آگاه: بدیهی است که وقوع این هجمه وقیحانه بدون همپوشانی و همافزایی نهان و آشکار آمریکا و رژیم اشغالگر قدس امکانپذیر نبوده و ما با پدیدهای مواجه هستیم که از ماهها و بلکه سالها قبل حول آن (میان آمریکا و رژیم صهیونیستی) برنامهریزی شده است. اما آنچه دشمنان عقیم و وقیح ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی قدرت محاسبه آن را ندارند، مقولهای تحت عنوان«ایران قوی» است. به راستی معنای ایران قوی و مصادیق آن کداماند؟ مفهوم ایران قوی در حوادث اخیر در منطقه چگونه تبلور و تصدیق پیدا کرده است؟
قدرت ذاتی ایران
یکی از مقولاتی که اساسا اتاقهای فکر دشمن قدرت محاسبه آن را ندارند، قدرت ذاتی و گفتمانی انقلاب اسلامی است. زمانی که از عمق گفتمانی یک پدیده سخن میگوییم، مولفههای گوناگونی به ذهن خطور میکند که مهمترین آنها، استمرار ارزشهای ذاتی یک حرکت و نهضت در طول تاریخ و قدرت اقناعگری آن در میان جوامع گوناگون است. «قدرت» از دیدگاه اندیشمندان غربی و نظریهپردازان کلاسیک، بازه کاملا محدود تعریف شدهای دارد. این اندیشمندان همواره سعی کردهاند با ایجاد پیوستگی میان منابع و ابزارهای قدرت، این پدیده پیچیده را در قالب تفاسیر کلی به جهان بشریت ارائه کنند. این در حالی است که تعریف آکادمیک موجود در خصوص قدرت توجیهگر پدیدههایی مانند انقلاب اسلامی ایران نیستند. زمانی که قدرت به صورت ذاتی و غیرقابل محاسبه (توسط دشمنان) تبلور پیدا کند، بهطور طبیعی شاهد ارتقای قدرت میدانی، فرامتنی و تابآوری عمومی در قبال توطئههای دشمن خواهیم بود. در قبال هجمه اخیر نیز دشمن صهیونیستی و آمریکا تصور میکردند میزان تابآوری افکار عمومی ایران در قبال یک جنایت آشکار، محدود و کوتاه مدت خواهد بود! اما اکنون شاهد ابطال این پیش فرض دشمن در صحنه عمل هستیم. پیام حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی در تمجید از رفتار شجاعانه، متین و وقت شناسانه ملت ایران در قبال حمله دشمن صهیونیستی معطوف به همین قدرت گفتمانی و ذاتی است. به منظور تبیین دقیقتر و مصداقی موضوع، روی جنگ اخیر و تحولات متنی و فرامتنی آن متمرکز میشویم: جایی که در آن قدرت تبلیغاتی غرب و رژیم اشغالگر قدس (با وجود استناد و بهرهمندی آنها از ثروت، رسانه و زور)، در برابر «ایران قوی» راه بهجایی نبرده و در آینده نیز نخواهد برد. با گذشت نزدیک به نیم قرن از پیروزی انقلاب اسلامی، به وضوح مشاهده میشود که چگونه نهضت مقدس امام خمینی (ره) منتج به تثبیت و تعمیق گفتمان مقاومت در بطن کشور، منطقه و حتی نقاطی از جهان شده است. امروز قدرت گفتمانی و نرم انقلاب اسلامی، معطوف به منطقه و جهان اسلام نبوده و جهان شمولبودن آن بیشازپیش خود را عیان ساخته است. روایتگری و روایتسازی صهیونیستها و حامیان غربی تلآویو از تجاوز اخیر رژیم اشغالگر قدس به خاک مقدس و پاک کشورمان، با پاسخی قاطعانه از سوی ملت ایران و ملتهای دنیا مواجه شده که این پاسخ، معلول بازگشت بشریت به خویشتن است. بازگشت بشریت به خویشتن، یکی از خروجیها و نتایج عینی گفتمان انقلاب اسلامی و پدیده «ایران قوی» است.
نگاه کمّی به ایران قوی ناممکن است
تحولات اخیر و آنچه در جنگ ناجوانمردانه رژیم اشغالگر قدس علیه ایران رخ داد، باردیگر این قاعده کلان را به اثبات رساند که محاسبات اتاقهای فکر و عملیات دشمنان قسمخورده نظام و ملت ایران با وجود پیچیده و چندلایهبودن، در نهایت به نتیجه مطلوب غرب و رژیم صهیونیستی ختم نمیشود. انقلاب اسلامی ایران بدون شک انقلابی متفاوت با دیگر انقلابهاست. از این رو تئوریهای غربی در هر دو سطح کاربردی و تئوریک قدرت توجیه و تفسیر این انقلاب را ندارند. یکی از اصلیترین نقاط آسیب غرب در بررسی انقلاب اسلامی ایران، اتخاذ نگاهی واحد نسبت به همه انقلابهاست. در این خصوص اندیشمندان غرب برای همه انقلابهای جهان ثوابت و متغیراتی را قائل میشوند که در خصوص انقلاب اسلامی ایران به هیچ عنوان قابل تعمیمدهی نیست. آنها روح انقلابها را ثابت و شکل وقوع آنها را متفاوت فرض میکنند. حال آنکه روح انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابهای جهان تفاوتی بنیادین و آشکار دارد. پیوستگی میان قدرت سخت و نرم ایران در تقابل با توطئههای دشمن هیچگاه از سوی دشمنان قابلیت «کمیسازی» نداشته و در آینده نیز ندارد، زیرا این پیوستگی منبعث از اعتقادات، باورها و اصولی است که با عقل بشری و استناد به فرمولهای ریاضی و الگوهای نظامی ریاضی نمیتوان آنها را احصا کرد.
شکست پروژه ضدایرانی دشمنان
در استحکام و عظمت «ایران قوی» همین بس که اتاقهای فکر رژیم صهیونیستی، غرب و جریان ضدانقلاب از ماهها قبل از حمله وقیحانه و بزدلانه اخیر رژیم اشغالگر قدس به خاک پاک کشورمان، تلاش کردند جامعه ایرانی را تحت القاگریها و فتنهانگیزیهای خود قرار داده و متعاقبا با انجام عملیاتی سخت (حمله اخیر رژیم صهیونیستی) این جنگ ترکیبی را به پایان برسانند. اما اکنون محاسبات دشمن یکی پس از دیگری ابطال شده است؛ در عرصه جنگ سخت شاهد درخشش و اثبات قدرت میدانی رزمندگان اسلام در مواجهه با جبهه باطل هستیم، بهگونهای که هیچ نقطهای از حیفا و تلآویو از این پاسخ قدرتمندانه و محکم مصون نمانده است. در عرصه قدرت نرم و جنگ شناختی نیز شاهد انسجام تاریخی و دشمنشکن ملت ایران (با سلایق و تفکرات گوناگون) در برابر یک «دشمن واحد» هستیم. اکنون زمان تثبیت پیروزی بزرگ ملت ایران بر دشمن صهیونیستی و حامیان و مهرههای این رژیم منحوس و نامشروع است. این همان نماد و مصداق عینی «قدرت ملی» محسوب میشود. قدرتی که ذاتا پیروز است و نیاز به تثبیت (و نه اثبات) این موفقیت دارد. تحقق قدرت ملی، بهمعنای خلق فرامتن و بستری است که در آن شاهد ارتقای ضریب استحکام کشور و تابآوری آن در برابر انواع توطئهها خواهیم بود. از سوی دیگر، تبلور قدرت ملی به صورت ذاتی فرصتساز است. اکثریت نزدیک به اتفاق استراتژیستها و نظریهپردازان حوزه روابط بینالملل بر این باورند که «قدرت ملی» مهمترین منبع استحکام و تابآوری یک بازیگر یا کشور در برابر بحرانهای محسوب میشود. بدیهی است که رصد و تحلیل هوشمندانه بازی دشمن و سرعت عمل در مواجهه با آن، در سایه همین قدرت هوشمند تحقق خواهد یافت. در اینجا باید ارتباط میان «انگیزه ملی» و «قدرت ملی» را نیز به خوبی موردتوجه قرار دهیم. انگیزه ملی پیش شرط و بستر تحقق قدرت ملی محسوب شود. انگیزه ملی، نه بر اساس هیجانات زودگذر بلکه ناظر بر یک روند کلان و معطوف به عملکرد یک ساختار در مواجهه با تهدیدات و کسب فرصتها شکل میگیرد.
فقر ادراکی دشمن در قبال ایران قوی
استیصال و ناتوانی مطلق رژیم صهیونیستی و آمریکا در ابعاد فرامتنی و متنی جنگ اخیر منجر به تکرار یک کلید واژه اساسی توسط تحلیلگران حوزه روابط بینالملل در واشنگتن شده است: ایران قوی.
چندیپیش فرید ذکریا، تحلیلگر معروف آمریکایی، با انتشار مقالهای در روزنامه واشنگتنپست به قدرت ایران در منطقه اشاره کرد و نوشت: «واقعیت جدیدی که منطقه با آن روبهرو شده است، بیش از هر نتیجهای ریشه در فروپاشی سیاست آمریکا در قبال ایران دارد. ایران به فشارهای خارجی از طرق مختلف پاسخ داده است. در یک دهه اخیر، رویکرد واشنگتن در قبال ایران مخالفت سرسختانه و فشار بوده نه یک راهبرد.»
عدمدرک مفهوم ایران قدرتمند و مصادیق آن توسط سیاستمداران آمریکایی، منجر به فقر راهبردی آنها در قبال تهران شده و منتج به بروز پرهزینهترین رفتارها از سوی دموکراتها و جمهوریخواهان شده است. طی سالهای سپریشده از پیروزی انقلاب اسلامی، همین فقر راهبردی و پسزدن واقعیتی تحت عنوان ایران قدرتمند، منجر به شکلگیری دور باطلی در سیاست خارجی دشمنان، به خصوص آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شده است. هم اکنون، تصاعد بحران در سیاست منطقهای رژیم صهیونستی و آمریکا موضوعی نیست که دشمنان بتوانند آن را با شعارها و عناوین فریبنده و دروغین توجیه کنند! این آشفتگی مولد آسیبها و شکستهای مزمنتری در این عرصه خواهد بود که قطعا شبکه آشکار و پنهان قدرت در واشنگتن و تلآویو را در هم خواهد شکست.
حرکت مقدسی که ادامه دارد
ایران قوی به حرکت مقدس و جمعی خود در مسیر تکامل و پیشرفت ادامه میدهد. اساسا در بیانیه ارزشمندی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی تحت عنوان «بیانیه گام دوم» تبیین فرمودهاند، ما با اهدافی مانند ثبات، امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران، ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی، به اوج رسانیدن مشارکت مردمی، ارتقای شگفتآور بینش سیاسی بیشتر مردم، سنگینکردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی، افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامع و ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان مواجه هستیم. هر یک از این مولفهها، بایستههای یک نگاه تمدنساز و اصیل محسوب میشوند. تبلور قدرت، بیداری و آگاهی ایرانیان نسبت به تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل (که امروز نیز به خوبی در مواجهه با جنگ اخیر خود را نشان داده است)، به معنای همین حرکت رو به جلو است. حرکت مستمری است که نقطه پایان یا حتی توقف در قبال آن معنایی ندارد.
نظر شما