آگاه: افزایش سرسامآور قیمتها، از نان و گوشت تا مسکن و حملونقل، زندگی را برای قشر متوسط و کمدرآمد غیرقابلتحمل کرده است. تورم افسارگسیخته نهتنها کنترل نشده، بلکه سیاستهای اقتصادی ناکارآمد به تشدید آن دامن زده است. طرحهای ضربتی مانند توزیع کوپن یا سهمیهبندی، تنها مسکنهای موقتی هستند که ناتوانی سیستم در حل ریشهای مشکلات را نشان میدهند.
قطعی مکرر برق و گاز، بهویژه در اوج گرما و سرما، نشان میدهد زیرساختهای انرژی کشور نهتنها توسعه نیافته، بلکه حتی قادر به تامین نیازهای اولیه نیست. از سوی دیگر، خشکسالی و سوءمدیریت منابع آبی بسیاری از شهرها و روستاها را با تنش شدید مواجه کرده است. به جای سرمایهگذاری در فناوریهای نوین آبیاری و بازیافت آب، شاهد طرحهای انتقال آب پرحاشیه و بیثمر هستیم. سیستم آموزشی کشور هر سال با کاهش کیفیت و افزایش هزینهها مواجه است. مدارس دولتی با کمبود بودجه و معلمان ناراضی دستوپنجه نرم میکنند، در حالی که مدارس غیرانتفاعی به کالایی لوکس تبدیل شدهاند که تنها قشر مرفه توان پرداخت هزینههای آن را دارند. نتیجه این شده که فرزندان طبقات محروم از ابتداییترین امکانات آموزشی محروم میشوند و شکاف آموزشی عمیقتر میشود.
آمار بالای تلفات جادهای و خودروهای فرسوده نشان میدهد نظارت بر ایمنی حملونقل خیلی مورد اقبال نیست. جادههای پرحادثه، خودروهای بدون استاندارد و عدم برخورد قاطع با متخلفان، هر ساله جان هزاران نفر را میگیرد. این در حالی است که مسئولان مربوطه به جای حل اساسی مشکل، به اعلام آمار و وعدههای تکراری بسنده میکنند. حقوق ناچیز کارگران در برابر تورم لجامگسیخته، نگرانی آنها بابت تامین معیشت را به صورت جدی افزایش داده است. بسیاری از کارگران حتی قادر به تامین هزینههای درمان و مسکن نیستند، اما سیاستهای اقتصادی نهتنها بهبودی ایجاد نکرده بلکه شکاف طبقاتی را بیشتر کرده است. وقتی بخشهای حیاتی کشور درگیر بحران است، این پرسش جدی مطرح میشود که راهکارهای اجرایی مسئولان که بتواند آرامش مردم را بیشتر کند چهمواردی هستند؟ به طور حتم صحبت درباره این موارد میتواند آرامش ذهنی و معیشتی بیشتری برای مردم و بازار به دنبال داشته باشد. در غیر این صورت، باید منتظر بود که دشمنان و سودجویان از این فرصت برای ایجاد نارضایتی و مسموم کردن افکارعمومی استفاده کنند. وقتی مشکلات از هر سو هجوم میآورند، دوراه پیش رو داریم: یا در برابر امواج خروشان بحرانها سر خم کنیم یا با اراده و عزم جدی، راهحلهای اساسی و تحولآفرین را جستوجو کنیم. آنچه امروز ایران نیاز دارد، درمانهای موقتی در کنار تحولات مدیریتی، عزم ملی و آیندهنگری است. واقعیت این است که حل بحرانهای پیچیدهای مانند تورم افسارگسیخته، کمبود آب و انرژی، ضعف در آموزش و پرورش، ناامنی در حملونقل و مواردی از این دست نیازمند ارادهای استوار، مدیریتی جهادی و خرد جمعی است. شعارها و وعدههای کلی بدون اقدام عملی، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه اعتماد عمومی را نیز بیشتر تخریب میکند. آنچه ضروری است، اجرای سریع، شفاف و قاطع راهکارهای عملیاتی است.
۲۸ تیر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۳
کد خبر: ۱۴٬۷۱۳
در شرایطی که قیمت کالاهای اساسی هر روز رکورد جدیدی میشکند، بحران انرژی و آب به یک چالش روزمره تبدیل شده، نظام آموزشی در سردرگمی به سر میبرد و ایمنی جادهها و خودروها به حداقل رسیده، این سوال اساسی مطرح میشود که دستگاههای اجرایی و مسئولان مربوطه دقیقا چه بخشی را با موفقیت مدیریت کردهاند؟
نظر شما