آگاه: در ابتدا، باید این نکته را مدنظر قرار داد که مذاکره به خودیخود، نه یک اصل و نه یک ضداصل است؛ بلکه ابزاری است برای دستیابی به اهداف مشخص که ممکن است در شرایط مختلف، استفاده از آن بهطور متفاوتی مورد ارزیابی قرار گیرد. بنیانگذار انقلاباسلامی، امام خمینی (ره)، در سالهای دهه ۵۰ شمسی و همچنین در ابتدای پیروزی انقلاباسلامی با تاکید بر «آزادی» و «استقلال»، هرگونه سازش و توافقات یکطرفه با قدرتهای سلطهگر را بهشدت رد کردند. درواقع، مذاکره میتواند در سیاست خارجی ایران بهعنوان یک تاکتیک هوشمندانه مورد استفاده قرار گیرد، اما نباید بهگونهای باشد که موجب عدول از اصول بنیادین جمهوریاسلامی، همچون استقلال، عزت و اصول اسلامی در سیاستهای خارجی شود.
رهبر انقلاباسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، بهصراحت اعلام کردهاند که «ما از ابتدا گفتیم مذاکره در صورتی که به منافع ملت ایران آسیب نزند و اصول انقلاب را زیر پا نگذارد، بلامانع است.» این سخنان بهوضوح نشان میدهند که در نگاه ایشان مذاکره بهخودیخود، نهتنها تهدیدی علیه اصول سیاست خارجی نیست، بلکه در صورتی که در چارچوبهای اصولی و بر اساس منافع ملی قرار گیرد، میتواند به پیشبرد اهداف و تحقق منافع ایران کمک کند.
نقش مذاکره در تحقق اهداف اصولی
یکی از مهمترین اصولی که در سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران همواره مدنظر بوده، اصل مقاومت در برابر سلطهگریهای جهانی است. ایران بهویژه در برابر سیاستهای سلطهطلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره مواضعی قاطع و انقلابی داشته است. اما این بهمعنای رد کامل مذاکره بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک نیست. رهبر انقلاباسلامی در بسیاری از مواقع تاکید کردهاند که هدف اصلی از سیاستهای ایران، حفظ استقلال و عزت کشور و مقابله با سلطهگری است؛ اما در همینراستا، مذاکره به عنوان ابزاری برای ایجاد فرصتها و حتی رفع موانع در جهت پیشبرد منافع کشور و تقویت موقعیت ایران در معادلات جهانی بهکار میرود.
حضرت آیتالله خامنهای در زمینه مذاکره با قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا، بهطور مداوم تاکید کردهاند: «مذاکره باید از موضع قدرت باشد، نه از موضع ضعف.» این بیان، بهطور آشکار نشان میدهد که در دیدگاه رهبری، مذاکره نباید بهعنوان ابزار تسلیم و پذیرفتن خواستههای دشمن بهکار گرفته شود، بلکه باید در موقعیت قوی و بر اساس منافع ملی انجام شود. بهعبارت دیگر، مذاکره نهتنها نمیتواند تضادی با اصول سیاست خارجی ایران داشته باشد، بلکه در صورت استفاده درست میتواند به تحقق این اصول کمک کند.
مذاکره در برابر فشارهای بینالمللی و منطقهای
در دنیای امروز، فشارهای بینالمللی و منطقهای بهخصوص ازسوی قدرتهای سلطهگر مانند ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا، از یکسو و تهدیدات امنیتی و اقتصادی ازسوی دیگر، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که نیاز به دقت و تیزبینی بیشتری در قبال سیاستهای دیپلماتیک خود دارد. در چنین شرایطی مذاکره با طرفهای مختلف، بهویژه در بحرانها و چالشهای بزرگ میتواند بهعنوان یک تاکتیک دیپلماتیک برای کاهش فشارها و بهدست آوردن امتیازات برای ایران مورداستفاده قرار گیرد. این همان چیزی است که رهبرانقلاب در سخنان خود به آن اشاره دارند: «ما هرگز از مذاکره نمیترسیم، اما باید بدانیم مذاکره در چه شرایطی و با چه کسانی انجام میشود.» در همینراستا، در شرایطی که ایران با تحریمهای گسترده اقتصادی و فشارهای سیاسی ازسوی کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا مواجه است، مذاکره میتواند بهعنوان ابزاری برای کاهش این فشارها و تامین منافع ملی مورداستفاده قرار گیرد. اما در عینحال، مذاکره نباید بهعنوان راهی برای کاهش فشار به قیمت نقض اصولی چون استقلال و خودکفایی ملی باشد. این همان جایی است که نقش عقلانیت و دوراندیشی در سیاست خارجی ایران نمایان میشود. مذاکره باید با حفظ اصول و منافع کشور انجام شود و در این مسیر، هیچگونه مصالحهای در برابر خواستههای غیرمنطقی قدرتهای سلطهگر پذیرفته نمیشود.
تاکتیک مذاکره در عمل
در تاریخ معاصر ایران، بسیاری از مذاکرات بینالمللی با رویکردهای متفاوتی همراه بودهاند. مهمترین نمونهای که میتوان به آن اشاره کرد، مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ است که به توافق برجام منجر شد. در این مذاکرات، ایران همواره از موضع قدرت و براساس منافع ملی خود وارد شد و هرگونه توافقی را که منجر به تسلیم در برابر خواستههای غیرمنطقی غربیها میشد، رد کرد. در عینحال، ایران موفق شد با استفاده از مذاکره، برخی تحریمها را کاهش دهد و بهویژه در زمینه هستهای، فضای تنشزای بینالمللی را به نفع خود تغییر دهد.
در همینراستا، رهبر انقلاباسلامی در اشاره به مذاکرات هستهای فرمودند: «ما به دشمن نشان دادیم که مذاکره میکنیم، اما تحت هیچ شرایطی به خواستههای غیرقانونی و غیرمنطقی آنها تن نمیدهیم.» این نشان میدهد که مذاکره میتواند در چارچوبهای خاص خود، یک ابزار مفید و موثر در سیاست خارجی ایران باشد، به شرط آنکه اصول بنیادین جمهوریاسلامی، بهویژه استقلال و عزت ملت ایران حفظ شود.
در نهایت، میتوان گفت که مذاکره به خودیخود نهتنها تضادی با اصول سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران ندارد، بلکه در بسیاری از موارد میتواند به پیشبرد این اصول کمک کند. شرط اصلی در استفاده از این ابزار دیپلماتیک، رعایت دقیق چارچوبهای اصولی جمهوریاسلامی است؛ بهویژه استقلال، عزت، و عدم تسلیم در برابر فشارهای خارجی. به بیان دیگر، مذاکره به عنوان یک تاکتیک، زمانی مفید است که در موقعیت قوی و بر اساس منافع ملی انجام شود، نه بهعنوان ابزار تسلیم یا عدول از اصول.
نظر شما