آگاه ـ جعفر علیاننژادی: این صفات «توانهای عمل و امتیاز عزتمندانه آغازگری امری سراسر نو» بودند. آرنت ادامه میدهد، انقلاب به مردم آزادی داد، اما نتوانست فضایی برای بهکار افتادن این آزادی فراهم آورد، تأسیس جمهوری نتوانست، روح انقلاب یعنی «عمل» را حفظ کند. قصد نگارنده تأیید آرنت نیست، همچنین نمیخواهد بگوید در آمریکا اصلاً آزادی وجود ندارد، اما نکتهای در این تحلیل است که بسیار روشنگرانه است. پرسش آن است که چرا در جمهوری بعد از انقلاب آمریکا توان عمل و اعتمادبهنفس حرکت ابتکاری از مردم گرفته شد؟ دلیلش آن بود که مردم بعد از آن، تنها در چارچوب حکومت توان عمل داشتند.
نوعی قانون اساسی سفت و سخت تدوین شد. آرنت میگوید، بنیانگذاران عمل را امری میفهمیدند که فقط برای خودشان ممکن است نه مردم. آن نکته مهم در همین جا رخ مینماید. جمهوری محصول اتمام انقلاب بود نه تداوم آن. گویا جمهوری درون خود چیزی کم داشت تا حافظ روح انقلاب باشد. مردم قبل از برقراری جمهوری توانمندی بیشتری برای عمل خلاقانه داشتند، اصلاً به همین دلیل توانستند، حرکت انقلابی علیه نظم قبلی انجام دهند، اما با جمهوری کنترل شدند. از حالا این جمهوری بود که حدود عمل مردم را تعیین میکرد. آزادی عمل هم در همین چارچوب معنا میشد. دموکراسی نظامی برای عادت دادن مردم به حدود جمهوری بود. با اینکه ادعا میشد مردم همه کارهاند، اما هر کاری را نمیتوانستند انجام دهند. حکومت هر روز بیشتر و بهتر موفق به پیشبینی و کنترل اعمال غیرمنتظره میشد. در ایران اما جمهوری تداوم انقلاب بود. چون هم توان عمل مردم بیشتر شد و هم برای تداوم روح انقلابش تضمین وجود داشت.
اسلام ضامن روح انقلاب و عمل انقلابی مردم بود. هم جمهوری، اسلامی بود. هم اعتماد به مردم اصلی اسلامی بود. جمهوری اسلامی، با تداوم عمل انقلابی جان میگرفت و فضای بیشتری برای عمل سیاسی باز میکرد. در ایران مردم آزادی عمل بیشتری داشتند، امکان عمل بیرون از کنترل حکومت بسیار بالا بود. مردم در یک میدان تعریف شده، پیشبینیپذیر و کنترلشده، بازی نمیکردند، بلکه زمین بازی را خود تعریف میکردند. اصلاً جمهوری انقلابی بر همین بنیان شکل گرفته بود. نتایج انتخابات متعدد آن مؤید این موضوع است. مردم صاحب نقش واقعی و رأی نافذ بودند. حداقل پنج سلیقه متفاوت سیاسی و مدیریتی را در انتخابات ریاست جمهوری بر کرسی نشاندند. در انتخابات مجلس نیز وضع متکثرتر است.
حافظ نهاد انتخابات روح انقلابی جمهوری اسلامی بود که با عمل مردم متجلی میشد. روحیه جمعی ما میتوانیم، مصداق مهم دیگر عزتیابی و آغازگری بود. عدم شکلگیری محکم نهادهای واسط بین مردم و حکومت، نظیر احزاب و گروههای مدنی، بیش از آنکه مایه ایراد و علامت توسعهنیافتگی باشد، نشانگر توان بالای عمل سیاسی مردم است که ترجیح میدهند، خود تعیینکننده اصلی معادلات سیاسی باشند. بروز عوارضی نظیر قهر، بیتفاوتی و لجبازی سیاسی نیز نشانه چنین امکانی است. نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی، معنایی تازه یافته است. این مسأله نه صرفاً یک ادعای بیریشه که همانطور دیدیم، نشانه زنده بودن روح انقلاب است. مردم حس عمل واقعی دارند. توان عمل بالایی دارند.
بیش از آنکه مجبور به عمل در چارچوب ضروریات باشند، خود عامل تغییر چارچوبها هستند. معنابخش مشارکت بالا در دنیا. درک واقعیت تفاوت نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی با دیگر کشورها، معنای تحریم آن را بیمعنا میکند. شعار انتخابات آزاد نیز، در کنه خود به معنای سلب توان عملورزی مردم است. چون به معنای بازیدادن به کسانی است که نشان دادند، از بازیگری موثر و نافذ مردم در دورهای از تجربه جمهوری اسلامی نفع حزبی بردند. انتخابات در پیش است، هر واقعیتی که رقم بخورد، نشانه توان بالای عملورزی مردم است. هر تحلیلی که معتقد به تضعیف نهاد انتخابات و کاهش توان عملورزی مردم باشد، از شناختی ناقص و وارداتی نشأت میگیرد. انتخابات عالیترین امکان عملورزی سیاسی و حافظ روح جمهوری اسلامی است و نشان میدهد انقلاب ادامه دارد.
نظر شما