آگاه: آمریکا و اسرائیل با فهم موقعیت راهبردی این جبهه، نه فقط از طریق جنگ مستقیم که با طراحیهای پیچیده و چندلایه، قصد فروپاشی آن را دارند. اکنون برخی از مهمترین پروژههای شیطانیشان را مرور میکنیم و راهکارهایی که میتوان در مقابله با آنها و شکستشان در پیش گرفت.
۱. پروژه خلع سلاح مقاومت و ادغام در ساختار رسمی
یکی از اهداف جدی سیاست آمریکا و اسرائیل، پایاندادن به ماهیت مستقل و مردمی مقاومت است؛ از حماس و حزبالله گرفته تا حشدالشعبی. پیشنهادهای بینالمللی خلع سلاح، ادغام این نیروها در ارتشهای ملی همگی با هدف خنثیسازی توان بازدارنده این گروهها است. اگر مقاومت در ساختارهای رسمی دولتی ادغام شود، مستعد نظارت، کنترل و حتی مهار از سوی قدرتهای خارجی میشود. از سوی دیگر، با ازدستدادن پیوند مستقیم با مردم، مشروعیت معنوی و ظرفیت بسیج اجتماعیاش نیز تضعیف میشود.
راهکار مقابله
تاکید بر ماهیت بومی و دفاعی مقاومت با استناد به تجربههای تجاوز و اشغال.
حفظ ساختار مستقل عملیاتی با تقویت فرماندهی غیرمتمرکز و مردمی.
ایجاد سازوکارهای اجتماعی برای مشروعیتبخشی و پیوند مستمر با بدنهی عمومی کشور.
۲. حذف فیزیکی فرماندهان کلیدی و نخبگان راهبردی
ترور سرداران و مجاهدان بزرگی مانند سلیمانی، نصرالله، هنیه، سنوار و... دانشمندان بزرگ هستهای ایران مانند فخریزاده، شهریاری، طهرانچی، عباسی و... تنها بخشی از پروژه «بیسرسازی مقاومت» است؛ طرحی که میکوشد انسجام عملیاتی و میدانی و عمق فکری و مقاومت را از بین ببرد. دشمن میداند که مقاومت صرفا با سلاح نمیجنگد، بلکه با مفهومی تمدنی، مدیریتی و اندیشهای پیش میرود. لذا ترورها را بهمثابه راهکاری برای مختلکردن شبکه مقاومت در هر دو سطح نرمافزاری و سختافزاری دنبال میکند؛ اما تجربه نشان داده که شهادت، پایان نیست؛ بلکه آغاز جریانسازی تازهای است که هویتمحور مقاومت را تکثیر میکند.
راهکار مقابله
تربیت لایههای متنوع فرماندهی و فکری با ساختار تربیتیِ ترکیبی از جهاد و بصیرت.
تقویت امنیت اطلاعاتی، رمزنگاریهای عملیاتی و پرهیز از تمرکز تصمیمگیری.
بازنمایی فرهنگی و رسانهای از شهادت بهعنوان نماد تعالی و ماندگاری، نه فقدان و ضعف.
۳. تحریم اقتصادی و توقف منابع مالی مردمی مقاومت
تحریمهای یکجانبه و چندجانبه بر ضد نهادهای مرتبط با مقاومت، بانکها، شرکتها و حتی خیریههای مردمی، بخشی از راهبرد فشار اقتصادی است که هدف آن خنثیسازی توان پشتیبانی مالی مقاومت در جبهههای گوناگون است؛ برای مثال در سوریه، با اقداماتی مانند جنگ فرسایشی و تحریمها و تضعیف زیرساختها و... موجب فاصلهگیری تدریجی دمشق از کنشگری فعال در جبهه مقاومت شدند و سرانجام با سقوط دولت بشار اسد کار به جایی رسید که شاهدیم؛ نمونهای دیگر، تحریمهای بانکها و شرکتهای گوناگون داخلی و بینالمللی به بهانه همکاری با سپاه پاسداران است؛ در واقع دشمن تلاش میکند تحریم و انسداد مالی را به ابزار تسلیم سیاسی و نظامی تبدیل کند.
راهکار مقابله
تقویت اقتصاد تابآور ملی (مقاومتی) با تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و منطقهای.
استفاده از ارزهای جایگزین، پیمانهای تجاری مستقل و همکاریهای بلوکی مانند بریکس.
تداوم حمایت از نهادهای خیریه و اجتماعی برای تامین منابع مردمی بدون وابستگی به جریانهای بانکی تحت سلطه.
۴. حمایت از ناآرامیهای داخلی و جنگهای نیابتی
راهاندازی گروههای تکفیری در سوریه، پشتیبانی از ناآرامیهای عراق، تحریک ناراضیان اجتماعی در ایران و توسعه گروههای تروریستی در یمن و این اواخر تجهیز گروه داعشی در غزه در مقابله با حماس، بخشی از پروژه جنگ نیابتی و تجزیه جبهه مقاومت است؛ برای مثال در سوریه، پیوند تاریخی با مقاومت در نتیجه این فشارها، شکاف برداشت و فاصلهگیری سیاست رسمی از محور مقاومت بهمرور آشکار شد. در واقع آمریکا و اسرائیل از تنشهای داخلی بهعنوان فرصتهایی برای عقبنشینی سیاسی و امنیتی کشورها از خط مقاومت بهره میگیرند.
راهکار مقابله
افزایش سرمایه اجتماعی مقاومت با روایتسازی همدلانه، نه صرفا سیاسی یا امنیتی.
بازآفرینی گفتمان وحدت امت اسلامی با کنارزدن اختلافات مذهبی و قومی.
تقویت پایداری اجتماعی با حضور فعال نهادهای فرهنگی، دینی و رسانهای در خط مقدم بازسازی اعتماد عمومی.
۵. جنگ روایتها و جعل چهره مقاومت
در منظومه رسانهای غرب، مقاومت غالبا با صفاتی چون «بنیادگرایی»، «خشونتطلبی» و «تروریسم» معرفی میشود. برخی از اهداف روایتسازی شیطنتآمیز عبارت است از بیاعتبارسازی اخلاقی، منزویسازی دیپلماتیک و کاهش حمایت بینالمللی از جبهه مقاومت؛ حتی در محافل علمی و هنری جهان، تلاشی گستردهای برای معرفی مقاومت بهعنوان جریانی ضد تمدنی وجود دارد.
راهکار مقابله
خلق محصولات فرهنگی و روایی در قالبهای سینمایی، ادبی، هنری و رسانهای با محور مقاومت انسانی تمدنی.
استفاده از نخبگان فکری و دانشگاهی جهان اسلام برای بازتعریف مقاومت در تراز علمی فلسفی.
بهرهگیری از رسانههای جهانی، شبکههای اجتماعی و سکوهای (پلتفرم) چندزبانه برای نشر روایت صحیح مقاومت و افشای تناقضهای گفتمان سلطه.
۶. طرحهای ژئوپلیتیکی برای تجزیه و محاصره محور مقاومت
پروژههایی چون دالان (کریدور) ایمک و داود، با اهدافی از جمله قطع یا اختلال در ارتباط زمینی ایران، عراق و سوریه و لبنان طراحی شدهاند. این طرحها از طریق همکاری برخی گروههای کرد و گروههای تجزیهطلب در سوریه و فشار دیپلماتیک بر نادولت جدید دمشق و... پیگیری شدهاند؛ حاصل آنکه هدف اصلی چنین پروژههایی حذف محور زمینی مقاومت، محاصره راهبردی ایران و تجزیه منطقه برای تسهیل تسلط نظامی، امنیتی و اقتصادی اسرائیل بر کل منطقه
است.
راهکار مقابله
ترمیم پیوندهای ژئوپلیتیکی مقاومت با تعریف مسیرهای جایگزین از طریق عراق و لبنان.
همکاری استراتژیک با دولتهای همسو از طریق قراردادهای فرهنگی و امنیتی عمیق، نه صرفا سیاسی. فعالسازی نهادهای مردمی، قبیلهای و دینی در سرزمینهای در معرض تجزیه برای صیانت از وحدت هویتی و سرزمینی منطقه.
سخن واپسین: از طرح تا آرمان، راهی روشن
طرحهای آمریکا و اسرائیل پیچیده و چندلایهاند؛ اما در برابر اراده ملتها و منظومه مقاومت ریشهدار، شکنندهاند. آنچه میتواند این طرحها را ناکام کند، صرفا پاسخهای نظامی نیست که احیای معنویت عقلانیت و نیز افزایش سرمایه فرهنگیِ اسلام سیاسی است. آینده، نه ملکِ قدرتمداران بلکه میراثِ مردمانی است که صدای حق را در خاموشی طوفانها شنیدهاند و آن را با گامهای استوار پاسخ گفتهاند.
۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۹
کد خبر: ۱۵٬۰۴۸
محمدرضا آتشین صدف، آگاه مسائل سیاسی : در گستره پرچالش غرب آسیا، محور مقاومت صرفا بلوکی سیاسینظامی نیست، بلکه منظومهای از ایمان، مجاهدت و پیوند تمدنی است که ریشه در فرهنگ عاشورایی و تجربه قرنها استعمارستیزی دارد.

نظر شما