زهرا بذرافکن - خبرنگار گروه فرهنگ: در دهه‌های اخیر، موجی آرام اما روبه‌رشد از سادگی‌گرایی یا همان مینیمالیسم در نقاط مختلف جهان از جمله ایران سر برآورد. این رویکرد که بر کاهش دارایی‌های مادی و تمرکز بر تجربیات معنوی و روابط انسانی تاکید دارد، در آغاز به‌عنوان واکنشی به مصرف‌گرایی افسارگسیخته جوامع مدرن مطرح شد. اما چالش آنجاست که در بستر فرهنگی و اجتماعی ایران، مینیمالیسم به یک سبک زندگی تقلیل یافته یا پدیده‌ای با ابعاد عمیق‌تر و چالش‌برانگیزتر است. در این متن ضمن بررسی ریشه‌ها و ابعاد مینیمالیسم در ایران، به تحلیل انتقادی نقاط قوت و ضعف، زمینه‌های اجتماعی - فرهنگی و ابعاد مثبت و منفی آن در جامعه ایرانی می‌پردازیم.

سوءتفاهم مینیمالیسم

آگاه: مینیمالیسم به‌عنوان یک فلسفه و سبک زندگی، ریشه‌هایی در مکاتب فکری و هنری مختلف دارد. از «ذن بودیسم» با تکیه بر سادگی و رهایی از تعلقات مادی تا جنبش‌های نوظهور هنری قرن بیستم میلادی که به حذف عناصر اضافی و تمرکز بر جوهر اصلی اثر می‌پرداختند. در دوران معاصر، این مفهوم با ظهور اقتصادهای متمرکز بر مصرف و افزایش آلودگی‌های زیست‌محیطی، به‌عنوان یک واکنش آگاهانه به مصرف‌گرایی و انباشت‌گرایی معنای تازه‌ای یافت. ایده‌هایی مانند «زندگی با کمتر» و «رهاکردن آنچه به آن نیاز نداریم» توسط متفکرانی چون «ماری کوندو» (با مفهوم جرقه شادی) و «جاشوا فیلدز میلبرن و رایان نیکودموس» (موسسان وب‌سایت The Minimalists) به شهرت جهانی رسید.

تولد تا ورود به فرهنگ ایرانی
ورود مینیمالیسم به ایران را نمی‌توان به یک تاریخ مشخص محدود کرد؛ این پدیده به‌تدریج و از طریق کانال‌های مختلفی نظیر شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌های خارجی، ترجمه کتاب‌ها و مقالات مرتبط و حتی بازگشت ایرانیان مقیم خارج از کشور که با این سبک زندگی آشنا شده بودند، وارد فضای فرهنگی ایران شد. در ابتدا شاید این ایده بیشتر به‌عنوان یک «گرایش زیبایی‌شناختی در طراحی داخلی و معماری» با تاکید بر خطوط ساده، رنگ‌های خنثی و فضای باز نمود پیدا کرد اما به‌مرور به ابعاد دیگر زندگی فردی و اجتماعی نیز گسترش 
یافت.
عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رواج مینیمالیسم در ایران
رواج این پدیده در ایران را می‌توان حاصل همگرایی عوامل چندگانه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دانست. ناخرسندی از مصرف‌گرایی یکی از فلسفه‌های اصلی پیدایش این مکتب است؛ با وجود وضعیت اقتصادی خاص ایران، پدیده مصرف‌گرایی و تمایل به خرید بی‌رویه کالاها، به‌ویژه در طبقات متوسط و بالا امری مشهود است. این امر با تبلیغات روزافزون و نمایش سبک زندگی‌های لاکچری در شبکه‌های اجتماعی تشدید می‌شود. مینیمالیسم می‌خواست تا پاسخی به این ناخرسندی درونی باشد که خرید بیشتر لزوما به خوشبختی بیشتر 
نمی‌انجامد.
از سوی دیگر بحران‌های اقتصادی و فشار مالی موجود موجب شده است تا بخش قابل‌توجهی از جامعه ایران با چالش‌های اقتصادی جدی، از جمله تورم و کاهش قدرت خرید مواجه باشند. در چنین شرایطی ایده «زندگی با کمتر» نه از سر انتخاب، بلکه گاهی از سر ضرورت اقتصادی مطرح می‌شود.
یکی از علل عمده رشد و گسترش این فرهنگ غربی در ایران، فضای مجازی و تاثیرپذیری جهانی رشد تکنولوژی‌های ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی است که مرزهای فرهنگی را کم‌رنگ کرده است. محتوای تولیدشده به دست بلاگرها و اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی در زمینه مینیمالیسم به‌راحتی در دسترس کاربران ایرانی قرار می‌گیرد و الهام‌بخش تغییر سبک زندگی آنان می‌شود. همچنین اگرچه در ایران دغدغه‌های زیست‌محیطی به عنوان محرک اصلی مینیمالیسم شناخته نشده است اما آگاهی نسبت به پیامدهای مصرف بی‌رویه بر محیط‌زیست وجود دارد که تا حدی گروهی از افراد را به سمت این سبک زندگی سوق داده است و آنها را با این بعد ماجرا آشنا ساخته است.

می‌توانست اثرگذار باشد...
مینیمالیسم، همانند هر پدیده اجتماعی دیگری دارای تاثیرات مثبت و منفی بر سبک زندگی ایرانی - به‌ویژه سبک زندگی شهری - است. این پدیده می‌تواند افراد را به سمت خریدهای آگاهانه‌تر و هدفمندتر سوق دهد که در نتیجه، به مدیریت مالی بهتر و پس‌انداز بیشتر کمک می‌کند. علاوه‌برآن چنانچه گفته شد افزایش آگاهی زیست‌محیطی هرچند کم‌رنگ اما می‌تواند به ترویج فرهنگ کمتر مصرف‌کردن و بازیافت کمک کند که در نهایت به حفظ محیط‌زیست یاری می‌رساند.

اما سطحی!
یکی از مهم‌ترین چالش‌های مینیمالیسم در ایران، سوءتفاهم‌های رایج درباره ماهیت آن است. در بسیاری از موارد، مینیمالیسم نه به‌عنوان یک فلسفه عمیق برای رهایی از بار سنگین تعلقات و تمرکز بر معنای زندگی، بلکه صرفا به یک مد زودگذر یا سبک زیبایی‌شناختی سطحی تقلیل داده می‌شود. این سوءتفاهم‌ها منجر به دوگانگی‌هایی در عمل می‌شود. برای برخی مینیمالیسم فقط به معنای دورانداختن وسایل و خالی‌کردن فضا است، بدون توجه به اینکه این فرآیند باید با تامل و هدفمندی همراه باشد. نتیجه این رویکرد خانه‌هایی است که با وجود وسایل کم، روحی ندارند. برخی آن را تنها به «دورانداختن وسایل» تقلیل می‌دهند، بدون آنکه به فلسفه عمیق‌تر آن که رهایی از تعلقات فکری و هیجانی است، توجه کنند. از سوی دیگر جامعه ایرانی به‌ویژه در مراسم و مناسبت‌ها، تمایل زیادی به نمایش دارایی و مهمان‌نوازی با سفره‌های رنگین دارد. این تضاد فرهنگی چالش‌برانگیز از علل تبدیل این پدیده به یک مد است. اما این موضوع جایی به یک چالش فرهنگی واقعی تبدیل می‌شود که مینیمالیسم خود به یک مد لوکس تبدیل شود. افراد به جای خرید کمتر، به خرید کالاهای مینیمال اما گران‌قیمت روی می‌آورند که باروح اصلی این فلسفه در تضاد است. در حالی که هدف مینیمالیسم رهایی از نمایش‌گری است، گویی خود به ابزاری برای نمایش تفاوت و برتری تبدیل شده است. به این معنا که افراد با به‌کارگیری سبک مینیمالیستی می‌خواهند خود را از عامه مردم که درگیر مصرف‌گرایی هستند، متمایز کنند. البته این پدیده بیشتر در طبقات مرفه فراگیر است که توانایی مالی خرید چنین کالاهایی را دارند. علاوه بر این، در جامعه‌ای که با بی‌ثباتی اقتصادی و اطمینان نداشتن به آینده مواجه است، تمایل به ذخیره‌کردن کالاها و حتی مواد غذایی بیشتر از نیاز روزمره، امری رایج است. این ذهنیت با فلسفه مینیمالیسم که بر رهایی از انباشت و زندگی در لحظه تاکید دارد، در تقابل است. به شکلی متناقض، مینیمالیسم که خود به‌منظور کاهش مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی ظهور کرده است، در ایران بیشتر به ابزاری برای نمایش سبک زندگی لوکس و متفاوت تبدیل شده است. این پدیده بیشتر در طبقاتی مشاهده می‌شود که با خرید مبلمان و دکوراسیون‌های گران‌قیمت با طراحی‌های مینیمال یا پوشیدن لباس‌های برند با طراحی ساده، به دنبال تمایز و برجسته‌سازی خود هستند. در این حالت جوهره مینیمالیسم که بر سادگی، کاربردی‌بودن و رهایی از زرق‌وبرق تاکید دارد، به باد می‌رود! این «مینیمالیسم لوکس» در واقع تجلی نوع جدیدی از مصرف‌گرایی است که به‌جای انباشت کمیت، بر کیفیت و برند بودن کالاها با ظاهر ساده تمرکز دارد. این رویکرد نه‌تنها با فلسفه اصلی مینیمالیسم در تضاد است، بلکه می‌تواند موجب تشدید نابرابری‌های اجتماعی و ایجاد حس سرخوردگی در اقشار کم‌درآمدتر شود.

قرابت‌ها با فرهنگ قناعت ایرانی - اسلامی 
با این حال و با وجود چالش‌ها و سوءتفاهم‌ها، می‌توان قرابت‌ها و تشابهات عمیقی میان فرهنگ قناعت ریشه‌دار ایرانی- اسلامی و فلسفه مینیمالیسم یافت. در آموزه‌های اسلامی، به‌ویژه در متون قرآنی و روایات، بر قناعت، دوری از اسراف و پرهیز از دنیاپرستی تاکید فراوانی شده است. چنانچه امام علی (ع) می‌فرمایند: «هر که قناعت‌پیشه کند، عزت یابد و هر که طمع ورزد، خوار شود.» این تاکید بر کفایت به آنچه موجود است و دوری از زیاده‌خواهی، همراستا با اصول مینیمالیسم در کاهش نیاز به دارایی‌های مادی و تمرکز بر رضایت درونی است. از سوی دیگر سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز گواه بر ساده‌زیستی و دوری از تجملات است. زندگی بی‌تکلف این بزرگواران، الگویی برای مسلمانان است که نشان می‌دهد خوشبختی و کمال در انباشت دارایی نیست، بلکه در رهایی از آن است. جالب آنکه پیش از اسلام نیز، در فرهنگ و ادبیات ایرانی، مفاهیم مرتبط با قناعت و سادگی به‌کرات یافت می‌شود. بسیاری از اشعار شاعران بزرگ ایرانی بر بی‌اعتباری دنیا و تعلقات مادی تاکید دارند و انسان را به‌سوی زندگی باکفایت و رهایی از حرص و طمع فرامی‌خوانند. از این مدخل می‌توان نگاهی نیز به اقتصاد مقاومتی داشت که با اصول مینیمالیسم همخوانی دارند و می‌توانند به تقویت تاب‌آوری اقتصادی جامعه کمک کنند. مینیمالیسم، به عنوان یک پدیده جهانی راه خود را به جامعه ایرانی باز کرده است و در حال حاضر هم به‌عنوان یک سبک زندگی آگاهانه و هم به‌عنوان یک ضرورت اقتصادی برای برخی گروه‌ها، مورد توجه است. اگرچه در عرصه عمومی همان‌طور که گفته شد، بیشتر به‌معنای یک مد یا سبک زیبایی‌شناختی مطرح است و کمتر به عنوان یک مکتب فکری که به بسیاری از ابعاد زندگی انسان گسترش یافته، شناخته می‌شود. با این حال ورود مینیمالیسم به بستر فرهنگی ایران، با چالش‌ها و تناقضات خاص خود همراه است. درک سطحی از این مفهوم فشارهای اجتماعی و فرهنگی، تبدیل‌شدن آن به یک مد لوکس و تضاد با سنت‌های ریشه‌دار ایرانی، از جمله موانع و چالش‌هایی هستند که مورد توجه است. برای آنکه مینیمالیسم بتواند در ایران به شکل سازنده‌ای توسعه یابد، لازم است که از یک تقلید صرف فاصله گرفته و باتوجه‌به بافت فرهنگی و اجتماعی بومی، بومی‌سازی شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.