آگاه: ابتدا در پاسگاه محیطبانی چالابه که در دامنه کوهستان پرآو واقع شده به کار پرداخت و سپس سرپرست منطقه حفاظت شده بیستون شد. شغلش را بسیار دوست دارد و خواستهاش از مسئولان و مردم این است که همه با هم دست به دست هم دهیم و از این طبیعت زیبا که از وقایع مختلف گذر کردهاند تا به ما برسند به درستی و باجان و دل محافظت کنیم. محیطبانی فقط یک شغل نیست؛ هر محیطبان سپاهی است تنها در برابر انبوه متجاوزان.
چرا محیطبان شدید؟
محیطبان شدن من حاصل یک توفیق اجباری بود. بعد از اتمام دانشگاه کارهای مختلفی را انجام دادم؛ از کار در شرکتهای مختلف تا تلاش برای راهاندازی کسب و کار شخصی. اما از بچگی همیشه رؤیای فارغ بودن از زندگی روزمره و بودن دائمی در طبیعت و گشت و سیاحت در آن با من بود و به نوعی انگار یک هدف غایی درونی برای من بود که به یک نقطهای از ثبات برسم که بتوانم در دامان طبیعت زندگی کنم و اینجا بود که آن توفیق اجباری با دیدن آگهی استخدامی سازمان حفاظت محیط زیست مقابل من قرار گرفت و من هم دعوتش را لبیک گفتم. گرچه اوایل به خاطر دیدگاههای اشتباهی که راجع به این شغل وجود دارد برای ادامه دادن آن دودل بودم ولی خوشبختانه منصرف نشدم.
با توجه به دشواریهای این حرفه، اگر به گذشته برگردید باز محیطبان میشوید؟
در حالت کلی هر شغلی مزایا و معایبی دارد. آدم با خودش دودوتا چهارتا میکند و در نهایت با ترکیب منطق و احساس، تصمیمش را میگیرد. من چون همیشه طی بازههای مختلف زندگیام بودن در طبیعت را رؤیاپردازی میکردم هیچ وقت از انتخاب این شغل پشیمان نشده و نخواهم شد. البته این عقیدهام دلیلی بر چشمپوشی نسبت به کاستی و سختیهای این شغل نخواهد بود. موارد و مسائل بسیاری در این شغل وجود دارد که خیلی از افراد جامعه حاضر نیستند به هیچ وجه آنها را حتی برای یک بار تجربه کنند؛ از مسائل اقتصادی و کمبود امکانات و حمایتها تا سختیهای دائمی شرایط کاری.

خانواده از کارتان راضی هستند؟ از نگرانیهایشان بگویید.
زمانی که من استخدام شدم شرایط کاریام به صورت ۴۸ ساعت کار و حضور در محل پاسگاه و ۴۸ ساعت استراحت بود. اوایل این دور بودن طولانیمدت برای خانواده سخت بود ولی رفتهرفته با آن کنار آمدند. البته امسال زمان کاری شیفتها هم اصلاح شد. اما برای افرادی که متاهل هستند این نوع کار شیفتی یک چالش برای کل خانواده محسوب میشود. در کنار این موضوع، مسائل اقتصادی هم هست که سبب میشود این دور بودن از خانواده، بیشتر به چشم بیاید و تحملپذیریاش برای افراد خانواده کمتر شود. افزون بر اینها نگرانیهای مربوط به برخورد با متخلفان مسلح، ساعتهای طولانی حضور در مناطق تحت مدیریت و عدم آنتندهی گوشی موبایل و بیشتر اوقات در دسترس نبودن اینترنت و بیخبری از افراد خانواده از چالشهای بزرگ شغل محیطبانان است.
تاکنون در چه محدودههایی محیطبانی کردهاید؟
جایی که من از بدو استخدام در آن مشغول به خدمت هستم منطقه حفاظت شده بیستون است؛ منطقهای به مساحت نزدیک به ۵۶ هزار هکتار که از نظر تمام شاخصههای پایشی محیطزیست به شدت حائز اهمیت است؛ از تجمع صنایع استان تا وسعت گیاهی و جانوری و توپوگرافی خاص و زیبای منطقه. به عنوان مأموریت در مناطق دیگر استان هم حضور پیدا کردهام؛ از جمله پناهگاه حیات وحش بیستون، منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل و...
یک محیطبان طی روز چه کارهایی انجام میدهد؟
اصولا یک محیطبان از ابتدای شروع شیفت کاری اصلیترین وظیفهاش گشت و پایش مناطق تحت مدیریتش است؛ به منظور بررسی و کنترل و اقدام به موقع درباره هر نوع عمل یا تغییری که منجر به ضرر و زیان به تعاریف و ساختارها و قوانین سازمان محیط زیست میشود. این ساختار کاری در هر منطقه روند خاص خود را دارد؛ گاهی ممکن است در یکی از مناطق تحت مدیریت پایشها بیشتر شبانه باشد؛ در بعضی نقاط شامل دوربینکشی و پیادهرویهای سنگین در کوهستان و در برخی نقاط بازدید منظم از صنایع و پایش آنها باشد و در بعضی نقاط گشتهای منظم موتوری یا با خودرو و... خلاصه اینکه در جاهای مختلف روند کار به اشکال مختلف و با توجه به اقتضائات آن محدوده است.
طی فصول مختلف فعالیتتان چه تغییراتی میکند؟
با توجه به وسعت کشور ایران و مناطق تحت مدیریت و فعالیت هر محیطبان، در فصلهای مختلف نوع کار محیطبانان متفاوت است. مثلا در بعضی مناطق ممکن است در فصول سرد سال مثلا غذادهی به حیات وحش انجام شود ولی در استان و منطقه دیگری این امر رایج نباشد.در منطقه حفاظت شده بیستون یکی از چالشهایی که متاسفانه طی چند سال اخیر به شدت زیاد شده و ما محیطبانها به شدت درگیر آن هستیم آتشسوزی در کوهستانهاست. واقعا یکی از بزرگترین چالشهایی که از ابتدای فصل تابستان ما با آن درگیریم و تا همین الان هم هست و این نگرانی وجود دارد که با وجود سرد شدن هوا باز هم با این چالش روبهرو باشیم معضل آتشسوزی است؛ مسئلهای که شاید از دور ساده به نظر برسد ولی یک مشکل به شدت بزرگ، سخت و پیچیده است. از دلایل اصلی تقریبا بیش از ۹۰ درصد آتشسوزیها عامل انسانی است که بیش از ۹۰ درصد اینها را عوامل انسانی به صورت ناخواسته و غیر عمد رقم میزنند. شاید حدود ۱۰ تا ۱۵درصد آتشسوزیها هم عمدی رخ میدهد. تمرکز ما طی چند سال اخیر متاسفانه به جای اینکه روی حیات وحش و آموزش باشد خاموش کردن آتش است. ما امسال تاکنون پنج ماه درگیر حریق بودهایم؛ آتشسوزیهایی عموما در مناطق کوهستانی با کوههای صعبالعبور با ارتفاع و شیبهای شدید که برای محیطبانان به شدت چالشبرانگیز است و حتی خبرهترین و آمادهترین محیطبانان را هم به چالش میکشد. از طرف دیگر ضرر و زیانی هم که به محیطزیست وارد میشود به شدت مهم و قابل تامل است. چون حتی اگر عملیات اطفا به نتیجه برسد طبیعت آن منطقه چه از لحاظ گیاهی و چه از نظر جانوری دستخوش تغییرات عمده میشود. فصول سرد سال برای شکارچیان زمان مناسبی است و به همین دلیل ما پایشهای مستمر را داریم؛ یعنی چه باران و برف باشد و چه تگرگ، باید پایش و گشت و کنترل را انجام دهیم. منطقه بیستون وسیع است و چون یک کوهستان با قلههای متعدد و با مسیرها و دسترسیهای سخت است پایش، یک کار بسیار دشوار است.منطقه حفاظت شده بیستون چون خیلی خوش آب و هواست و طبیعت بکر و درجه یک دارد بحث چالش گردشگران را هم داریم. به خصوص در فصل بهار با افزایش شمار گردشگران با مسائل محیط زیستی مختلفی مواجه هستیم؛ از قطع یا آسیب زدن به درختان تا کندن گیاهان بومی. از طرفی ایجاد آلودگی صوتی هم میتواند باعث مشکلات زیادی شود.
از تفاوت های محیطبانی در شب و روز بگویید.
اینجا به علت صعبالعبور بودن و سخت بودن مسیرهای پایش حیات وحش، مهمترین چیزی که برای محیطبانان بیستون وجود دارد آگاهی و احاطه به مسیرهای عبور و مرور است. مثلا چون شب، مسیریابی بسیار سختتر میشود حتما باید محیطبان آن مسیر را قبلا طی کرده باشد تا راحت بتواند در شب به پایش آنجا بپردازد. نکته بعدی وجود ابزارهاست که متاسفانه با کمبود تجهیزات مواجه هستیم؛ مثل دوربینهای دید در شب یا مادون قرمز یا طلایی و از این دست. حتی نیاز به چراغ قوههای تخصصی هست که البته متاسفانه در این زمینه هم ما با کمبود مواجهایم. موضوع بعدی اینکه چون دمای هوا در شب کاهش زیادی مییابد یک محیطبان به کاپشنهای خاص، کیسه خواب و بسیاری از وسایل تخصصی دیگر نیاز دارد.
محدوده بیستون چه گونههای محافظت شدهای دارد؟
خوشبختانه منطقه حفاظت شده بیستون چه از لحاظ گیاهی و چه از نظر جانوری بسیار غنی است. گونه غالب منطقه حفاظت شده بیستون کل و بز، خرس قهوهای، شغال، گرگ خاکستری، کفتار و انواع جوندگان، خرگوش، جوجه تیغی و خزندگان است. حتی شنیدهام که برخی افراد صدای پلنگ هم شنیدهاند اما تا حالا کسی آنها را مشاهده نکرده است. مطابق با تمام مناطق زاگرس غالب پوشش گیاهی جنگلی اینجا بلوط، زالزالک، پسته وحشی و انواع درختچههای گون است.
حرفه شما برخلاف بسیاری از کارها بدون وجود علاقه، امکان تداوم ندارد؛ به کدام قسمت کارتان علاقه دارید؟
یک چیز جالب درباره شغل محیطبانی این است که حتی اگر علاقهمند نباشی و به اجبار فقط به عنوان یک شغل و منبع درآمد بخواهی به آن نگاه کنی یا علاقه به محیط زیست نداشته باشی بعد از یک مدت کار در این حرفه، یک تحول درونی در وجود آدم شکل میگیرد و چنین محیطبانی همچنان به طبیعت علاقهمند میشود که با مشاهده حتی کوچکترین آسیب به طبیعت انگار بخشی از وجود خودش آسیب دیده است و انگار همه آنچه در محدوده کاری توست به نوعی فرزندانت میشوند.
بودن در طبیعت، هر لحظهاش خاطرهای ارزشمند و به یاد ماندنی است. اینطور است؟
بله. محیطبانی ماهیتش جوری است که واقعا هر لحظهاش برای تو خاطرهانگیز است. همه لحظات حضور در طبیعت زیبایی خاص خود را دارد. یک نکته جالب اینکه بارها پیش آمده که به عنوان تذکر و آگاهی بخشی با فردی برخورد کردهایم. معمولا افراد بعد از اینکه درباره موضوع مورد نظر آگاه میشوند و اهمیت آن را درک میکنند به دوستان خوب ما تبدیل میشوند و حتی بسیاری مواقع این رابطههای دوستانه ادامه مییابد و آنها این آگاهیدهی را ادامه میدهند.
چه توصیهای برای مسئولان دارید؟
با توجه به اتفاقاتی که طی سالهای اخیر برای محیطبانان افتاده است از مسئولان درخواست میکنم که برای همکاران ما راهکار و چارهای بیندیشند؛ به نحوی که از داغدار شدن خانوادههای بیشتر محیطبانان جلوگیری کند. ماهیت شغل ما طوری است که وقتی یک فرد وارد این حرفه میشود با جان و دل مایه میگذارد. به نحوی که هنگام گشتزنی و برخورد و زمانی که شب و روز دور از خانواده و مشغول پایش محدوده کاریاش است وظیفهاش را با تمام وجود انجام میدهد و ذرهای کوتاهی نمیکند.
حیف است که در حق چنین افرادی که با دل و جان به کارشان میپردازند کاستی صورت گیرد. این حق آنان بر گردن مسئولان است که واقعا به فکر باشند تا این اتفاقات تلخ تکرار نشود.
در زمینه تجهیزات هم واقعا باید به فکر باشند. تا جایی که من در جریان هستم مسئولان سازمان واقعا پیگیر هستند؛ دولت هم باید همت کند و در بحث تجهیزات و خودرو و فناوریهای نوین به کمک محیطبانان بیاید. چون وجود تجهیزات مناسب میتواند حداقل بخشی از سختی کار را کم کند.
مراقب این طبیعت زیبا باشیم
وحید محمدی، محیطبان جوان کرمانشاهی میگوید دوست دارد به مردم بگوید: «ما یک زاگرس بیشتر نداریم. این درختان بلوط سالیان سال از پس خشکسالیها برآمدهاند. این حیات جانوری سالها از انواع آفتها و بیماریها، خشکسالیها، کمبودها و کاستیها عبور کردهاند تا اینکه الان ما آنها را در محیط زیستمان داریم. حیف است که در عصر حاضر با این همه گسترش اطلاعات، ما باز هم با طبیعت ناآگاهانه رفتار کنیم. در دوره کنونی لزوم نحوه رفتار درست با طبیعت، واضح و مبرهن است؛ واضحتر اینکه این طبیعت مال ماست. این طبیعت از قرنها قبل متعلق به مردم بوده و الان هم برای مردم است. این طبیعت هم مانند یک شهروند جامعه، خاستگاهش اینجاست، ایران ماست. مثل ما که در این خاک رشد کردهایم و نباید با آن ناآگاهانه برخورد شود. ما مسئول حفاظت و نگهداری این طبیعت زیبا و رساندن آن به دست آیندگان هستیم.»
یاد «برومند نجفی» به خیر
برخی اتفاقات مثل قتل برومند نجفی یا از دست رفتن یک محیطبان در جریان یک مأموریت حفاظت از محیط زیست، هرازگاهی این قشر را دچار چالش و اندوه فراوان میکند. محمدی میگوید: «خداوند برومند نجفی را رحمت کند. من دقیقا دو سال در پاسگاهی که مرحوم برومند حدود ۱۰ سال در آن خدمت کرده بود، کار کردم. همیشه نام و یاد برومند نجفی حتی در میان گردشگران در این پاسگاه بوده و هست. طی دو سالی که من در این پایگاه بودم زمانی نبود که یک گردشگر به آنجا بیاید و از برومند نجفی به خیری و خوبی و مهربانی یاد نکرده باشد.» او میافزاید: «اگر ساز و کارهای قضایی درستی در رابطه با متخلفان وجود داشته باشد و قوانین اصلاح شود خیلی از اتفاقات رخ نخواهد داد. کما اینکه طی سال اخیر هم متاسفانه ۲، ۳ نفر از همکارانمان را به واسطه برخورد با متخلفان از دست دادیم. محیطبانان جزو زحمتکشترین اقشار این جامعه هستند ولی از کمترین حمایتها برخوردارند. نگرانی درباره نحوه برخورد با خلافکاران و تبعات آن همیشه با من و همکارانم هست.»
نظر شما