آگاه: محمدرضا آقاسی، متولد ۲۴فروردین ۱۳۳۸ بود، در تهران و خانهای در نزدیکی امامزاده سید ناصرالدین. ششمین فرزند خانوادهای مذهبی بود. پدرش مغازه کبابی داشت و مادرش از مداحان بود که بر روحیه شعرخوانی و سرودن او تاثیر گذاشتند. آقاسی آنطور که خودش میگوید تحصیلاتش را در مقطع سومراهنمایی به پایان رساند و دو سال در هنرستان تجسمی پسران تحصیل کرد، اما بهدلیل اختلاف نظر با مسئولان، ادامه تحصیل را رها کرد و در تسلیحات ارتش شاغل شد: «دو سالی هنرجوی هنرستان هنرهای زیبا شهر تهران بودم. منتها از آنجا که به نحوه آموزش متون درسی و مدیریت خشک و بیبهره از ظرافتهای تعلیم و تعلم هنری مسئولان هنرستان اعتراض داشتم، با مدیر، ناظم و بعضی از اساتید آنجا برخورد پیدا کردم. روی همین حساب هم، دو سال پیاپی مرا مردود کردند و دستآخر سال سوم؛ اخراجم کردند. بعد از آن ماجرا، مدتی در تسلیحات ارتش کار میکردم. این وضع ادامه داشت تا حوالی تابستان ۱۳۵۷ که با اوجگیری مسائل انقلاب، از تسلیحات هم زدم بیرون.» او از سال۱۳۵۱ شروع به سرودن شعر کرد، اما عمده فعالیت ادبی او پس از انقلاباسلامی و در دهه۱۳۶۰ بود. آقاسی در انجمنهای ادبی پیش از انقلاب عضو بود و پس از انقلاب از اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسفعلی میرشکاک بهره برد. مدتی هم در جبهههای جنگ ایران و عراق حضور داشت و در مناطق شوش دانیال، جزیره مجنون، سه راه جفیر و شلمچه فعالیت کرده بود.
محمدرضا آقاسی، در قالب مثنوی شعر میگفت؛ چون این قالب او را برای بیان مضامین پرشور و اعتراضیاش آزادتر میگذاشت و این با روحیات و شیوه خاص شعرخوانیاش هم هماهنگتر بود. او هر مجلسی که میرفت جماعت مشتاق شعر فارسی را به اشک و حماسه و مهربانی و لبخند و بیم و امید و عشق و اعتراض و... میهمان میکرد. حافظه خوبی داشت و موقع شعر خواندن یک نفس چند بیت را میخواند و یکیدوساعت جماعت را میخکوب میکرد. این شیوه و لحن خاص شعرخوانی و البته ظاهرش با آن موهای بلند مجعد و آشفته و حرکات پرشور دست و سرش باعث شد او بیشازپیش شناخته شود، مثنوی معروفش در رثای امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف، مدتها جمعه صبح از تلویزیون پخش میشد و آنقدر تاثیرگذار بود که کوچک و بزرگ آن را حفظ بودند:
خبر آمد خبری در راه است...
آقاسی توانست شعر آئینی را به درک مخاطب عام نزدیک کند، او مضامین پیچیده را ساده میگفت؛ اما هرگز از اصالت و عمق مفاهیم دینی و مذهبی آن نمیکاست. به این ترتیب بود که اشعارش توانست جایگاه ویژهای در میان اشعار آئینی و عموم مردم داشته باشد و در دهههای ۶۰ و۷۰ از مقبولیت عمومی بالایی برخوردار شود. از ویژگیهای شعرهای او میتوان به مفاهیم اصیل، رسالت شعر آئینی و نقد مشکلات معاصر شعر آئینی پرداخت. خودش میگوید: «باید ایمان داشته باشی که ذاتا فقیری و غنی مطلق خداست و باب جود و عطای خدا، آل محمد (ع) هستند. باید کاسهگدایی برداری، بروی در خانه اهل بیت (ع) را بزنی. احساس استغنا و بینیازی هم نباید داشته باشی. در چنین صورتی؛ مطمئن باش اهل بیت (ع) تو را دستخالی از در خانهشان برنمیگردانند. هرچه شکستهتر و زارتر در خانهشان بروی، کاسهگدایی تو را پرتر میکنند. حالا در رابطه با معروفترین شعری که خلایق در این ملک مرا به آن میشناسند؛ یعنی شیعه نامه، فقط میتوانم بگویم که من شیعهنامه را از کرم اهل بیت (ع) دارم، نه از خودم؛ که هیچم و هیچ.» از او سهکتاب بهجا مانده که خانوادهاش پس از درگذشت آنها را تنظیم و منتشر کردند. شیعه نامه: گزیدهای از اشعار او در مدح اهل بیت که شامل ۷۰۰ بیت است. بر مدار عشق: شامل سههزار بیت از اشعار آقاسی. حق نمک: یکی دیگر از آثار منتشر شده از او.
محمدرضا آقاسی در ۳خرداد ۱۳۸۴ به دلیل عارضه قلبی در سن ۴۶ سالگی درگذشت، پیکر وی ۵ خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه ۴۴ شهیدان بهشتزهرا به خاکسپرده شد. رهبر انقلاب در پی درگذشت او، او را شاعری بسیجی لقب داد و برای درگذشتش پیام تسلیت صادر کردند.
۲۵ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۱
کد خبر: ۱۲٬۱۱۱
«پدرم، با آنکه سوادی به آن صورت نداشت، اما قاری قرآن بود و از مریدان مرحوم آیتالله حاج سیداحمد طالقانی آلاحمد؛ که روحانی سرشناس محل ما بود و پدر جوانمرد فاضل، زندهیاد جلال آلاحمد. از طرفی مادرم حدود ۴۰ سال است افتخار مداحی حضرت قمر بنیهاشم (علیه السلام) را دارد. از زمان بچگی کلمات را بههم میبافتم. مشخصا از سنین سیزدهچهاردهسالگی.»

نظر شما