها را نیز بهبود میبخشد.
در حوزه اجتماعی، فرهنگسازی میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، خشونت و طلاق کمک کند. بسیاری از این مشکلات ریشه در نگرشهای غلط، باورهای سنتی و عدم آگاهی دارند. برای مثال، اگر جامعه به این باور برسد که اعتیاد یک بیماری است و نه یک جرم، رویکردها نسبت به درمان و پیشگیری تغییر خواهد کرد. همچنین، فرهنگ گفتوگو و مدارا میتواند از بسیاری از تنشهای خانوادگی و اجتماعی بکاهد.
حوزه سیاسی نیز از فرهنگسازی مستثنا نیست. مشارکت مردم در انتخابات، پاسخگویی مسئولان و شفافیت در تصمیمگیریهای کلان، همه نیازمند بستری فرهنگی هستند. اگر مردم به اهمیت رأی دادن واقف نباشند یا اگر مسئولان پاسخگویی را یک ارزش ندانند، نظام سیاسی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. فرهنگ سیاسی سالم، شهروندان را به مشارکت فعال دعوت میکند و از طرفی، حاکمان را به رعایت اصول اخلاقی و قانونی ملزم میسازد.
یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگسازی، آموزش است. نظام آموزشی باید از سنین پایین، ارزشهایی مانند مسئولیتپذیری، احترام به حقوق دیگران و حفظ محیطزیست را به کودکان بیاموزد. رسانهها نیز نقش کلیدی در این فرآیند دارند. برنامههای تلویزیونی، فیلمها، شبکههای اجتماعی و حتی تبلیغات میتوانند الگوهای رفتاری را تغییر دهند.
نقش نخبگان و الگوهای اجتماعی نیز در فرهنگسازی انکارناپذیر است. زمانی که شخصیتهای محبوب و مورد احترام جامعه، رفتارهای مطلوب را تبلیغ کنند، مردم تمایل بیشتری به تقلید از آنها خواهند داشت. ورزشکاران، هنرمندان، دانشمندان و رهبران دینی میتوانند با گفتار و کردار خود، جامعه را به سمت ارزشهای مثبت هدایت کنند.
با این حال، فرهنگسازی یک فرآیند زمانبر است و نباید انتظار داشت که تغییرات یکشبه رخ دهند. مقاومت در برابر تغییر، یکی از موانع اصلی در مسیر فرهنگسازی است. مردم معمولا به عادات قدیمی خود پایبند هستند و هرگونه تغییر را با تردید میپذیرند. بنابراین، برنامهریزی بلندمدت، صبر و پشتکار از ضروریات این مسیر هستند.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که فرهنگسازی یک مسئولیت همگانی است. دولت، نهادهای آموزشی، رسانهها، خانوادهها و هر یک از شهروندان در این فرآیند نقش دارند. اگر هر فردی خود را مسئول بداند و در حد توان برای ترویج ارزشهای مثبت تلاش کند، جامعه به سمت پیشرفت و تعالی حرکت خواهد کرد. فرهنگسازی تنها محدود به شعارها و تبلیغات نیست، بلکه باید در عمل و در زندگی روزمره تجلی یابد.
نظر شما