۱۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۶
کد خبر: ۱۸٬۵۲۹

جای خالی سعدی سینمای ایران

امیر اسماعیلی _ سردبیر

علی حاتمی، متولد ۱۳۲۳ در محله شاپور تهران، یکی از فراموش نشدنی‌ترین نابغه‌های بی‌بدیل سینمای ایران بود. او که فارغ‌التحصیل کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک بود، فعالیت هنری‌اش را از تئاتر و نوشتن نمایشنامه دیب در سال ۱۳۴۴ آغاز کرد و به سرعت به دنیای سینما قدم گذاشت.

آگاه: حاتمی نه فقط کارگردان، بلکه نویسنده، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده‌ای بود که با فیلم‌هایی چون حسن کچل، سوته دلان، حاجی‌واشنگتن، کمال‌الملک و مادر، سینمای ملی را به اوج رساند. آنچنان در انتقال هویت ایرانی با جزییات کامل مصر بود و کوتاه نمی‌آمد که او را «سعدی سینمای ایران» می‌نامیدند، چون با زبانی شاعرانه و تصویری، هویت ایرانی را از دل فولکلور، اسطوره‌ها و سنت‌ها بیرون می‌کشید. حاتمی با بازیگرانی چون جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان و دختری چون لیلا حاتمی، دنیایی ساخت که هنوز هم بوی خاک و عطر چایخانه‌های قدیم را می‌دهد. او متاسفانه، در آذرماه ۱۳۷۵، در ۵۲سالگی  در حالی که همچنان امیدوار به ساخت و اتمام آخرین اثرش به نام «جهان پهلوان تختی» بود بر اثر بیماری از دست رفت و سینمای ایران، یکی از تکرارناپذیرترین ستون‌هایش را از دست داد.
اما سوال اینجاست چرا بعد از حاتمی، هیچ کارگردانی نتوانسته جای خالی او را پر کند؟ این سوال، تلنگری است به زخم‌های عمیق سینمای معاصر ایران. اول آنکه، سبک حاتمی قابل تقلید نبود؛ او سینمایی اسطوره‌ساز می‌ساخت، نه رئالیستی صرف. با دخل و تصرف خلاقانه در فولکلور و باورهای عامیانه، سنت را در روزگار مدرن احیا می‌کرد، چیزی که امروز، در عصر فیلم‌های تجاری پر از اکشن، کمدی‌های سطحی و درام‌های اجتماعی تکراری، جایی ندارد. 
دوم، سینمای ایران حق علی حاتمی را ادا نکرد: سانسورهای سلیقه‌ای متفاوت، کمبود بودجه برای پروژه‌های پرهزینه‌اش (مثل جهان پهلوان تختی که ناتمام ماند) و حتی بی‌توجهی به هویت‌محور بودن آثارش، او را منزوی کرد. 
منتقدانی بعدها او را تخریب کردند، در حالی که حاتمی پرچمدار بازگشت به اصالت ایرانی در برابر هجوم سینمای بیگانه بود.
سوم، تغییر نسل و سلیقه: کارگردانان امروز بیشتر به سمت جهانی‌سازی و بازارهای بین‌المللی (فستیوال‌ها) گرایش دارند، نه روایت‌های بومی و شاعرانه. هیچ‌کس مثل او نتوانست حتی تقلید کند، چون حاتمی معلم بی‌استاد بود، نه جنجالی. در نهایت، مرگ زودرسش و نبود شاگردپروری سیستماتیک، خلأیی ساخت که با فیلم‌های پرزرق‌وبرق امروزی، پر نمی‌شود. حاتمی رفت، اما یادش، مثل یک حماسه ناتمام، در سینمای ایران زمزمه می‌کند: «ما کجاییم و هویت‌مان کجا؟»
اگر بخواهیم امید داشته باشیم، شاید در بازگشت به ریشه‌ها -مثل آنچه حاتمی می‌کرد - بتوانیم جانشینانی بسازیم. تا آن روز، آثارش را ببینید و حسرت بخورید. همین امشب یک‌بار دیگر لیوانی چای برای خودتان بریزید و مقابل تلویزیون به تماشای فیلم مادر بنشینید. فیلمی که همه چیز آن سر جای خودش هست و هیچ اضافه‌ای ندارد. حتی با بارها تماشا باز هم می‌توان کلمه و واژه‌ای جدید از آن فیلم یاد گرفت و بارها آن را زمزمه کرد. علی حاتمی بی‌تکرار بود... .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.