۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۶
کد خبر: ۱۴٬۶۵۱

در سال‌های اخیر و به‌ویژه طی ماه‌های گذشته، تحولات میدانی در جغرافیای مقاومت و تقابل ایران با رژیم صهیونیستی وارد فاز تازه‌ای شده است. حملات متقابل، تهدیدهای علنی، عملیات‌های اطلاعاتی و پاسخ‌های نظامی، همه‌وهمه ایران و رژیم صهیونیستی را در جایگاه دو قطب متضاد جنگ شناختی و رسانه‌ای قرار داده‌اند.

آگاه: اما در حالی که رژیم صهیونیستی با تمام ظرفیت تبلیغاتی خود روایتی یکپارچه، مبهم و هدفمند از این تقابل ارائه داده، رسانه‌های ایران - اعم از رسمی و غیررسمی - نتوانسته‌اند هماهنگی و انسجام لازم را برای مقابله با این جنگ رسانه‌ای پیچیده، ایجاد کنند.

نبود صدای واحد در روایت ملی
یکی از اساسی‌ترین چالش‌ها، «فقدان وحدت گفتمانی و روایی» در رسانه‌های رسمی است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی، صرف‌نظر از تفاوت‌های رسانه‌ای داخلی‌اش، روایتی یکپارچه و تک‌صدا را از درگیری‌ها سانسور می‌کند، رسانه‌های رسمی کشور با روایت‌هایی بعضا متناقض، مبهم یا ناقص به استقبال این جنگ رسانه‌ای رفته‌اند. شبکه‌های خبری، خبرگزاری‌ها و کانال‌های صداوسیما در پوشش تحولات، به قطع موثر واقع شدند و در خط مقدم این جنگ، دست به سلاح بردند و حمله رژیم صهیونیستی به رسانه ملی نیز گواهی‌ست بر این امر؛ اما در بسیاری مواقع با واژه‌سازی‌های متفاوت، اولویت‌های خبری ناسازگار و حتی تحلیل‌های واگرا، باعث سردرگمی مخاطب داخلی و افکار عمومی شدند. این وضعیت، به‌ویژه در بزنگاه‌هایی چون حمله پهپادی به خاک فلسطین اشغالی یا پاسخ موشکی ایران به تهدیدات تل‌آویو، به‌وضوح آشکار شد. برخی رسانه‌ها به شکلی مبالغه‌آمیز از «پیروزی قاطع» نوشتند، در حالی که دیگر رسانه‌ها با احتیاط مفرط، حتی از اشاره صریح به حمله خودداری کردند. نتیجه چنین دوگانگی‌ای، ایجاد شکاف در فهم عمومی و تقلیل قدرت بازدارندگی رسانه‌ای کشور بود.

لزوم ایجاد قرارگاه رسانه‌ای متمرکز
در مواجهه با جنگ ترکیبی که رسانه‌ها، فضای مجازی، دیپلماسی عمومی و عملیات روانی در هم تنیده‌اند، نیاز مبرم به ایجاد یک «قرارگاه مرکزی رسانه‌ای» احساس می‌شود. قرارگاهی که بتواند با تمرکز، انسجام و تحلیل موقعیت، دستور کار واحدی را برای رسانه‌های رسمی و حتی نیمه‌رسمی و مجازی کشور تعریف کند. این قرارگاه باید از جنس فرماندهی رسانه‌ای در شرایط بحران باشد؛ با حضور نمایندگان رسانه‌های بزرگ، نهادهای حاکمیتی و متخصصان علوم ارتباطات و رسانه. هدف چنین سازوکاری، نه کنترل و سانسور بی‌مورد بلکه هماهنگی گفتمانی، تعیین خطوط قرمز حرفه‌ای و افزایش کارآمدی روایت ملی در شرایط حساس است. در کشورهایی مانند روسیه و چین، سازوکارهای مشابهی وجود دارد که در شرایط بحرانی، فرماندهی فضای رسانه‌ای را به دست می‌گیرند و با توزیع نقش و واژه‌نامه‌های هماهنگ، اجازه نمی‌دهند روایت ملی با چندصدایی غیرکارشناسی تضعیف شود. الگوبرداری از این تجربه‌ها در چارچوب بومی و با رعایت اصول رسانه‌های آزاد و حرفه‌ای، نه‌تنها ممکن بلکه ضروری است.

ضعف در شفاف‌سازی و پیامدهای آن
در کنار نبود هماهنگی، مشکل دوم که در جنگ اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی برجسته شد، فقدان شفاف‌سازی به‌موقع و دقیق اخبار حساس امنیتی و نظامی بود. به‌عنوان نمونه، در جریان حمله موشکی گسترده ایران به اراضی اشغالی، اطلاع‌رسانی رسانه‌های رسمی با تاخیر و سکوتی معنادار همراه شد، در حالی که رسانه‌های خارجی و معاند با روایت‌سازی‌های اغراق‌آمیز یا تحریف‌شده، صحنه را در اختیار گرفتند. این تاخیر و ابهام، باعث شکل‌گیری فضای شایعه، بی‌اعتمادی مخاطب و تضعیف اعتبار رسانه‌های داخلی شد. در مقابل تجربه کشورهای موفق در مدیریت بحران رسانه‌ای نشان می‌دهد که اطلاع‌رسانی پیش‌دستانه، دقیق، مستند و قابل راستی‌آزمایی حتی در زمان جنگ، نه‌تنها تهدید نیست بلکه ابزار اصلی «قدرت نرم» در دنیای امروز است. نباید فراموش کرد که در عصر پلتفرم‌ها، مخاطب منتظر رسانه رسمی نمی‌ماند. سکوت رسانه‌ای در بزنگاه‌های حساس، جای خود را به پلتفرم‌های غیررسمی، کانال‌های نامعتبر و تحلیل‌های سفارشی می‌دهد. شفاف‌سازی به‌موقع حتی اگر بخشی از واقعیت تلخ باشد، در بلندمدت اعتماد می‌سازد و «مشروعیت روایت رسمی» را تقویت می‌کند.

ناهماهنگی رسانه‌های غیررسمی و تولید بی‌نظمی شناختی
رسانه‌های غیررسمی، به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های پرمخاطب نیز سهم قابل‌توجهی در تضعیف یا تقویت جبهه رسانه‌ای کشور دارند. متاسفانه بخش عمده‌ای از این رسانه‌ها در فضای جنگ اخیر، با تحلیل‌های احساسی، نشر اخبار تاییدنشده یا رقابت‌های جناحی و بازاری به «بی‌نظمی شناختی» دامن زدند. در شرایطی که باید جبهه رسانه‌ای کشور متحد و همصدا می‌بود، این پلتفرم‌ها عملا میدان جنگ داخلی روایت‌ها شدند. 
اگر جنگ نظامی ایران و رژیم صهیونیستی را یک تقابل رو به گسترش بدانیم، بی‌تردید جنگ رسانه‌ای آن نه‌تنها هم‌عرض بلکه گاه مهم‌تر از میدان واقعی است. برای پیروزی در این میدان، ایران نیازمند ساختاری نوین، علمی، چندلایه و منسجم در حوزه رسانه است. رسانه‌های رسمی باید با عبور از پراکندگی روایی و ضعف در شفاف‌سازی، به قرارگاهی هماهنگ، پیش‌دست و قابل‌اعتماد تبدیل شوند؛ رسانه‌های غیررسمی نیز به جای هیجانات مقطعی، نیاز به آموزش، پیوند با نهادهای راهبردی و مسئولیت‌پذیری در قبال مخاطب دارند. امروز بیش از هر زمان دیگر، «روایت» سلاح است و هر سلاحی نیاز به فرماندهی دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.