آگاه: به همین دلیل است که مسئله حجاب، این همه حس، پرچالش و در عین حال سرنوشت ساز شده و در عین آنکه یک انتخاب درونی و ایمانی است، یک مسئله اجتماعی و قانونی نیز به شمار میآید.
در هر جامعهای قوانینی وجود دارد که نظم و هویت آن را حفظ میکند. همانگونه که قواعد رانندگی، قانون آموزش یا الزامات اجتماعی را میپذیریم، قانون حجاب نیز بخشی از ساختار رسمی و فرهنگی جامعه ماست؛ قانونی که ریشه در باورهای دینی، تاریخی و تمدنی این سرزمین دارد. پایبندی به قانون، نه از سر اجبار، بلکه نشانه بلوغ اجتماعی و احترام به چارچوب زندگی جمعی است. اما آنچه میتواند حجاب را از پایبندی صرفا قانونی به یک «انتخاب ارزشمند» تبدیل کند، فهم درونی و آگاهی قلبی نسبت به آن است. حجاب در واقع یک «نه» بزرگ و آگاهانه است؛ نه به مصرف شدن، نه به تبدیل شدن به یک تصویر و نه به تقلیل زن به بدن.
پرسش بسیاری از زنان و دختران امروز این است: آیا حجاب چیزی است که فقط باید آن را رعایت کرد یا میتواند بخشی از هویت و قدرت ما باشد؟ پاسخ در نگاهی عمیقتر نهفته است. اگر زن خود را صرفا در ظاهر و جسم خلاصه کند، پوشش برایش یک محدودیت به نظر میرسد. اما اگر خود را موجودی چندلایه، اندیشهمند و صاحب روح بداند، آنگاه درمییابد که پوشش میتواند حفاظی برای حرمت، آرامش و تمرکز او بر رشد فکری و معنویاش باشد. جهان امروز، بهظاهر زن را آزادتر نشان میدهد، اما در واقع او را بیش از هر زمان دیگری در معرض قضاوت و نمایش قرار داده است. باید زیباتر باشد، بیشتر دیده شود، بیشتر تایید بگیرد. ارزش او با تعداد نگاهها، لایکها و توجهها سنجیده میشود. این نوع نگاه، زن را از درون خالی و به یک تصویر تبدیل میکند. در چنین دنیایی، پوشیدگی و حجاب میتواند نوعی مقاومت نجیبانه و هوشمندانه باشد؛ مقاومتی در برابر تبدیل شدن به ابزار نگاه دیگران.
برای بسیاری از زنان، حجاب زمانی معنا پیدا میکند که آن را نه بهعنوان یک «محدودیت اجتماعی»، بلکه بهعنوان یک «قدرت شخصی» درک کنند. زنی که با حجاب در دانشگاه، محیط کار، عرصه هنر، علم یا فعالیت اجتماعی حضور فعال دارد، در واقع پیامی مهم به جهان میدهد: زن بودن، وابسته به نمایش بدن نیست؛ وابسته به اندیشه، اخلاق، توانمندی و عمق روح است. در این مسیر، گفتوگو نقش اساسی دارد. دختران باید بتوانند پرسش کنند، تردیدهای خود را بیان کنند و پاسخهای منطقی، محترمانه و صمیمی دریافت کنند. زمانی که با آنها با زبان فهم صحبت شود، نه با تحقیر یا تهدید، خودشان به معنای عمیقتر حجاب نزدیکتر میشوند. این همان جایی است که نقش مادران، خواهران بزرگتر، معلمان و زنان آگاه جامعه پررنگ میشود. رفتار آنها، نگاه آنها به خود، بیش از هر سخنی اثرگذار است.
رسانهها نیز باید از چهرههای واقعی، صادق و الهامبخش زن محجبه تصویر بسازند. نه زن منزوی و غمگین، بلکه زن آگاه، شاد، خلاق، فعال و موثر. وقتی دختر جوان، نمونهای روشن از چنین زنانی در اطراف خود ببیند، حجاب را نه بهعنوان یک اجبار، بلکه بهعنوان بخشی طبیعی از یک زندگی سالم و باعزت خواهد پذیرفت.
در نهایت، حجاب زمانی در جامعه ماندگار و پایدار خواهد شد که در دل زن معنا پیدا کند. قانون، چارچوب را مشخص میکند، و باید رعایت شود. اما در نهایت، این دل آگاه است که به آن جان میبخشد. اگر زن بداند که با این پوشش، از ارزش درونی خود محافظت میکند، دیگر آن را سنگینی نخواهد دید، بلکه آن را بخشی از هویت و وقار خویش خواهد دانستو آن را نه برای دور بودن، بلکه برای حضور سالمتر و امنتر در آن خواهد یافت.
آنگاه، حجاب فقط یک بحث اجتماعی نخواهد بود؛ یک انتخاب آگاهانه و ارزشمند خواهد شد، انتخابی برای حفظ کرامت، آرامش و اصالت زن در دنیایی که بیش از هر زمان دیگر، او را به فراموش کردن خود دعوت میکند. برای نیل به این هدف، خانواده در کنار رسانهها نقش تعیینکنندهای دارند. مادری که در عین رعایت حجاب، شاد، فعال، با اعتماد به نفس در حال فعالیت اجتماعی است، بی آنکه سخنی بگوید، در حال حک کردن تصویری مثبت و پایدار در ذهن فرزند خود است.
۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۵
کد خبر: ۱۸٬۷۱۹
زن، همیشه فقط یک فرد در جامعه نبوده؛ او سازنده فضا، روح و فرهنگ یک ملت است. حجاب او نیز، فقط یک «لباس» نیست؛ نشانهای از نوع نگاهی است که زن به خود، به بدن خود و به جایگاه خود در دنیا دارد. از طرفی، آنچه زن انتخاب میکند، تنها به خودش مربوط نمیشود، بلکه آینده یک خانه، یک نسل و حتی یک سرزمین را شکل میدهد. از همینرو، هیچ مسئلهای درباره زن، فقط یک موضوع شخصی و فردی باقی نمیماند. آنچه یک زن امروز برمیگزیند، بازتابی در فردای جامعه خواهد داشت.
نظر شما