زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: حدود ۱۰ روز پیش بود که یک سلبریتی عبارت «پز نیست، سبک زندگیمه» را به همراه عکسی با کیف‌هایی از برندهای لوکس اروپایی به یک ترند پر تکرار در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و ایکس تبدیل کرد. همان زمان بود که موجی از افشاگری‌هایی درباره تولید برندهای لوکس و گران اروپایی در چین به راه افتاد. 

واقعیت زندگی به سبک پز!

آگاه: موج افشاگری‌ها در شبکه‌های اجتماعی تیک‌تاک و اینستاگرام کاربرهای چینی بعد از افزایش تعرفه‌های واردات کالا از چین، از سوی دونالد ترامپ به ۱۴۵ درصد، آغاز شد. کشور چین که پیش از آن همیشه با سکوت دیپلماتیک به رفتارهای تجاری و محدودکننده آمریکا جواب می‌داد، حالا گویی با اقدامی گسترده، افکار عمومی در سطح جهانی را هدف گرفته و با تقویت افشاگری‌های کاربران چینی به دونالد ترامپ پاسخ می‌دهد. 
داده‌های گوگل نشان دادند که چیزی در حدود ۱۹۳ هزار و ۵۰۰ کاربر با «پز نیست، سبک زندگیمه» دست به تولید محتوا- اغلب طنز- زده‌اند و بیش از سه میلیون کامنت (نظر) درباره آن منتشر شده است! این جمله که برای اولین‌بار از سوی محمدرضا گلزار منتشر شد، بلافاصله دستخوش طنزبازی کاربران و حتی هنرمندان دیگر سینما قرار گرفت و به‌زودی تبدیل به یک «میم»* پرتکرار شد. به‌عنوان‌مثال، بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی، با لباس راحتی مثل پیژامه، ویدیو گرفته و آن را در صفحات خود منتشر کرده و درباره آن نوشته‌اند: «پز نیست، سبک زندگیمه.» دانشجویی عکس غذای دانشجویی‌اش که یک ساندویچ فلافل است منتشر کرده و زیر آن نوشته: «پز نیست، سبک زندگیمه.» کاربری هم عکس یکی از مردم یمن را درحالی‌که لاشه پهپاد آمریکایی در دستانش است، منتشر کرده و زیر آن همین گفته گلزار را نوشته است: «پز نیست، سبک زندگیشه.». اگرچه قوه طنازی کاربران ایرانی به‌خوبی می‌تواند با کلمات و موضوعات این‌چنینی بازی کند و آن را به دست‌مایه‌ای برای شوخی‌ای مستمر تبدیل کند اما از سویی، بیماری مسری علاقه‌مندی به برندهای گران‌قیمت خارجی و حتی تمایل به خرید نمونه‌های فیک (جعلی) تولید داخل یا چینی آنها مدت‌هاست که از طریق تقلید سبک زندگی سلبریتی‌ها به زندگی روزمره افراد راه یافته است. 
*یک میم واحدی برای انتقال ایده‌های فرهنگی، نمادها یا رسم‌هایی است که از ذهنی به ذهن دیگر قابل‌انتقال هستند و از طریق نوشتار، سخنرانی، ژست‌ها، مناسک یا سایر پدیده‌های تقلیدپذیر یا مضمونی قابل‌تقلید و تکرارند. 

ماجرای یک انتقام مردمی
تیک‌تاک، شبکه اجتماعی تصویری چینی بود که پس از راه‌اندازی نمونه چینی آن به نام دوئین، با نام تیک‌تاک در خارج از کشور چین و در سال ۲۰۱۷ عرضه شد. در سال ۲۰۲۰ میلادی از سوی کشور آمریکا نگرانی‌هایی مبنی بر تهدید امنیت ملی کاربران آمریکایی این اپلیکیشن مطرح شد که در نهایت به توافقی میان طرف‌های آمریکایی و چینی منجر شد. حالا اما نگرانی ترامپ در سال‌های گذشته در مورد این اپلیکیشن، به راه‌اندازی موجی از انتشار محتوا از سوی تولیدکنندگان و اینفلوئنسرهای چینی با هشتگ‌های #LuxuryExposed، #MadeInChina و FakeMarkups# منتهی شده است. در ویدیوهایی که به‌سرعت در تیک‌تاک وایرال (فراگیر) شد، کاربران چینی تصاویری از کارخانه‌ها و کارگاه‌هایی منتشر کردند که محصولات برندهای معروف غربی را تولید می‌کردند. کارخانه‌هایی در شهرهای شنزن، گوانگژو و دالیان با نیروی کار ارزان و ماشین‌آلات صنعتی- که همان کفش نایک، عطر لویی ویتون یا کیف‌های هرمس را می‌ساختند- بدون هیچ برند یا برچسبی. در ادامه، کاربران همان محصولات را با برچسب برندهای آمریکایی و اروپایی و قیمت‌هایی چند صددلاری یا حتی چند هزاردلاری نشان می‌دادند. 
سیاست تعرفه‌ای ترامپ برای مهار واردات چین، از نگاه اقتصاددان‌ها تلاشی برای کاهش کسری تجاری آمریکا بود اما به‌جای کاهش وابستگی آمریکا به چین، توجه جهانی را به این وابستگی جلب کرد. برندهایی که وانمود می‌کردند تولیداتشان در اروپا یا آمریکاست، حالا با ویدیوهای کاربران چینی در تیک‌تاک و اینستاگرام، به دروغ‌گویی متهم شده‌اند. ترامپ که همیشه منتقد نفوذ چین در زیرساخت‌های دیجیتال و اطلاعاتی بود، حالا باید با این واقعیت روبه‌رو شود که همان ابزار «تهدیدآمیز» یعنی تیک‌تاک، به سلاحی برای افشاگری و جنگ روانی تبدیل شده، سلاحی که نه از سوی دولت چین، بلکه توسط شهروندانش به‌کارگرفته‌شده است!

اقدامی دولتی یا افشاگری مردمی؟
از سویی، برخی کارشناسان معتقدند این موج افشاگری در تیک‌تاک و اینستاگرام فقط یک واکنش خودجوش مردمی نیست، بلکه بخشی از یک برنامه‌ریزی دقیق دولتی برای اثرگذاری بر افکار عمومی جهانی است. این استدلال بر این مبنا استوار است که بسیاری از این کاربران و اینفلوئنسرها در حوزه تولید، واردات و حتی صادرات فعالیت دارند. برخی نیز وابسته به شرکت‌هایی هستند که در زنجیره تامین برندهای غربی نقش دارند. تصاویری که در اینستاگرام منتشر شده، نشان می‌دهد تولیدکنندگان چینی حتی فاکتورهای خرید از برندهای آمریکایی را کنار نمونه‌های تولیدی خود می‌گذارند تا قیمت واقعی را با قیمت فروش مقایسه کنند. یکی از ویدیوها، کت ساده‌ای را که در کارخانه‌ای با هزینه هشت دلار تولید شده، کنار نسخه برچسب خورده همان محصول از برند نایک با قیمت ۳۲۰ دلار نمایش می‌دهد. هدایت‌کننده‌های این کمپین غیررسمی در تیک‌تاک و اینستاگرام به‌سرعت محبوب شد. بسیاری از کاربران غربی که پیش‌تر نگاهی ویژه به برندهای لوکس داشتند، حالا با آگاهی از محل تولید واقعی‌شان، دچار تردید شده‌اند. موجی از حمایت از تولیدکنندگان چینی در توییتر و اینستاگرام دیده می‌شود که تا پیش از این تقریبا بی‌سابقه بود.
از سوی دیگر نیز، قوانینی مطرح است که بسیاری ادعا می‌کنند با آن می‌توان ادعای فریب‌کاری برندهای لوکس را رد کرد؛ نحوه برچسب‌گذاری محصولات اروپایی تحت قوانین سخت‌گیرانه‌ای است و برای داشتن عنوان ساخت اروپا، آخرین تحولات اساسی هر محصول باید در کشور تولیدکننده رخ دهد. برندهای لوکس از این موضوع آگاه هستند و مشخصات مکان‌های تولید محصولات خود را در وب‌سایت‌هایشان فهرست کرده‌اند و هیچ‌کدام در چین نیستند و طبق تحقیقات تنها مراحلی از فرآیند تولید برندهای اروپایی موجود در «پایین‌ترین» طیف لوکس بودن، در چین انجام 
می‌شود. 
با این حال گویی همه می‌دانند تردیدی نیست که پنهان‌کاری‌هایی وجود دارد و هیچ برندی وجود ندارد که بتوان گفت هیچ خرده تولیدی ساخت چین نداشته باشد، برای آنکه این کشور، بازاری پویا در هر نقطه از جهان دارد و بدون شک نمایندگی‌هایی از برندهای لوکس را نیز درون مرزهای خود جای داده است. در واقع این ایده محتمل است که تولید کالاهای جعلی به ابزاری ژئوپلیتیکی تبدیل شده باشد. 

عرصه‌ای عمومی در اینستاگرام و تیک‌تاک 
یکی از نتایج بسیار مهم این موضوع، ازبین‌رفتن نقاب برندهای لوکس و گران‌قیمت بود. با جهانی‌شدن این موضوع، برندهای لوکس دیگر نمی‌توانند به‌راحتی پشت بسته‌بندی براق و بازاریابی پرزرق‌وبرق پنهان شوند. تیک‌تاک و اینستاگرام، به‌ویژه با الگوریتم‌های فراگیری، ساختارهای غیرشفاف برندهای غربی را در چند ثانیه برملا می‌کنند. این تغییر ساختاری، نه‌تنها بر رفتار مصرف‌کننده تاثیر گذاشته، بلکه در کوتاه‌مدت، بازار فروش برندهای غربی در آسیا را نیز دستخوش نوسان کرده است. بسیاری از مصرف‌کنندگان آسیایی به جای خرید برندهای گران‌قیمت، به خرید مستقیم از چین رو آورده‌اند. فروشگاه‌های آنلاین چینی مانند علی اکسپرس، شی‌این و تیمو، رشد فروش دورقمی را در هفته گذشته گزارش  کرده‌اند.  در این بین، دولت آمریکا با وجود تهدیدهای لفظی، هنوز واکنشی عملی نسبت به کمپین افشاگری نشان نداده است. برخی رسانه‌های آمریکایی این اتفاق را به‌مثابه موشکی نرم‌افزاری توصیف کرده‌اند که از پلتفرم‌های محبوب آمریکا علیه خود آمریکا شلیک شده است. 
این موج افشاگری، شاید پایان برندهای غربی نباشد، اما قطعا پایان یک دوران است؛ دورانی که برندها می‌توانستند هر کالایی را، بدون توجه به محل و شیوه تولید، با قیمت نجومی بفروشند و کاربران هم با چشمان بسته بخرند. تیک‌تاک و اینستاگرام- و به‌طورکلی شبکه‌های اجتماعی- حالا به دادگاه‌هایی جهانی تبدیل شده‌اند که قضاوتشان در دستان میلیون‌ها کاربر است. ترامپ که همیشه به دنبال محدودسازی تیک‌تاک بود، حالا با واقعیتی مواجه شده که دیگر نمی‌توان با فرمان اجرایی متوقفش کرد. چین، با استفاده از قدرت افکار عمومی و ابزارهای دیجیتال، توانسته بزرگ‌ترین برندهای جهان را به چالش بکشد، آنهم بدون هیچ اقدام دیپلماتیک
 یا نظامی. 
 

مروری بر تاریخ مصرف

قرن‌ها پیش، زمانی که متفکران و سیاست‌مداران بزرگ اروپایی-و جهان- تا دوران رنسانس، امر «مصرف» و دنبال کردن چیزهای مادی را نکوهش می‌کردند. آنها معتقد بودند که جوامع منابع محدودی دارد و در مصرف باید از زرق و برق‌های بی‌علت اجتناب کرد. جوامع متفاوت برای جلوگیری از موج مد و استفاده افراطی از کالاهای لوکس قوانینی را وضع می‌کردند و تا حدود قرن هجده میلادی، تلاش می‌کردند تا رفتارهای مدگرایانه را ریشه‌کن کنند. مثلا مجلس سنای ونیز در سال ۱۵۱۲، قانونی را ایجاد کرده بود که هدایای عروسی نمی‌تواند بیش از شش قاشق و چنگال باشد و ابزارهای طلاکاری شده، ممنوع هستند. 
اما در همین بازه زمانی، میان قرن‌های پانزدهم تا هجدهم میلادی، معنای مصرف و کالا، به‌کلی دچار دگردیسی شد؛ تحولی که محدود به اروپا نیز نبود و در سراسر دنیا از طبقات بسیار بالا به پایین‌ترها سرایت می‌کرد. 
در سال‌های ۱۶۳۰ میلادی بود که ایده‌ای از سوی برخی اندیشمندان متولد شد بر این مبنا که حتما دلیلی داشته که خداوند زمین را سرشار از منابع و انسان را با امیالی بی‌پایان آفریده! این موضوع در اروپا کم‌کم با راهبردهای دینی همسو شد؛ به دنبال امیال رفتن نه فقط مردم را از مسیحیت منحرف نمی‌کند که اجرای اراده خداست. بعد از آن بود که معنایی تازه از مصرف برساخت شد و آنچه تاکنون رواج داشت به نهایت خودش رسید؛ میل زیاد به کالاهای گران و لوکس به متمدن شدن ملت‌ها کمک می‌کند. رشد مصرف اگرچه با انقلاب فرانسه دستخوش تغییرات و تلنگری اخلاقی- اجتماعی شد اما در کشورهایی مانند انگلستان و آلمان رشد کرد و کم‌کم به شکل شاخصی از قدرت ملی درآمد. در پی رشد مصرف، اینطور استدلال می‌شد که جوامعی که بیشترین تقاضای مصرف را دارند، بیشترین انرژی برای کار را هم دارند. اما درنهایت، اولین روایت از جامعه‌ای پرمصرف در آمریکا شکل گرفت؛ سیمون پتن، رییس دانشکده کسب‌وکار وارتون در سال ۱۸۸۹ میلادی اعلام کرد که این کشور وارد مرحله و رتبه جدیدی از مصرف شده است. حالا برای نخستین مرتبه جامعه‌ای وجود داشت که دیگر نگران بقای خود نبود، بلکه از ذخیره و اضافه پولش استفاده می‌کرد و انتخاب می‌کرد که با آن چه کند. حالا دیگر نیاز نبود که به مردم بگویند خوددار باشند و در مصرف مراقبت کنند، بلکه این عادات مصرفی و رفاه بیشتر بود که توصیه می‌شد.  
مصرف اگرچه کشفی مربوط به اواخر قرن نوزدهم میلادی است اما به‌سرعت به یکی از مهم‌ترین جنبه‌های زندگی امروزی ما تبدیل شده است، به شکلی که امروز بسیاری از متفکران درباره موضوع «مصرف همه چیز» حرف می‌زدند؛ تمام مفاهیم و مضامینی که می‌شناسیم می‌توانند از معنا تهی شوند و در نهایت به مصرف برسند. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.