سحر رمضانعلی پور - خبرنگار گروه جامعه: به روزهای جذاب مدرسه و دانشگاه و سال تحصیلی نزدیک می‌شویم. شاید پس از گذر از فراغت تابستان، روزهای نخست آموزش اندکی دشوار باشد و از سوی دیگر شاید برخی از ما روی دایره انتقاد هستیم و همه مسئولیت‌مان را برعهده نظام آموزش یا جامعه می‌اندازیم. اما واقعیت این است که باید همه اعضای جامعه از والدین تا سیستم آموزشی همدل، پرتوان و آموزش دیده در کنار نسل امروز قرار بگیرند تا سطح آموزش و فرهنگ و آرامش توأمان در جامعه ارتقا یابد.

نوجوانان طبیعی و خاص روزگار ما

آگاه: دکتر نفیسه ریحانی با سال‌ها سابقه درمانگری کودک‌ونوجوان معتقد است که با همگام‌شدن نظام آموزشی و والدین، جامعه پویاتر می‌شود. او می‌گوید که نهاد خانواده و آموزش باید در کنار آموزش‌های آکادمیک شرایط را برای آموزش و افزایش مهارت‌های زندگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان ایجاد کنند تا جامعه مترقی‌تر شود. او می‌گوید که طبق آمار و تحقیقات، بهره هوشی کودکان‌ونوجوانان در دوره فعلی بالاتر است هر چند با افزایش استفاده از فناوری‌های نوین هوش هیجانی افراد کاهش یافته؛ هر چند در جوامعی که برای افزایش تعاملات ارزش قائل هستند، سطح هوش هیجانی افزایش می‌یابد. او از تغییر ساعت زیستی نوجوانان هم می‌گوید که در صورت استفاده درست، سطح رضایت و آموزشی در همه جوامع ارتقا خواهد یافت.

نوجوانان طبیعی و خاص روزگار ما

امروزه خیلی از والدین ناراحت‌اند که فرزندانشان تا دیروقت بیدارند و در عوض روز می‌خوابند. مدتی پیش اعلام شد که طبق تحقیقات انجام شده، این امر طبیعی است. واقعیت چیست؟ آیا این ویژگی مختص نسل امروز است یا نوجوانان در همه اعصار همین گونه بوده‌اند؟
یکی از ویژگی‌های بارز دوره نوجوانی تغییر ساعت بیولوژیک بدن به دلیل تغییرات هورمونی دوران بلوغ است. به همین دلیل نوجوانان تا صبح بیدارند و صبح تا ظهر می‌خوابند. بر همین مبنا برخی کشورها ساعت شروع مدارس را در مقطع دبیرستان تغییر داده و نتایج مهمی گرفته‌اند. تغییر در ساعت بیولوژیکی بدن نوجوانان از ویژگی‌های همیشگی دوران نوجوانی است و مختص نسل امروز نیست. باتوجه‌به تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن اتفاق می‌افتد، این‌گونه تغییرات هم به دنبالش طبیعی است. به همین دلیل نوجوانان تمایل دارند تا نصفه‌شب یا حتی تا صبح بیدار باشند و روز بعد تا ظهر می‌خوابند و معمولا خیلی وقت‌ها والدین شکایت دارند که چون فرزندم سرش در گوشی است تا صبح بیدار می‌ماند. درحالی‌که این قضیه کاملا برعکس است. یعنی نوجوان چون خوابش نمی‌برد، سرش در گوشی است! البته نمی‌توان منکر شد که نور آبی گوشی یا هر وسیله الکترونیکی دیگر می‌تواند خواب را مختل کند؛ اما دلیل اصلی نیست. حتما یادمان می‌آید که ما در نسل گذشته هم همین به‌هم‌ریختگی خواب شبانه را تجربه کرده‌ایم و تا صبح خواب‌مان نمی‌برد. من خیلی وقت‌ها خودم را با کتاب مشغول می‌کردم.
حالا اگر مدارس یا فعالیت‌های مهم صبح زود شروع شود، به دلیل کمبود خوابی که یک نوجوان دارد نمی‌تواند تمرکز مناسبی روی فعالیت‌هایش داشته باشد و این عامل می‌تواند باعث افت تحصیلی شود. این افت هم باعث افزایش اضطراب می‌شود. حتی می‌تواند مشکلات جسمی مثل ضعیف‌شدن سیستم ایمنی را به دنبال داشته باشد. طبق پژوهش‌های انجام شده، در مدارس به‌ویژه مقطع متوسطه وقتی ساعت درس کمی دیرتر شروع شده، کیفیت یادگیری افزایش یافته و خلق‌وخوی نوجوان بهتر شده و رفتارهای پرخطر کاهش پیدا کرده است. اگر این ویژگی را طبیعی در نظر بگیریم و از آن استفاده درست به نفع نوجوان کنیم و در ساعت شروع فضاهای آموزشی کمی منعطف‌تر باشیم یا خانواده‌ها برنامه‌های مهم را در اواخر روز یا اوایل شب برنامه‌ریزی کند و نوجوان هم به صورت سالم‌تر مدیریت خواب و زندگی خود را انجام دهد، مسلما نتایج بهتری حاصل خواهد شد. قطعا اگر ما با ریتم طبیعی بدن همراه شویم، کارها بهتر پیش می‌رود تا بخواهیم مخالف آن کاری انجام دهیم.

این روزها بیشتر والدین فکر می‌کنند فرزندشان خیلی باهوش است. آیا سطح هوش بچه‌ها چه از نظر آی.‌کیو (ضریب هوشی) و چه ‌ای.‌کیو (هوش هیجانی) تغییر کرده است؟ چرا و چطور؟
در طول تاریخ سطح هوش انسان‌ها ثابت نبوده. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که هم از نظر آی‌کیو و هم ای‌کیو عوامل محیطی، آموزشی و اجتماعی تاثیرگذار بوده و باعث تغییراتی شده‌اند. مثلا در قرن بیستم پدیده‌ای به اسم اثر فلین داریم که نشان می‌دهد نمره‌های آی‌کیو افراد در این قرن بالاتر از نسل‌های قبل بوده. 
بهبود تغذیه، ارتقای سطح آموزش، پیشرفت فناوری و افزایش محرک‌ها باعث می‌شود که آی‌کیو نسل حاضر بیشتر باشد. در تحقیقات مشخص شده که روند صعودی افزایش آی‌کیو در برخی کشورها متوقف شده یا حتی کاهش یافته است که به دلیل سبک زندگی کم‌تحرک، وابستگی بیش از حد به تکنولوژی، کاهش تمرکز، استفاده زیاد از فضای مجازی و کمبود خواب از عوامل توقف سطح آی‌کیو و رشد نمره هوش محسوب می‌شود. 
در مورد ای‌کیو کمی قضیه پیچیده‌تر است. ما می‌بینیم که کودکان و نوجوانان از طریق فضای مجازی ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند، اما این به منزله رشد مهارت‌های ارتباطی نیست. چون وقتی یک فرد تعامل چهره‌به‌چهره نداشته باشد و چالش‌های روابط بین‌فردی مثل همدلی، مدیریت هیجان و حل تعارض را به طور فیزیکی تجربه نکند، ای‌کیو هم نمی‌تواند به‌خوبی رشد کند. همین عوامل باعث کاهش سطح ای‌کیو در نسل امروز می‌شود، اما از طرفی اگر کودکان‌ونوجوانانی آموزش‌های صحیح در زمینه روابط میان‌فردی را دریافت کرده باشند، ای‌کیویشان نسبت به نسل قبل بالاتر می‌رود.
نه می‌توانیم بگوییم نسل امروز باهوش‌تر است و نه خلاف این را بگوییم. بهتر است که بگوییم الگوی هوش تغییر کرده است و اگر ما بتوانیم در کنار استفاده درست از فناوری‌ها، به آموزش مهارت‌های زندگی هم اهمیت بدهیم و تعاملات و مهارت‌های بین‌فردی را آموزش دهیم نسل آینده، هم از نظر آی‌کیو و هم ای‌کیو وضعیت بهتری خواهد داشت.

آموزش دروس به شیوه موردعلاقه کودکان چقدر در ارتقای سطح آموزشی کشور تاثیر دارد؟ مثل آهنگین کردن آموزش‌ها و حتی استفاده از آهنگ‌های موردعلاقه نسل امروز مانند رپ و...
شیوه آموزشی یکی از عوامل خیلی مهم در میزان کیفیت یادگیری است. تحقیقاتی که در حوزه روان‌شناسی یادگیری انجام شده، نشان می‌دهد که هر چه شیوه آموزش با علایق، هیجان‌ها و سبک زندگی کودک‌ونوجوان هماهنگ‌تر باشد، احتمال درگیری ذهنی و ماندگاری مطالب در ذهنشان بیشتر است. به همین دلیل استفاده از برخی روش‌ها مثل آهنگین‌کردن مفاهیم، همراه با بازی یا استفاده از سبک‌های موسیقی موردعلاقه نسل امروز مثل رپ یا پاپ می‌تواند توجه یا انگیزه آنها را برای یادگیری افزایش دهد. در خیلی از کشورها آموزش مبتنی بر یادگیری لذت‌بخش را به عنوان پایه اصولی نظام آموزش در نظر می‌گیرند. چون وقتی یادگیری برای کودک‌ونوجوان جذاب شود، نه‌تنها مطالب درسی را بهتر و عمیق‌تر یاد می‌گیرد بلکه نگرش مثبتی هم نسبت به آموزش پیدا می‌کند و این موضوع در درازمدت باعث می‌شود نظام آموزشی یک کشور ارتقا یابد. چون نسلی پرورش می‌یابد که با اشتیاق به دنبال یادگیری است. نه اینکه صرفا بخواهد برای نمره یا به‌اجبار خانواده درس بخواند. البته آموزش نباید صرفا سرگرمی باشد؛ بلکه باید بین جذابیت و محتوای علمی توازن برقرار کنیم. اگر بتوانیم رویکرد درستی را طراحی کنیم که موازنه‌ای بین سرگرمی و محتوای علمی وجود داشته باشد، قطعا سبب ارتقای سطح آموزش، کشور و نسلی تربیت می‌شود که خلاق‌تر، باانگیزه‌تر و توانمندتر خواهند بود.

 از نقش آموزش آنلاین و فناوری‌های نوین مثل هوش مصنوعی و جایگاه این مدل آموزش در تربیت و آموزش نسل امروز هم بگویید!
استفاده از هوش مصنوعی و فناوری‌های نوین یک بخش جدانشدنی از زندگی امروز است. به‌خصوص از دوران کرونا به بعد که ما متوجه شدیم بسیاری از آموزش‌ها را می‌توانیم، از طریق آنلاین دریافت کنیم و حتی به صورت آفلاین و بعدتر استفاده کنیم. این ابزارها فرصت خیلی خوبی می‌توانند برای ما فراهم کنند. می‌توان حتی آموزش‌ها را شخصی‌سازی کرد. به این شکل، دسترسی به منابع آموزشی افزایش پیدا می‌کند. مثلا دانش‌آموزی که در یک شهر دورافتاده زندگی می‌کند، می‌تواند از بهترین محتوای آموزشی دنیا استفاده کند. این روزها هوش مصنوعی خیلی کمک‌کننده است. چون می‌تواند نقاط ضعف و قدرت یک دانش آموز را برآورد کند، تکالیف مناسب به او پیشنهاد دهد و نقش یک مربی شخصی را ایفا کند. اینطوری می‌تواند سبب ایجاد عدالت اجتماعی شود و شکوفاشدن استعدادها محدود به جغرافیا یا یک قشر خاصی نماند. البته ممکن است خانواده‌هایی هم داشته باشیم که به دلیل جایگاه اجتماعی‌شان، دسترسی به اینترنت یا ابزارهای مناسب نداشته باشند. از جمله چالش‌های این حوزه وابستگی بیش‌ازحد به فناوری و امکان کمرنگ‌شدن تعاملات انسانی، مهارت‌های اجتماعی و تجربه‌های واقعی و کاهش مهارت‌های بین فردی است که حتی ممکن است باعث شکاف بین خانواده و نوجوان شود. چون خیلی وقت‌ها خانواده همگام با نوجوان در استفاده از تکنولوژی پیشرفت نمی‌کند و می‌بینیم بچه‌ها خیلی بیشتر و بهتر از فناوری استفاده می‌کنند. به همین دلیل به والدین توصیه می‌کنم در این زمینه به روز باشند و با تکنولوژی بیگانه نباشند. بنابراین فناوری نقش مهمی دارد؛ به شرطی که از آن به عنوان مکمل آموزشی استفاده شود.

 آموزش‌وپرورش نقش مهمی در تربیت کودکان و نوجوانان دارد. چقدر توانسته نقش خود را در «آموزش» و «پرورش» به‌درستی انجام دهد؟
نظام آموزش‌وپرورش کشور ما برای اینکه آموزش‌ها به کودکان‌ونوجوانان بهتر شود، تلاش‌های زیادی انجام داده و دستاوردهای مهمی هم داشته اما هنوز با یک تربیت کامل فاصله دارد. چون تمرکز آموزش و پرورش بیشتر روی انتقال دانش و مهارت‌های تحصیلی است و کمتر به پرورش مهارت‌های زندگی مثل هوش هیجانی، تفکر انتقادی و خلاقیت پرداخته است. قطعا آموزش و پرورش به‌تنهایی نمی‌تواند کامل باشد و خانواده، جامعه، فعالیت‌های فوق برنامه هم خیلی نقش مهمی دارند. وقتی آموزش و پرورش با حمایت خانواده همراه شود می‌توانند مکمل همدیگر باشند و نتیجه بهتری دریافت کنند. این روزها شاهد مدارسی هستیم که معتقدند فعالیت‌هایشان مهارت‌محور است و جنبه خلاقیت را مدنظر قرار می‌دهند. می‌گویند آموزش‌های مهارت‌های زندگی را در برنامه‌هایشان گنجانده‌اند و از متخصصان روانشناسی در این زمینه کمک می‌گیرند. این قدم‌ها مثبت و امیدوارکننده است. به‌طورکلی اگر آموزش و پرورش این فعالیت‌ها را وارد برنامه‌هایش کند، قطعا آموزش در کشور به پیشرفت بیشتری دست می‌یابد. 

به‌روزشدن محتوای کتاب‌ها و درس‌ها و شیوه آموزش چقدر در حوزه آموزشی کشور از مدرسه تا دانشگاه اتفاق افتاده است؟
طی سال‌های اخیر محتوای کتاب‌ها و شیوه آموزش خیلی تغییر کرده است. هر ساله شاهد هستیم که آموزش و پرورش دوره‌هایی را برای معلمان برگزار می‌کند. شیوه‌های تدریس جدید را جایگزین کرده است. خیلی دیدگاه‌های روان‌شناسی را در این آموزش‌ها گنجانده که همگی نکات مثبتی هستند. حتی از فناوری و ابزارهای دیجیتال در آموزش استفاده می‌شود. البته همچنان با استانداردهای جهانی فاصله وجود دارد. چون هنوز تاکید آموزش و پرورش روی قسمت حفظیات و انتقال دانش بیشتر است. محتوای کتاب‌ها به روز شده، اما شیوه‌های آموزش هنوز خیلی جای کار دارد و هنوز شیوه آموزش با محتوای کتاب همراه نشده. یک علت هم این است که هنوز نظام آموزش و پرورش ما خیلی وابسته به نتیجه کار است و نمره همچنان خیلی اهمیت دارد. نمره در بخش‌های مختلف مثل انتخاب رشته و در دبیرستان و دانشگاه تاثیر دارد که همین عامل باعث می‌شود مدارس همچنان تاکیدشان روی همان روش‌های آموزشی قبل باشد؛ چون تاثیر نمره در سطوح مختلف مهم است. به همین علت با وجود به‌روزشدن محتوا، مهارت‌آموزی هنوز نمی‌تواند خیلی کاربردی شده باشد.
در مقطع دبستان سیستم ارزیابی کیفی است، اما همچنان از نوبت دوم یعنی دبیرستان، دوباره این سیستم به همان سیستم نمره باز می‌گردد. این خودش دوباره یک دوگانگی در سیستم آموزش و پرورش است. همین عامل اجازه نمی‌دهد که دست مدارس در دوره دبستان برای اینکه از روش‌های آموزشی نوین استفاده کنند، باز باشد. اتفاقا در مقطع دبیرستان که نوجوانان باتوجه‌به ویژگی‌های این دوره مقداری تمرکزشان روی موضوع درس کمتر می‌شود، شیوه آموزش دوباره به همان شیوه آموزشی قبلی برمی‌گردد که فقط انتقال اطلاعات علمی است و این باعث می‌شود نوجوانان همچنان رغبتی نسبت به درس نداشته باشند.

توجه به رشد خلاقیت در جامعه فعلی اهمیت زیادی دارد. حالا این سیستمی که شیوه کارش را ترسیم کردید، چطور می‌تواند افراد خلاق پرورش دهد؟
رشد خلاقیت، نه‌تنها عامل نوآوری و پیشرفت در زمینه‌های علمی و اقتصادی است، بلکه سبب تقویت مهارت‌هایی مثل حل مسئله، تفکر مستقل و انعطاف‌پذیری می‌شود. بنابراین فراهم‌کردن محیطی که کودک‌ونوجوان بتوانند کنجکاوی‌شان را دنبال کنند، ایده‌هایشان را بگویند و تجربه‌های عملی داشته باشند، نقش تعیین‌کننده‌ای در پرورش خلاقیت دارد. مدارس و دانشگاه‌ها در حوزه آموزش باید خیلی فراتر از حفظیات، امتحانات و نمره‌ها حرکت بکنند. باید فرصت‌هایی برای پروژه‌های علمی، گفت‌وگوکردن، هنر، بازی‌های فکری و حل مسئله فراهم کنند. هر چقدر که سیستم آموزشی و خانواده‌ها مهارت خلاقیت را جدی‌تر بگیرند، جامعه پرشورتر، نوآورتر و توانمندتر می‌شود. کشور فنلاند یکی از آزادترین شیوه‌های آموزش را دارد. می‌بینیم که بیشترین میزان افراد تحصیل‌کرده هم در این کشور هستند. یعنی موفق شده‌اند با این شیوه آزادی که مهارت‌محور و بر اساس گفت‌وگوهای علمی است، نه اینکه دانش‌آموزان صرفا سر کلاس بنشینند و یک سری محتوا به آنها منتقل شود، به صورت آزادانه در مورد موضوعات بحث می‌کنند، از نزدیک مسائل را مشاهده می‌کنند، نظر می‌دهند و خودشان در چالش‌ها شرکت می‌کنند که این باعث شده افرادی پرورش یابند که علاقه‌مند به آموزش و یادگیری هستند و این باعث شده که بیشتر افراد در این کشور تحصیلات دانشگاهی و عالیه داشته باشند. چون صرفا فقط به دنبال مدرک و نمره نیستند و افراد علاقه‌مند به آموختن و کسب علم بیشتر شده‌اند.

باتوجه‌به اهمیت آموزش‌های مهارت‌محور، به نظر می‌رسد که آموزش‌های فنی‌وحرفه‌ای و کسب مهارت‌های زندگی در دنیای امروز شاید از آموزش آکادمیک تاثیر بیشتری در ارتقای کیفیت زندگی داشته باشد!
واقعا نمی‌توان گفت که کدام بر دیگری برتری دارد. چون اینها در واقع مکمل هم هستند. آموزش آکادمیک دانش نظری، تفکر انتقادی و پایه علمی برای فرد ایجاد می‌کند. از طرف دیگر آموزش فنی و حرفه‌ای به‌کارگرفتن پایه علمی است که به صورت تئوری یاد گرفته‌ایم و ما را برای حل مسائل روزمره، مدیریت، ارتباط موثر و حتی استقلال اقتصادی آماده می‌کند. واقعیت این است که موفقیت و کیفیت زندگی در دنیای امروز به هر دو اینها بستگی دارد. فردی که دانش آکادمیک داشته باشد، اما مهارت‌های عملی یاد نگرفته باشد، در عمل موفقیت کمتری به دست می‌آورد یا حتی کسی که صرفا مهارت عملی دارد و دانش نظری ندارد، در بلندمدت نمی‌تواند پیشرفت زیادی داشته باشد. به همین دلیل نظام آموزشی و خانواده‌ها باید به هر دو اینها توجه داشته باشند. در کنار اینکه انتقال اطلاعات و دانش اهمیت دارد، باید فرصت‌هایی برای استفاده از این دانش در زندگی عملی هم فراهم شود.

با وجود کشمکش‌های دنیای مدرن امروزی، افزایش سطح تاب‌آوری کودکان و نوجوانان و حتی والدین‌شان اهمیت زیادی دارد. اوضاع‌مان چطور است؟
سطح تاب‌آوری کودک‌ونوجوان در جامعه امروز متغیر است و تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل خانواده، آموزش و حتی اجتماع قرار دارد. به‌طورکلی نوجوان نسبت به کودک توانایی و انعطاف بیشتر در مواجهه با مشکلات را دارد، اما فشارهای تحصیلی، شبکه‌های اجتماعی، تغییرات سریع جامعه و حتی چالش‌های اقتصادی می‌تواند روی تاب‌آوری آنها تاثیر بگذارد. قطعا والدین هم از این قاعده مستثنا نیستند؛ فشارهای کاری، شرایط اقتصادی، زندگی مدرن که خیلی پرشتاب است، قطعا روی سطح تاب‌آوری آنها هم تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که زنجیره‌ای از فشار و استرس در خانواده ایجاد شود؛ چه در بین والدین و چه در بین کودک‌ونوجوان. اما خبر خوب اینکه تاب‌آوری یک مهارت قابل‌یادگیری و تقویت‌کردن است. چه خانواده و چه مدارس می‌توانند با آموزش مهارت‌هایی مثل مدیریت هیجان، حل مسئله، ارتباط موثر و حتی تفکر مثبت، این توانایی را در خود و فرزندشان، پرورش و افزایش دهند. تقویت تاب‌آوری نه‌تنها زندگی فرد را بهتر می‌کند، بلکه باعث می‌شود جامعه مقاوم‌تر و انعطاف‌پذیرتر باشد و آمادگی بیشتری برای مواجهه با چالش‌ها داشته باشد.

چه چیزهایی شما را در مشاوره‌های‌تان به فکر فرومی‌برد یا دوست دارید به جامعه امروز، آن را گوشزد کنید یا توجه افراد را به آنها جلب کنید؟
یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که در مشاوره‌ها و تجربه کاری دیده‌ام، نقش مهم و ارزشمند رابطه صمیمانه والد و فرزندی است. وقتی فرزند احساس کند که والدین او را می‌فهمند و به او اعتماد دارند، بدون قضاوت به حرف‌هایش گوش می‌دهند و با هم در یک تیم هستند احتمال بروز مشکلات رفتاری، تحصیلی و روانی خیلی کاهش پیدا می‌کند. من هر زمان هر مراجعی با هر مشکلی داشته باشم، نخستین چیزی که به آن می‌پردازم، اصلاح رابطه والد و فرزندی است. رابطه گرم والد و فرزندی مثل یک شبکه امنیتی عمل می‌کند. حتی در مواجهه با چالش‌های خیلی بزرگ که ممکن است در دوران نوجوانی با آنها مواجه شویم رابطه صمیمانه می‌تواند اعتمادبه‌نفس و تاب‌آوری را افزایش دهد. برعکس زمانی که این رابطه، مشکل‌دار و در خانه و بین والد و فرزند بحث و مشاجره باشد، این عامل باعث می‌شود که حتی کوچک‌ترین چالش‌ها هم به بزرگ‌ترین مشکلات تبدیل شوند. پیامی که دلم می‌خواهد به خانواده‌ها بدهم این است که وقت، توجه و گفت‌وگوی واقعی با فرزندان سرمایه‌ای است که هیچ جایگزینی ندارد. حتی کوچک‌ترین لحظات همراهی و گوش‌دادن به حرف‌هایشان و مشارکت در دغدغه‌هایشان، می‌تواند باعث ارتقا و رشد خلاقیت و حفظ سلامت روان کودکان و نوجوانان شود.
درست است که امروزه والدین خیلی پرمشغله هستند اما مهم،کیفیت رابطه است؛ نه کمیت آن. شاید لازم باشد که روزانه برای کودک دو تا ۲۰ دقیقه یا دو تا نیم ساعت فقط زمان بگذارید یا در مورد نوجوان که این مقدار کم است. مثلا حتی روزی یک ربع هم که وقت بگذارید، خیلی می‌تواند در اصلاح رابطه شما تاثیرگذار باشد و باعث شود که رابطه صمیمانه‌ای بین شما برقرار شود و این رابطه در واقع خزانه عاطفی شماست که هر زمان در روابطتان با نوجوان یا کودکتان دچار مشکل شدید، می‌توانید از این خزانه عاطفی برداشت کنید. اما اگر این خزانه خالی باشد، زمانی که شما به مشکل می‌خورید جایی نیست که بتوانید از آن استفاده کنید.

نوجوانان طبیعی و خاص روزگار ما

تک‌فرزندی؛ آری یا خیر؟
به نظر شما تک‌فرزندی در دنیای امروز آسیب محسوب می‌شود یا یک فرصت؟ تک‌فرزندی چه ویژگی‌هایی دارد؟ قطعا با آشنایی بیشتر با زوایای مختلف این سبک زندگی، آینده پیش رو روشن‌تر خواهد بود.
دکتر ریحانی، روان‌درمانگر کودک‌ونوجوان در این باره توضیح می‌دهد: تک‌فرزندی می‌تواند هم فرصت باشد و هم یک‌جور چالش به حساب بیاید. خیلی بستگی به نحوه پرورش و حمایت خانواده دارد. از یک طرف یک کودک تک‌فرزند معمولا فرصت‌های بیشتری برای دریافت توجه، منابع آموزشی و امکانات بهتر دارد و خانواده می‌تواند تمرکز بیشتری روی رشد او داشته باشد و امکانات بهتری در اختیار بچه‌اش بگذارد. از طرف دیگر تک‌فرزندی اگر باعث شود که تعاملات محدودی با همسن و سالانش داشته باشد یا اینکه خانواده خیلی بخواهد توجه کند و توقعات بیشتر از توانمندی‌هایش از او داشته باشد، می‌تواند باعث شود که مهارت‌های اجتماعی‌اش محدود شود یا تاب‌آوری‌اش کاهش پیدا کند، دچار اضطراب شود یا اینکه حتی وابستگی عاطفی شدیدی نسبت به خانواده پیدا کند. بنابراین تک‌فرزندی به‌خودی‌خود آسیب یا فرصت محسوب نمی‌شود. اگر خانواده‌ای بتواند در عین اینکه امکانات آموزشی بهتر فراهم می‌کند و توجه بیشتر نسبت به کودک تک‌فرزندش فراهم می‌کند، حواسش به تعاملات بین‌فردی‌اش باشد و انتظارات متناسب با توانایی‌هایش از او داشته باشند تک‌فرزندی می‌تواند فرصتی برای پرورش نسل توانمندتر، خلاق‌تر و مستقل‌تر باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.