آگاه: اگرچه این جنگ زمانی کوتاه داشت، اما آینهای شد برای نمایش ظرفیتها و آسیبپذیریهای هویت ما. برای عبور از این برهه و تقویت انسجام جمعی، بازخوانی دقیق و یافتن راهکارهای عملی امری ضروری و اجتنابناپذیر است. در ادامه چهار بستر اصلی تقویت مولفههای هویتی بررسی میشود:
۱. فرهنگ عمومی؛ پیوند با ریشههای دیرپای هویت
فرهنگ عمومی ایرانی - اسلامی مبتنیبر مجموعهای از سنتها، آیینها، ارزشها و نمادهایی است که طی قرون از آزمونهای تاریخی سربلند بیرون آمدهاند. بر اساس آرای، هویت ملی ایران متکی بر استمرار اندیشه ایرانشهری و پیوند با میراث معنوی اسلام است۱. تحکیم فرهنگ عمومی نیازمند بازتولید این پیوند در سبک زندگی روزمره، الگوسازی از نقشآفرینان فرهنگی معاصر مانند شهید حاج قاسم سلیمانی و بازتفسیر آیینها متناسب با پاسخ به مسائل روز است. تقویت مناسک جمعی مانند محرم، نوروز، بزرگداشتهای ملی و بهرهگیری از هنرهای مردمی از ابزارهای مهم انسجامبخشی محسوب میشود.
۲. آموزش؛ توسعه تفکر انتقادی و هویتمحور
نظام آموزشی کشور بایستی فراتر از انتقال صرف دانش، به پرورش شخصیت و هویت دانشآموزان توجه کند. آسیبشناسی آموزش رسمی در سه دهه اخیر گویای این است که پیوند با لایههای عمیق هویتی، اعم از اسطورهها، تاریخ و اخلاق اجتماعی عمدتا به حاشیه رفته است.۳ آموزش هویتمحور باید سه محور کلیدی، یعنی سرفصلهای درسی با تاکید بر تاریخ ایران و اسلام؛ آموزش فلسفه، مهارت نقد و پرسشگری برای ایمنسازی فکری در برابر تهاجم نرم؛ بازشناسی قهرمانان ملی - مذهبی با روایتهای اقناعی و الهامبخش را دنبال کند. تجربه موفق برخی کشورهای شرق آسیا - مثل ژاپن در بازسازی هویت ملی پس از جنگجهانی دوم، نشان میدهد که آموزش همراه با الگوهای بومی و ارزشهای اصیل، موتور محرک انسجام اجتماعی است.
۳. رسانه؛ بازیگری در میدان روایت
عملیات روانی دشمن در سالهای اخیر مبتنیبر تخریب باور به ایرانیت و اسلامیت طراحی شده است. رسانه نه فقط ابزار اطلاعرسانی بلکه میدانی برای نبرد روایتها و ارزشهاست.۵ راهکار موثر، ایجاد جبههای از رسانههای جریانساز، تقویت تولیدات بومی، حضور تاثیرگذار نخبگان هویتی و آموزش سواد رسانهای همگانی است. همچنین لازم است رسانههای کشور میان روایتهای اسطورهای، اخلاقی، عرفانی و واقعی جامعه پیوند برقرار کنند تا مخاطب بدون افتادن به دام افراط یا تفریط، معنای هویت خود را بازیابد.۶ پالایش محتوا از تقلیلگرایی، مثبتاندیشی اغراقآمیز یا تحریک احساسات زودگذر و تاکید بر مقاومت واقعبینانه توصیه میشود.
۴. نظام سیاسی؛ بازخوانی منابع مشروعیت و انسجام
در زمان بحران، انسجام حول محور هویتی به میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی بستگی دارد. اگر نظام جمهوری اسلامی بتواند کارآمدی و شفافیت را با استناد به سرمایه نمادین انقلاب و دفاع مقدس تقویت کند، عناصر هویتی در ناخودآگاه جمعی بازیابی خواهند شد. تحقق این هدف نیازمند تغییر در نگرشها و رویههای سیاستگذاری است؛ از جمله استفاده هدفمندتر از سرمایههای اجتماعی، برقراری عدالت رسانهای، شفافیت حکمرانی و گفتوگو با نسل جدید بر مبنای نیازهای واقعی و اقتضائات زمان.
بحرانها برخلاف ظاهر ویرانگر خود، میتوانند بستر زایش و بازآفرینی هویت باشند؛ به شرط آنکه جامعه قابلیت تبدیل رنج به رویا و تلخکامی به حکمت جمعی را داشته باشد. هر بحرانی بهویژه اگر با مقاومت مثبت و اجماع در جبهه اجتماعی - فرهنگی مواجه شود، منجر به بازتعریف هویت، تعمیق همبستگی و غنیترشدن عناصر هویت ملی خواهد شد.
بنا بر این می توان نتیجه گرفت: برای برداشتن گامهای بلند در بازسازی و بازآفرینی هویت ملی، باید بحرانها را با نگاه تحلیلی و انتقادی، نه صرفا احساسی بررسی کرد و روایتسازی اصیل و الهامبخش از فداکاریها، پایداریها و مقاومتها داشت. آموزش، رسانه و سیاست را باید بهعنوان ابزاری برای بازخوانی و تقویت عناصر هویتی بهکار برده شود و سرمایه اجتماعی و فرهنگی جامعه را برای عبور خلاقانه از دشواریها بسیج کرد؛ بهبیان روشن تنها در مواجهه هوشمندانه و فعال با بحرانهاست که ملتها میتوانند استعدادهای نهفته تمدنی خود را کشف کنند و نهتنها از ویرانهها بلکه از حقیقت تجربهشده، هویتی نو و استوار بنا کنند.
نظر شما